به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز، بوی نارنگی، بوی شیر، بوی کاغذ. فرقی ندارد چند سالتان باشد؛ مدرسه برای همه شما این بوها را داشته. برای بچههای دهه شصت اما مدرسه بوهای دیگری هم داشته. از بوی نفت بخاری نفتی بگیرید تا بوی فلز زنگزده جامیزیها. در آن سالها مدرسهها به مدرنی مدرسههای امروز نبودند. بچههای مظلوم دهه شصت قانع بودند به همان محیط کوچک و هرچند نامرتبی که در آن میتوانستد همکلاسیهایشان را ببینند و احتمالا از بینشان یک همبازی هم پیدا کنند برای بازیهای بعد از ظهرشان در کوچه.
دهه شصتیها مثل بچههای امروز، برای هر زنگ تفریحشان یک خوراکی مخصوص نداشتند. در بیشتر مدرسهها حتی بوفهای برای خریدن خوراکی هم نبود. اکثر بچهها قناعت میکردند به همان لقمه پنیری که مادرشان توی پلاستیک پیچیده بود. لقمهای که حتی دلشان نمیآمد آن را تنها بخورند. مداد و خودکارهای آن سالها به اندازه لوازمالتحریر این روزها فانتزی و رنگی نبودند. به همین خاطر هم دهه شصتیها مجبور بودند برای یک پاککن بودار یا از آن جامدادیهای قفلدار اشک بریزند یا حتی مدتها به شکلهای مختلف به پدر و مادرشان باج بدهند.