نگاهی به ضرب المثل بسوزد پدر عاشقی
عشق و عاشقی اوضاعی است که می تواند هر فردی را درگیر خود کند. به این دلیل زمانی که مردم از عشق یا حتی هر چیز دیگری عذاب می کشند، آن را با اصطلاح بسوزد پدر… نشان می دهند.برای مثال فردی را فرض کنید که عاشق و دلباخته فردی شده و حتی قادر به دیدن ایرادات او نیست. در این حالت مردم برای اینکه به این عذاب اشاره کنند، از ضرب المثل بسوزد پدر عاشقی استفاده می کنند.اصطلاح بسوزد پدر عاشقی مربوط به یکی از اشعار استاد شهریار است.که در ادامه بیشتر با آن آشنا خواهید شد.
داستان ضرب المثل بسوزد پدر عاشقی
در روزی از روزها که شهریار عاشق و دلباخته دختر عموی زیبایش شده بود، پیشروی کرد و این ماجرا را به او گفت. پس از گذشت چند روز تمامی اهل روستا از این موضوع باخبر شدند و به دلیل درگیری که میان پدران آن دو وجود داشت، دخترک را به شهر نزد یکی از اقوامشان فرستادند. شهریار از شنیدن این خبر ناراحت شد، ولی نمی دانست باید کجا را به دنبال عشق خود بگردد. او با قلبی شکسته تصمیم گرفت منتظر بماند تا روزی دخترک برگردد.
چندین سال گذشت و اهالی روستا سعی کردند ناراحتی را از او دور کرده و سبب ازدواجش با دخترک دیگری شوند. ولی شهریار چطور می توانست عشق خود را فراموش و با کس دیگری ازدواج کند. به همین دلیل زیر بار هیچ ازدواجی نمی رفت و غم و اندوهش را در خود فرو می ریخت.
روزی عذاب دوری از معشوق سبب گریه شهریار شد و در این حال پیرمرد روستا او را دیده و نزدش آمد. با شهریار شروع به صحبت کرد و گفت: ای پسر، انگار بدجور عاشق شده ای که حتی زیر بار هیچ ازدواجی نمی روی؟ با تأیید شهریار، پیرمرد گفت: هی بسوزد پدر عاشقی! سپس شهریار را تنها گذاشت و رفت.
شهریار در این مدت از میزان عشق زیاد به دختر عموی خود ازدواج نکرد. روزی که طبق همیشه قصد رفتن به محل کار خود را داشت، ناگهان کودکی با او برخورد کرد و بدون معذرت خواهی به سوی خانواده اش دویید.
شهریار که با دیدن خانواده او در جای خود میخکوب شده بود، دید که خانواده کودک عشق او و همسرش است. او که از دیدن این صحنه ناراحت شده بود برگشت و به راه خود ادامه داد.
از آن پس هروقت که افراد می خواستند به فرد عاشقی اشاره کنند که در عذاب است، از این ضرب المثل استفاده می کنند.
شعر کامل استاد شهریار
جناب شهریار در فراق معشوقه اش شعری سروده است که از این اصطلاح با عنوان ” پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم” استفاده کرده است که اشاره به اوج غم و اندوه خویش دارد.
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل می خورم و چشم نظر جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحب نظرم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود می گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والاگهرم
کاربرد ضرب المثل بسوزد پدر عاشقی
- این ضرب المثل را برای کسی به کار می برند که عاشق شده و این عشق به حدی است که صبر و تحمل را از او گرفته است. اصطلاحا به چنین شخص واله و عاشق می گویند: بسوزد پدر عاشقی که تو را به این روز انداخته است…
- معمولا در زبان فارسی وقتی چیزی برای انسان رنج آور می شود آن را با اصطلاح “بسوزه پدر … ” می آورند؛ مثلا کسی که از فقر رنج میبرد می گوید: بسوزد پدر بی پولی که کمرمان را خم کرده است.
همراهان عزیز ساعدنیوز ، زبان فارسی یکی از غنی ترین زبان های جهان است که در آن ضرب المثل های بیشماری وجود دارد. برای آگاهی بیشتر درباره این ضرب المثل ها با بخش ضرب المثل ساعدنیوز همراه باشید.
بی صبرانه منتظر نظرات مفید و ارزشمندتان درباره مثل بسوزد پدر عاشقی هستیم.