دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

خاطرات ناصرالدین‌شاه از کنسرت؛ «خوش‌لباس بود، اما آوازش مثل زوزۀ سگ»! 

شنبه، 18 شهریور 1402
کد خبر: 355656
ساعد نیوز: ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند. در اینجا گزیده‌ای از خاطرات را می‌خوانید.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از فرادید، سومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1268 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای آلمان، هلند و انگلستان شد.

در اینجا گزیده‌ای از روزنامۀ خاطرات او در روز چهارشنبه 29 خرداد سال 1268 شمسی (شوال سال 1306 قمری) را می‌خوانید که مربوط است به حضور شاه در یک کنسرت در شهر آمستردام هلند:

. . . رفتیم به کنسرط، حاکم و امین‌السلطان و بعضی از ملتزمین همراه بودند، وارد تالار شدیم، جمعیتی از زن و مرد در آنجا بودند، حاکم گفت هفت هزار نفر هستند . . . مردم برخاستند و کوچه دادند که ما گذشتیم، دو طرف آدم زن‌ها و دخترهای خوشگل زیاد بود . . . اینهمه آدم طوری نگاه می‌کردند و چشم دوخته بودند که آدم خجالت می‌کشید، رفتیم جلو صندلی بزرگی برای ما گذاشته بودند نشستیم . . .

موزیکان زدند، ارگ زدند، ارگ زیاد صدا می‌داد، می‌پیچید به این تالار بزرگ، بعد زن خواننده آمد آواز خواند، خوش لباس بود و چندان بدگِل نبود، اما آوازش مثل زوزۀ سگ به گوش ما می‌آمد، مردم تعریف می‌کردند و خوششان می‌آمد، ما نفهمیدیم چه می‌گوید . . .

از اینجا برخاستیم، آن طرف مقابل سن مردم پشت به کنسرط کردند و سن را تماشا می‌کردند، پردۀ بسیار خوبی بود، جنگل و درخت زیاد دیده می‌شد، دخترها در میان جنگل رقص می‌کردند، رقاص‌ها خیلی خوشگل و قشنگ بودند، لباس آن‌ها با جلوه بود، اقسام مختلف رقص کردند . . .

از آنجا برخاستیم رفتیم در عقب اطاقی بود شاه‌نشین، در آنجا چند عرب الژری [الجزایری] بودند، پنج نفر زن و یک جوان بی‌مو و قوی‌هیکل . . . نشستیم رقص و ساز آن‌ها را تماشا کنیم، طنبک می‌زدند . . . بنای رقص را گذاشتند . . . می‌رقصیدند و قر می‌دادند . . . طوری حرکت می‌دادند که کریم شیره و اسماعیل بزاز هم نمی‌کنند . . . حاکم شهر که سرخوش بود و جنرال مهماندار چشم‌ها را دوخته و واله شده بودند و با چشم می‌خواستند اینها را بخورند . . .


1 پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز دوشنبه 03 دی
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
اکسپت فوری مقاله برای دوره دکتری
اصول مهم ویراستاری تخصصی کتاب چیست؟
تعرفه استخراج مقاله از پایان نامه
تصاویر دیده نشده از جنجالی‌ترین خواهر محمدرضا پهلوی با لباس عروس ابریشمی در روز خاکسپاری پدرش در ایران/ خاندانی که حتی حاضر به حفظ حرمت پدرشان هم نبودند
ویدیویی نوستالژی از مصاحبه با علی دایی قبل از بازی مقابل آمریکا/دایی:دوربین رو کردی تو چشم من، آخه چجوری بگم.../وای چقدر قیافش تغییر کرده!
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
ماشین ون سوپر لوکس سردار آزمون با امکانات یک خانه ی لاکچری/نوشته ی تتلو دستش رو نوشتن رو ونش 😍
غذاهای محلی/ طرز تهیه ترشی تره فوق العاده خوشمزه‌ شمالی+ فوت کوزه‌گری و میزان دقیق سبزی های لازم برای اینکه ترشی تره طعم بینظیری داشته باشه
مراحل سابمیت مقاله
قاب ایران قدیم/ 4 عکس‌ خاطره انگیز از روز برفی کاخ ناصرالدین شاه قاجار تا سرسره بازی روی برف جوانان دهه پنجاهی با شلوار خمره ای در آبعلی؛ سال 1371