به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، فیلم شهر هرت یکی از جدیدترین فیلمهای اکران شده سینمای ایران است که ظاهرا مورد استقبال قرار گرفته و انتخاب اکثر کسانی محسوب میشود که این روزها به سینما میروند. در این مقاله با معرفی و نقد این فیلم همراه شما هستیم.
«شهر هرت» آخرین فیلم تهیه شده توسط حسین فرحبخش داستان یک خواهر و برادر به نامهای پرویز و پرستو (با بازی پژمان جمشیدی و شبنم مقدمی ) را روایت میکند که خرج خود را از راه سرکیسه کردن خانوادههای پولدار در میآورند. پرویز با کرایه کردن یک ماشین نعشکش به خانه مردههای پولدار میرود و با دادن آدرس آنها به خواهرش پرستو شرایط کلاهبرداری را مهیا میکند. پرستو بهعنوان همسر دوم متوفی و با یک صیغهنامه جعلی وارد مراسم میشود و با معرفی کردن خود به عنوان همسر مبلغی حقالسکوت دریافت میکند.
پرستو که چهل و چهار ساله است و نامزدش در زندان به سر میبرد تلاش میکند او را آزاد کند. اما در یکی از کلاهبرداریهای مشترکشان با پرویز اسیر باند خطرناک و مافیایی سالار (با بازی بابک کریمی) میشوند که به تازگی مقدار زیادی دلار اختلاس کرده و با جا زدن خود به عنوان مرده قصد فرار از ایران را دارد. پرستو متوجه این اقدام سالار میشود و تلاش میکند از این اطلاعات جدید برای تلکه کردن بیشتر او استفاده کند. غافل از اینکه سرنوشت شرایط دیگری را برای او و پرویز رقم زده است…
فیلم کمدی «شهر هرت» که برای فروش هرچه بیشتر در گیشه، دست به انتخاب بازیگرانی همچون؛ پژمان جمشیدی و شبنم مقدمی زدهاست، محتوای ارزشمندی ندارد و داستان قدیمی و پر اغراق ناعدالتی اجتماعی را بیان میکند. در این فیلم، درست مثل یک شهر هرت واقعی، دزدان خرده پا دستگیر شده و سارقین حرفهای آزادانه در شهر میچرخند. این فیلم تجاری، ناهنجاریهای اجتماعی زیادی دارد که در بین آنها، اشاره به شوخیهای جنسی و استفاده از کلمات رکیکی که برای خنداندن مخاطب استفاده میشود، به چشم میخورد.
این فیلم آنقدر دچار ابتذال است که عقب افتادهتر از آن است که نقد برای آن نوشته شود، چراکه اساساً نمیتواند به تحلیل ساختاری برسد، اما میشود از ابتذالگرایی چنین اثر حقیری نوشت؛ اثری که برایش مهم نیست مخاطبش چه کسی است، به این منظور که وقتی شهر هرت را با خانواده در سینما ببینید، از خجالت نما به نمای آن باید سر به پایین بیندازید، دیالوگهای چالهمیدانی و کوچه خیابانی که بیشتر آنها بداهه است و اساساً فیلمنامهای در کار نیست. موقعیت و روایتی دیده نمیشود. هر قدر که فیلم جلو میرود، ابتذال آن بیشتر به چشم میآید، بمبارانی از دیالوگهای جنسی و اروتیک که مخاطب را خجالت زده میکند و اساساً هیچ مضمونی که بخواهد مخاطب را حتی برای دقایقی با خودش همراه کند، یافت نمیشود؛ نه خندهای و نه تبسمی دارد و موضوع فیلم تکراری است و هیچ نشانهای از ژانر مورد نظر دیده نمیشود. جز دلقکبازیهای همیشگی پژمان جمشیدی که دیگر میتوانیم به او بگوییم بازیگر خالتور که برای پول بیشتر هر فیلمی را با هر سطح کیفی بازی میکند. تکلیف جمشیدی و شبنم مقدمی معلوم است و از این دو بازیگر لوس و بینمک و تکراری انتظاری نداریم، اما بابک کریمی که روزگاری فیلمهای مهمی بازی میکرد، چرا باید در شهر هرت جلوی دوربین بیاید؟
البته تکلیف و هدف فیلمهایی مثل شهر هرت از اکران مشخص است. این فیلمها قرار نیست مخاطب جدی را به سالنهای سینما بیاورند. هدف آنها از اکران جذب مخاطب عام و توده مردم است. بنابراین به این فیلمها باید به شکل متفاوتی نگاه کرد. اگر این فیلمها را با توجه به هدفگذاری که کردهاند تماشا کنیم اکران آنها برای ما چندان جای تعجب نخواهد داشت. اما اگر قرار باشد با پیشفرض قبلی وارد سالن سینما شویم و به تماشای این فیلمها بنشینیم یقیناً از تماشای آن لذت نخواهیم برد. بنابراین مهم است که هدف ما از تماشای شهر هرت چیست. این فیلم مخاطب مشخصی دارد و بدون ریاکاری و صادقانه هدف خود را از ساخت فیلم، فروش میداند و اگر کسی با این موضوع مشکل نداشته باشد یقیناً از تماشای شهر هرت لذت خواهد برد. در غیر این صورت از دایره مخاطبین فیلم خارج است و نمیتواند از تماشای فیلم لذت ببرد.
کمدی ساختن کیفیت میخواهد و خنده گرفتن از مخاطب در چارچوب استانداردهای ژانری به مراتب کاری سخت محسوب میشود. این فیلم حتی در شوخیهای جنسی و همان به اصطلاح غیر پاستوریزهای هم هیچ حرفی برای گفتن ندارد و نمیتواند درست روی خط قرمز راه برود تا هم خندهدار باشد و هم شوخی بالای هجده سال! فیلم در هیچ کاری موفق نشده به جز فروختن در گیشه که دلیل کافی برای گروه سازنده فیلم به حساب میآید.