فال حافظ / دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود - غزل شماره 211

  دوشنبه، 16 مهر 1397   زمان مطالعه 1 دقیقه
فال حافظ / دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود -  غزل شماره 211
تعبیر و تفسیر کامل شعر و فال حافظ - دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود - را می توانید در ساعد نیوز بخوانید. تشخیص و پذیرفتن خوب و بد از محتوای غزل، بستگی به وضعیت روحی، عاطفی و باور صاحب فال دارد.

دوش می‌آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده‌ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود

جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست

و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه می‌گفت که زارت بکشم می‌دیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود

کفر زلفش ره دین می‌زد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود

تعبیر غزل شماره 211 حافظ:

اگرچه به ظاهر دچار شکست و ضرر شده اید اما این شرایط دائمی نیست و دیر یا زود روزهای خوش فرا خواهد رسید. ناامیدی را کنار بگذارید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

قدر دوستان صادق را بدانید و سعی کنید با مردم با صداقت و درستی رفتار کنید. برای حل مشکلاتی که در راه رسیدن به مقصود دارید از مشورت با بزرگان بهره گرفته و عجول نباشید.


3 دیدگاه

  دیدگاه ها
یکتا
1 سال پیش

هر‌چی‌خودش‌رقم‌‌‌بزنه‌‌ ما‌ نوکریم
بازدیدکننده
4 سال پیش

خدایا خودت هرچه زود حاجتم روایم کن خوشبخت و عاقبت بخیرم کن
سها
4 سال پیش

عاشقتم حافظ جوووو😍
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها