یقیناً کسانی در سفارت چین در عربستان و امارات در گنجانده شدن این بند در بیانیه، نقش آفرینی کردند و ناگفته نماند که سهل انگاری مقامات چینی در این خصوص قابل بخشش نیست.
ساعدنیوز: همراهی دولت کمونیستی چین با کشورهای مرتجع حاشیه خلیج فارس در زیر سؤال بردن تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و شبهه افکنی درباره مالکیت ایران بر جزایر سه گانه علامت های سؤال بسیاری را در برابر تحلیلگران مسائل بین الملل قرار داده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در این سال ها، علیرغم سیاست های استعماری چین بر علیه کشورهایی مانند تایوان و نیز پایمال شدن حقوق بیش از 200 میلیون مسلمان اویغور به صورت سیستماتیک و اجبار آنها به کار در کمپ های کار اجبرای سکوت اختیار کرده است. چرا چین علیرغم برخورداری از یک فرصت استثنایی و طلایی در غیاب غربی ها به دلیل پرونده هسته ای ایران در اقتصاد ایران، چنین رفتاری را از خود نشان می دهد؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: بسم الله الرحمن الرحیم؛ به نظر من، برخی از ابعاد این ماجرا هنوز مبهم است. چیزی که درباره جزایر سه گانه گفته شده نه شبهه افکنی درباره مالکیت ایران نسبت به این جزایر، بلکه تأکید بر حل و فصل صلح آمیز مناقشه ایران و امارات درباره این جزایر است. بنابراین، من معتقدم که باید درباره تفسیر این مطلب نهایت دقت لازم را به عمل آوریم. یقیناً کسانی در سفارت چین در عربستان و امارات در گنجانده شدن این بند در بیانیه، نقش آفرینی کردند و ناگفته نماند که سهل انگاری مقامات چینی در این خصوص قابل بخشش نیست. ولیکن از آنجایی که در برخی نقاط دیگر دنیا همچون خود چین و ترکیه مالکیت برخی از جزایر مورد مناقشه است، با ادبیات مخصوص به همان مناقشه درباره جزایر سه گانی ایرانی صحبت شده است که به هیچ درست نیست. به نظر می رسد، چینی ها اشراف لازم درباره پرونده جزایر سه گانه را ندارند و به همین دلیل در این خصوص چنین سهل انگاری ای صورت گرفته است. ما از این سهل انگاری گله مندیم. با توجه به این که ما در این سال ها به دنبال برقراری رابطه راهبردی با چین بوده ایم، سرزدن چنین سهل انگاری قابل تحمل نیست. ما از حق حاکمیت خود بر این جزایر سه گانه نمی گذریم. چین ظرفیت بزرگی برای تبدیل شدن به یک شریک تجاری راهبردی برای ما را دارد و چنین رفتارهایی مخل تحقق این امر است.
بخشی از این سهل انگاری هم می تواند در فرایند ترجمه و انتقال مطالب رخ داده باشد. ایران و امارات جزیره ابوموسی را به صورت مشترک مدیریت می کنند و بنا بر قراردادی بخشی از این جزیره در اختیار شارجه است و از این منطقه نفت صادر می کند. امکان دارد این مسأله باعث شده باشد که چنین تصوری شود که ما با امارات بر سر چنین مسائل جزئی مناقشه داریم نه بحث مالکیت کامل ایران بر هر سه جزیره.
به هر صورت، در عین حال که خطای صورت گرفته از سوی چین نابخشودنی است، این واقعیت را هم نباید از نظر دور بداریم که چین با حضور در منطقه، استیلا و سلطه آمریکا بر خاورمیانه را به چالش می کشد. از سال 1332 به این سو، حضور آمریکا در این منطقه مایه بسیاری مصائب بوده است. تعمیق نفوذ آمریکا در منطقه یقیناً می تواند تهدیدهای امنیتی موجود بر علیه ما را بیشتر کند.
از سوی دیگر، چینی ها از روابط نزدیک ما با روسیه گله مند هستند. از طرفی هم نباید این واقعیت را کتمان کرد که چین به هیچ وجه خواهان تبدیل شدن ایران به یک ابرقدرت بلامنازع منطقه ای در قالب یک امپراطوری نیست. ما این را خوب می دانیم. البته این احتمال هم وجود دارد که چینی ها با این کار خواسته اند نسبت به مواضع ایران به طور مثال، درباره میانمار یا قضایای کره واکنش نشان دهند. این وجوه دیپلماسی همیشه از نظرها دور می ماند.
آنچه که در ریاض رخ داد، نمایشی بود که بن سلمان ترتیب داد. یقیناً این نمایش اثرات کوتاه مدت خواهد داشت. دقیقاً به مانند نمایشی که در سال 1397 با حضور ترامپ و 50 کشور در ریاض اجرا شد و عملاً هیچ ثمری برای بن سلمان در پی نداشت. بن سلمان می خواهد دست نشاندگی خودش را پنهان کند و با سفر رئیس جمهور چین به ریاض، خود را طرفدار چندجانبه گرایی و مخالف دنیای تک قطبی معرفی کند.
برگزاری جام جهانی در قطر، به نوعی عربستان را در حالت انفعالی قرار داد. نمایش بن سلمان نوعی مانوور قدرت بود تا عربستان را از سایه این رخداد بزرگ جهانی ای که در قطر در جریان است، خارج کند. البته نباید نقش انگلیس را در این جریانات فراموش کرد. هرچند انگلستان در ظاهر، جزو شرکای راهبردی آمریکاست، ولی از نفوذ بیش از حد آمریکا در منطقه راضی نیست. لندن علاقمند است که با حضور قدرت هایی مانند چین، از پررنگ تر شدن حضور آمریکا در منطقه جلوگیری شود. این سیاست انگلیس است که بین نوکرانشان رقابت بر سر نوکری به راه می اندازند. یقیناً در اعطای میزبانی جام جهانی به قطر هم نقش داشته اند و هم در برگزاری اجلاس ریاض!
این سیاست انگلیس تازگی ندارد. از ابتدا چنین رویکردی داشته اند. وقتی رضا شاه به عنوان سردار سازندگی مطرح شد و شائبه درباره قدرت گرفتنش و تخطی از خطوط انگلیس به زبان ها افتاد، آلمان را به سمت ایران کشیدند تا رضاشاه ساقط شود و آلمان بدون هیچ بهره برداری ایران را ترک کرد و این انگلیسی ها بودند که ماهی خودشان را از این آب گل آلود شکار کردند. در قضیه ترکمنچای که این همه لعن و فحش و بد و بیراه نصیب روسیه شده است، کمتر کسی میداند که نویسنده متن ترکمنچای سفیر انگلیس در تهران بود! انگلیسی ها که از به خطر افتادن منافع شان توسط روسیه در ایران می ترسیدند با دادن بخشی از ایران به روس ها از این خطر جستند! ماندلا که یک مبارز مسلح بود و سال ها در زندان دولت آپارتاید آفریقای جنوبی بود بسیاری از سال های عمرش را به دلیل حمایت انگلیس از دولت آپارتاید در زندان گذراند و بعد از آزادی، انگلیسی ها او را به نماد و سمبل صلح تبدیل کردند و بزرگترین مجسمه ماندلا در لندن است!
امروز هم انگلیسی ها خواهان ایجاد برخی زیرساخت های اساسی در قلمرو یکی از نوکران اصلی خودش یعنی عربستان سعودی است. آمریکایی ها هزینه گزافی برای اجرای چنین پروژه های بنیادینی طلب می کنند، در حالی که چین با هزینه نسبتاً بسیار اندکی حاضر به ساخت این پروژه ها است. بنابراین، با پول عربستان و با امکانات چین چه بسا زیرساخت هایی ایجاد شود که در نهایت منافع غرب و از جمله انگلیس از طریق آن تأمین خواهد شد!
کسانی که به خاطر عملکرد فاجعه بارشان در این سال ها حرفی برای گفتن نداشتند، امروز بر روی این موج سوار شده اند و دولت را تخطئه می کنند که چرا جواب چینی ها را نمی دهید!
ساعدنیوز: داشتن رابطه راهبردی با دولت چین ادعایی است که از سوی برخی عناصر در داخل کشور بارها مطرح شده است و بحث نگاه به شرق به صورت جدی در دستور کار سیاست خارجی دولت سیزدهم قرار دارد. برخی این موضوع را مطرح می کنند که این چه نوع روابط راهبردی است که اساساً طرف ما در این رابطه، تمامیت ارضی ما را به چالش می کشد و با یکی از رقبا و یا بهتر بگوئیم، دشمنان اصلی ما در منطقه مغازله می کند؟
دکتر سید جعفر قنادباشی: اولاً در ایران ما یک اشتباه بزرگ در تفسیر روابط با کشورها داریم. عمدتاً رابطه با کشورهای دیگر در قالب روابط زن و شوهری تفسیر بو تعبیر می شود. به این معنا که همان طوری که یک زن بعد از ازدواج با مردی حق معاشرت با مردی دیگر را ندارد و هر نوع رابطه ای میتواند شائبه خیانت را در پی داشته باشد، روابط ایران با کشورهای دیگر نیز همین طور فهم می شود. می گویند که اگر کشوری با ما رابطه دارد، حق ندارد با فلان کشور در ارتباط باشد!
این تصور کاملاً غلطی است که ما از روابط بین الملل داریم. ما حق تعیین سیاست خارجی کشور چین را نداریم، همان طور که آن ها هم چنین حقی را در قبال ما ندارند. روابط سیاسی کشورها به صورت آزادانه برقرار می شود و هیچ کشوری حق ندارد که درباره رابطه کشوری با کشور دیگری که با این کشور در رابطه است، اظهار نظر کند. امروز منافع ملی ما اقتضاء می کند که با کشور غیرمسلمانی مانند ونزوئلا روابط نزدیک داشته باشیم و از این رابطه برای تحکیم و پیشبرد آرمان های اسلامی مان استفاده می کنیم. این منطق روابط بین الملل است. کشورهای دیگر موظف به اجرای راهبردهای ما نیستند.
بحث دیگری که باید مطرح کنیم، موضع گیری های بخش شکست خورده عرصه سیاسی در کشور درباره این موضوع است. کسانی که به خاطر عملکرد فاجعه بارشان در این سال ها حرفی برای گفتن نداشتند، امروز بر روی این موج سوار شده اند و دولت را تخطئه می کنند که چرا جواب چینی ها را نمی دهید! همین افراد در زمان حضور ترامپ در ریاض حرفی درباره بیانیه ضدایرانی آن زمان نداشتند. کسانی که از مواضع قوم گرایانه و فتنه گرانه ریاض در خصوص وقایع اخیر در داخل ایران انتقاد نمی کنند، حق حرف زدن درباره این موضوع جنجالی جدید را ندارند. وقتی وندی شرمن ایرانیان را دروغگو و شیطانی خطاب می کرد، دل این افراد به درد نمی آمد و موضع گیری نمی کردند. تماشاگران شبکه سعودی اینترنشنال حق ندارند درباره این موضوع صحبت کنند چرا که تکلیف شان مشخص است.
ما در پی تحقق سیاست راهبردی اقتصاد آسیایی عاری از سلطه غرب هستیم. یکی از قطب های اصلی این اقتصاد در آینده چین خواهد بود. تولیدات راهبردی این کشور برای ما بسیار مهم است همان طور که نفت ما و حتی نمک تولیدی ما برای چینی ها مهم است. برقراری رابطه ای پایدار و درازمدت با این کشور به نفع ما است. استفاده از ظرفیت های پیمان شانگهای برای توسعه این رابطه بسیار حیاتی است. منافع ملی ما امروز ایجاب می کند که با چین رابطه راهبردی داشته باشیم. توسعه روابط ایران وچین می تواند به لحاظ ترانزیتی نیز منافع بسیاری برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
در این سالها، چینی ها تلاش کردند که به دور از مسائل و حواشی سیاسی در عرصه اقتصادی روابطی فعال با ما داشته باشند. بنابراین، من امیدوارم که این سهل انگاری از سوی مقامات چینی بررسی شود و افرادی که در سفارتخانه های چین درعربستان و امارات متحده عربی چنین بندهایی را وارد بیانیه مشترک کرده اند، مورد مؤاخذه قرار بگیرند و دولت چین رسماً از ایران عذرخواهی کند.