سلیمی منذ حلت بالعراق
الاقی من نواها ما الاقی
الا ای ساروان منزل دوست
الی رکبانکم طال اشتیاقی
خرد در زنده رود انداز و می نوش
به گلبانگ جوانان عراقی
ربیع العمر فی مرعی حماکم
حماک الله یا عهد التلاقی
بیا ساقی بده رطل گرانم
سقاک الله من کاس دهاق
جوانی باز میآرد به یادم
سماع چنگ و دست افشان ساقی
می باقی بده تا مست و خوشدل
به یاران برفشانم عمر باقی
درونم خون شد از نادیدن دوست
الا تعسا لایام الفراق
دموعی بعدکم لا تحقروها
فکم بحر عمیق من سواقی
دمی با نیکخواهان متفق باش
غنیمت دان امور اتفاقی
بساز ای مطرب خوشخوان خوشگو
به شعر فارسی صوت عراقی
عروسی بس خوشی ای دختر رز
ولی گه گه سزاوار طلاقی
مسیحای مجرد را برازد
که با خورشید سازد هم وثاقی
وصال دوستان روزی ما نیست
بخوان حافظ غزلهای فراقی
تعبیر غزل شماره 460 حافظ:
به عشق کسی مبتلا شده اید که به شما بی توجهی کرده و نظری به دل بستگی های شما ندارد. اگرچه حاضرید برای رسیدن به یار به هرکاری دست بزنید اما بهتر است دست نگه داشته و او را رها کنید.
از لحظات زندگی کمال استفاده را برده و روزهای عمر را به شادی و لذت بگذرانید که عمر کوتاه است. دوستان خوبی دارید، قدرشان را بدانید که شما را به سوی خیر و برکت هدایت می کنند.
3 سال پیش