هاشم حسینی : کوری ساراماگو و نسخه ای برای همه کوران

  چهارشنبه، 07 مهر 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
هاشم حسینی : کوری ساراماگو و نسخه ای برای همه کوران
ترجمه راهی است به رهایی از تنگ نظری های فرهنگی ای که می توانند زمینه استبداد سیاسی و اجتماعی را فراهم کنند. بنابراین، مترجمان نقشی حیاتی در پویایی فرهنگی و اجتماعی جامعه دارند. استاد هاشم حسینی مترجم، ادیب و شاعر معاصر و مترجم یکی از آثار برجسته ادبی دنیا در گفتگو با ساعد نیوز در باب مقام ترجمه می گوید.

شالوده و نیروی محرکه نوزایی/ رنسانس اروپا و انقلاب کبیر فرانسه دستاوردهای ترجمه ای (به ویژه از خاور زمین و بیشتر از ایران) بوده است.

ساعد نیوز: ما به چه دلیل نیاز به برگرداندن آثاری از زبان های دیگر داریم؟ فلسفه وجودی ترجمه چیست؟

هاشم حسینی: بشر از همان آغاز هستی ازلی اش، با انتقال پیام از یک شکل به شکل دیگر سر و کار داشته است. او هیچ گاه بی نیاز از برگردان داده های دیگری نبوده است. امروزه میزان موضوع و نیاز ترجمه یک قاره (آسیا) با قاره ی دیگر (اروپا)، یک کشور (ایران) با کشور دیگر (نیجریه و فرانسه) متفاوت است. نویسندگان و خوانندگان پارسی زبان در مقایسه با همانندهای آفریقایی خود بیشتر محتاج ترجمه اند. ما آثار روزآمد تمدن اروپایی- آمریکایی را بسیار دیرتر از یک شهروند کیپ تاون یا اکرا در می یابیم. آنها برخوردار از دو زبان جهان گستر انگلیسی و فرانسه، بی واسطه محصولات انتشاراتی خارجی را می خوانند و نویسندگانشان به همین دو زبان آثارشان را به دست خوانندگان مشتاق و قدرشناس اروپایی آمریکایی اروپایی می رسانند.
پرسش بالا پاسخ های متنوع، اما به هم پیوسته ای دارد که باید با جستار بهینه ای در مجال و مقال جداگانه کوتاه و گویا به آن پرداخت. دیگر جای محاجه و مناقشه ای نمیماند که شالوده و نیروی محرکه نوزایی/ رنسانس اروپا و انقلاب کبیر فرانسه دستاوردهای ترجمه ای (به ویژه از خاور زمین و بیشتر از ایران) بوده است. در اهمیت ترجمه همان به که اشاره کنیم که پیامبر اسلام، آن نگار به مکتب نرفته و خط ننوشته، بنا به مکارم اخلاق مورد نظرش و سمحه و سهله فراگیرش، هاله ای شد گردآورنده ی نویسندگان و مترجمان از سراسر دنیا پیرامون کعبه ی دل اش.

شاید قدیم ترین متن در اهمیت ترجمه، بندی است که در انجیل اشعار می دارد:
"...ترجمه گشاینده ی دریچه هاست تا روشنایی به درون راه یابد. این برگردان است که پوسته را می شکافد مگر به مغز دست یابیم، پرده ها را کنار می زند، بشاید ما به مقدس ترین مکان بنگریم. ترجمه دهانه ی بسته ی چاه را بر می دارد، مگر ما به آب دست یابیم..."( نسخه ی شاه جیمز: ۱۶۰۴ تا ۱۶۱۱)

تصویر

ترجمه آثار ادبی جهان ما را به سرچشمه های حیاتی فرهنگ و تمدن بشری در جاهای دیگر جهان هدایت می کند.

ساعد نیوز: چرا باید آثار ادبیات جهان ( و حتی کلاسیک ها) را به پارسی برگردانیم؟
هاشم حسینی: به دو دلیل: دست یابی زودتر و آسان تر همگان به این سرچشمه های حیاتی فرهنگ و تمدن بشری در هر جای جهان؛ و دیگر: هنرآفرینی مترجمانی که ضمن انتقال امینانه ی سبک و سیاق این آثار، ادویه ی جان پرور پارسی را به آن ها می زنند. به عنوان نمونه: ترجمه ی شادروان محمد قاضی از دن کیشوتِ سروانتس آن چنان خلاقانه بوده که سفارت اسپانیا از او تقدیر به عمل آورد و بنا به قول جملگی اهل فرهنگ و ادب، انگار سروانتس آمده و آن را به پارسی نگاشته است. و یا ترجمه ی ستایش بر انگیز مهدی سحابی نامیرا از "زمان از دست رفته"ی مارسل پروست که من آن را سهل ممتنع و گواراتر از اصل می دانم. بورخس ترجمه ای را می ستود که بر متن اصلی چیره شده و آن را پشت سر بگذارد.

تصویر

ترجمه جدید کوری از سانسور رهیده است و نیز مؤمن تر به متن بوده و سبک نویسنده را بیشتر رعایت کرده است.

ساعد نیوز: کتاب کوری اثر ساراماگو برنده جایزه نوبل 1998 شده است و یکی از برجسته ترین آثار ادبی جهان به شمار می رود. پیشتر این کتاب به فارسی ترجمه شده بود ولی حضرتعالی تصمیم گرفتید این کتاب را از نو به فارسی برگردانید. چرا کتاب "کوری" ژوزه ساراماگو را پس از این همه ترجمه به پارسی در آورده اید؟

هاشم حسینی: سفارش ترجمه ی این کتاب به اینجانب، از سوی ناشر(سولار): آقای محمد صادق رییسی بوده، مترجم با پشتکار که خود با وجود کمبودهای مالی و تبلیغاتی، به چاپ آن خطر کرده، دستی بر آتش دارد و کارنامه ی پربارش قابل تامل است. قرار شد "کوریِ" زبان پارسی ما، تا حد امکان امین و کامل، وفادار به سبک نویسنده و گیرا باشد. خوشبختانه با درایت مسئولان ارشاد، این متن از تنگناها و کاستی های سانسور (حتی در توصیف صحنه های اروتیک و دیالوگ های تابو شده) رهیده است. پس نوشت/ موخره ی این جانب با عنوان "گذر از رنج های سپیدی ظلمات" در پیوست آن، نگاهی از دریچه ی ادبیات تطبیقی به این کتاب است.
پیش مترجمان قَدَر این کتاب(که من خود وامدارِ آن هایم) دو پیشانی نوشت مهم و مورد نظر نویسنده را جا گذاشتند و خواننده را از آن ها محروم ساختند:
۱
برای همسرم پیلار و دخترم ویولانته>> اشاره ای غیر مستقیم به زنانگی شخصیت اصلی رمان: همسر بینای چشم پزشک کور که من او را "مادر رهبر" نامیده ام.
۲
اگر می توانی بنگر
می نگری، ناظر باش.(از کتاب نصایح)>> ضرورت بینایی

در باره ی ساراماگو و سیر فکری اش، شمار کتاب ها و ترجمه شده هایش در کشور ما بگویید.

از خود ترجمه ام، برش وار تکه هایی را می خوانم:
ژوزه ساراماگو(۱۹۲۲ لیسبون پرتغال و در گذشته ی ۲۰۱۰ اسپانیا) از مهمترین نویسندگان جهان در یک صد سال اخیر است. در دهه ی ششم زندگی اش بود که با انتشار رمان تاریخی "بالتازار و بلیموندا" با بازآفرینی انحطاط و اضمحلال دربار پرتغال در سده ی شانزدهم میلادی، به عنوان نویسنده ای شاخص شناخته شد. پس از آن حجم پرشماری آثارش به حدود ۵۰ زبان جهان راه یافت. در سال ۱۹۹۸ جایزه نوبل ادبیات نصیب او گردید. وی با آن که عضو فعال و قدیمی حزب کمونیست پرتغال بود، اما هیچ گاه ادبیات را وابسته ی ایدئولوژی نکرد و بر کنار از سفارش نویسی و دور از هرگونه وابستگی به مکتب های ادبی نو و کهنه ی [سفارشی و مد شده] به فرم/ سبک خود ویژه اش وفادار ماند...
بر خلاف ادعای یکی از مترجمان که سبک او را "رئالیسم جادویی" دانسته، بافتار ادبی اش واقعگرایی اجتماعی است که پاندول وار بین موضوعات تاریخی/افسانه، اسطوره/ رگه های اعتقادی از یک سو و فعالیت های روزانه ی انسان امروز در نوسان است. او خود را پیرو صناعت داستان گویی گوگول و سروانتس و ادامه دهنده ی میراث ادبی اروپا می داند...
بیشتر کتاب های او(تا آن جا که در اکنون به یاد دارم، ۶۷ عنوان) در ایران شناسنامه گرفته اند. به چند عنوان معروف بسنده می کنم:
بینایی
همه ی نام ها
یادداشت ها
تاریخ محاصره ی لیسبون
بلم سنگی
دخمه
...

تصویر

ساعد نیوز: پیام رمان کوری ساراماگو چیست؟ مختصری در باره ی محتوای کتاب "کوری" بگویید؟

هاشم حسینی: ساراماگو گفته:"کور واقعی کسی است که نمی خواهد ببیند". نوشته های رو و پشت جلد این ترجمه را برایتان می خوانم: "کوری هشداری است بیرون زده از نابینایی و انقیاد که در راستای نیل به سعادت بشری است." روی جلد" کوری رمانی است هراس انگیز، هشدار دهنده و در عین حال پر کشش؛ با روایت هایی تو در توی از لایه های پنهان مانده ی جان بشری که اسطوره ها و افسانه ها را در می نوردد تا درماندگی حاکمیت های قدرتمند را به محاکمه بکشاند." پشت جلداین هم نمونه ای از ترجمه:
"هاپو که بی تاب است، این ور و آن ور را بو می کشد. چشمان خطاناپذیرِ بویایی اش به او فرمان می دهد که در دل آن زباله که سیلاب در گوشه ای پنهان از تردد کوران، کُپه کرده خوراکی های لذیذی پنهان است. می ایستد اما شتاب گام های زن که گریسته، او را در پی خود می کشاند. شاید اگر تنها می بود، با خیال راحت پوزه در میان این کُنج گنج فرو می برد و غنایم را بیرون می کشید، اما نه، او با خود عهد بسته زن را تنها نگذارد مبادا دوباره اشک بریزد و کسی نباشد آن ها را از گونه ی زیبایش پاک کند بلیسد." ص. ۳۲۲


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها