کدام تحلیل را انتخاب کنیم؟ بنیادی یا تکنیکال؟
تأیید صددرصد یک روش تحلیل و تخریب کامل روش های دیگر، ابتدا به تریدهای خود فرد آسیب می رساند و در آینده این طرز فکر به سایر اطرافیان وی نیز سرایت می کند. تریدر – یا همان معامله گر – پیروز کسی است که با استفاده از تحلیل تکنیکال، بنیاد هر سهم را بررسی کند، سطوح مناسب آن را تشخیص دهد و بی گدار به آب نزند. با این روش هیچ وقت ضرر نخواهیم کرد.
بعد از سال ها هنوز هم بسیاری از فعالان بازار سرمایه یک تفکر نادرست را با خود به دوش می کشند؛ آنها فکر می کنند که تحلیل تکنیکال در بازار بورس جواب نمی دهد! یا تحلیل بنیادی مناسب نیست. دلیل های متفاوتی هم می آورند تا یکی از این تحلیل ها را رد کرده و آن را کنار بگذارند. به دنبال آنها، تازه واردهای بازار بورس که توصیه این افراد برایشان حکم طلا را دارد با آن درگیر می شوند. امیدواریم روزی فرا برسد که اهمیت تحلیل های بنیادی و تکنیکال و ضرورت استفاده از هر دو تحلیل برای داشتن یک سرمایه گذاری موفق بر همه فعالان بازار بورس روشن شود. خوشبختانه، مدتی است که این رویداد در حال رخ دادن است و تحلیل گران بسیاری به استفاده از هر دوی این تحلیل ها روی آورده اند. خانه سرمایه نیز سعی کرده است تا در دوره نخبگان بورس و بسته آموزشی جامع، آموزش این دو علم را در نظر بگیرد. به این ترتیب، شرکت کنندگان دوره های حضوری و غیر حضوری نخبگان خانه سرمایه می توانند در شمار ۱۰ درصد اول افراد موفق بازار بورس قرار بگیرند. امیدواریم این مطلب پاسخی مناسب به پرسش تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال باشد.
گرچه این دو تحلیل از زاویه ای کاملا متفاوت به بازار می نگرند، هر دو یک نتیجه را جستجو می کنند و آنهم کسب سود از بازار است و شکی وجود ندارد که برخی از افراد، هم از تحلیل تکنیکال و هم بنیادی برای بررسی سهام استفاده می کنند. باهم در ادامه به جزییات بیشتری از تحلیل بنیادی و تکنیکال می پردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیلگر بنیادی با استفاده از این روش تحلیلی تلاش دارد تا دلیل تحرکات قیمت را از میان داده های مالی و اخبار شرکت ها تشخیص دهد و از آن برای یافتن سرمایه گذاری مناسب بهره ببرد. در مقایسه با مطالعه تکنیکال سهم، تحلیل بنیادی دارای شاخص های انتخاب بسیاری است و تحلیلگر برای انجام تحلیل بنیادی روی اخبار منتشر شده صنعت مرتبط، اخبار و سیاست های کلی اقتصادی، قوانین جدید و صورت های مالی و اطلاعات دیگر کار می کند. هدف تحلیل بنیادی برقرار ساختن رابطه علت و معلول بین حرکات قیمت و اخبار اقتصادی است در حالیکه در تحلیل تکنیکال، قیمت است که حرف اول و آخر را می زند.
تحلیل بنیادی در جستجوی عدم تعادل بین قیمت فعلی سهم و ارزش ذاتی آن است که یک موقعیت با پتانسیل سودآوری به شمار می رود. اگر تحلیلگر با تحلیل بنیادی انجام شده به این نتیجه برسد که قیمت فعلی سهم از ارزش ذاتی آن کمتر است، با شرایطی آنرا برای سرمایه گذاری مناسب ارزیابی می کند.
همیشه تحلیلگران بنیادی نسبت به تغییرات قیمت با شک و تردید می نگرند و به دنبال چرایی تغییر قیمت در میان اطلاعات و داده های مالی هستند. در حالیکه این نوع از تحلیل، طی سالیان متمادی به عنوان یک تحلیل قابل اتکا ثابت شده است، تعدادی معایب نیز دارد که با در نظر گرفتن آن، از خوش بینی بیش از حد به این نوع تحلیل جلوگیری می گردد. این روش تحلیلی براساس خرید و نگهداری و سرمایه گذاری ارزشی است و بسیاری از تکنیک های ارزیابی به صنعت و شرکت وابسته است.
در تحلیل بنیادی، مطمئن شوید که تحلیل های زیر را انجام می دهید:
– تحلیل اقتصاد
– تحلیل صنعت
– تحلیل شرکت
۲ قانون طلائی تحلیل بنیادی:
۱ – در طولانی مدت، قیمت سهام خود را اصلاح می کند.
۲ – شما می توانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش ذاتی پایین تر است خریداری کنید و منتظر بمانید تا بازار به این اشتباه قیمت گذاری پی ببرد (قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی برسد)
۸ مورد از ارزیابی ها در تحلیل بنیادی
این ۸ مورد فقط تعدادی از مواردیست که برای محاسبه ارزش ذاتی یک شرکت و تحلیل بنیادی بکار می رود.
۱ – درآمدها
میزان درآمدی که یک شرکت پس از کسر هزینه ها بدست می آورد، در درجه نخست و مهم ترین نتیجه ای است که همه موارد دیگر از این طریق جریان می یابد. درآمدها برای سرمایه گذاران به دلیل اینکه یک معیار ارزیابی برای سود سهام، پتانسیل رشد و سودآوری آینده ارائه می دهد مهم است.
۲ – درآمد به ازای هرسهم (EPS)
درآمد خالص یک قسمت از قضیه است و باید درآمد هرسهم را مشخص کرد تا بتوان برای مقایسه سهام تعدادی از شرکت ها یک معیار داشت و به همین دلیل است که در تحلیل بنیادی به EPS شرکت ها نیز توجه می شود. (در مورد EPS در این فیلم آموزشی توضیح داده ایم)
۳ – نسبت P/E
در حالیکه که نباید به نسبت P/E به عنوان تنها معیار ارزش گذاری شرکت ها نگاه کرد، بازهم می توان با نگاه به تاریخچه P/E و سهم یک دید خوب نسبت به سهم بدست آورد. نسبت P/E با تقسیم قیمت بر درآمد (EPS) بدست می آید، توصیه می کنیم این فیلم را در مورد P/E و EPS مشاهده کنید.
۴ – نسبت PEG
آیا یک سهم با نسبت P/E بالا، همیشه بیش از ارزش قیمت گذاری شده است؟ لزوما اینگونه نیست زیرا نسبت P/E رشد درآمد را در خود جای نداده است و اینجاست که نسبت PEG وارد می شود، این نسبت با تقسیم نسبت P/E به رشد (G) به دست مى آید. نسبت PEG را براى ارزش گذارى سهام شرکت هاى کوچک و نیمه بزرگ که سود تقسیمى ندارند می توان بکار برد.
پایین بودن این نسبت می تواند نشانه ای از این باشد که شرکت زیر ارزش ذاتی می باشد و بالا بودن آن نشانه ای از بالاتر بودن نسبت به ارزش ذاتی می باشد.
۵ – بازدهی سود نقدی (Dividend Yield)
سرمایه گذاران عاشق سود نقدی هستند و این موضوعی تعجب آور نیست. بازدهی ناشی از سود نقدی (Dividend Yield) نشان می دهد که یک شرکت نسبت به قیمت سهام خود چقدر سود نقدی پرداخت کرده است و با فرمول زیر بدست می آید:
۶ – نسبت بدهی / حقوق صاحبان سهام (D/E یا Debt/Equity)
بطور کلی، سرمایه گذاران ارزشی به شرکت هایی که بدهی بالایی دارند روی خوش نشان نمی دهند. به جای این، آنها رشد درآمدی را ترجیح می دهند که با حقوق صاحبان سهام بدست آمده است به جای اینکه از طریق وام و سرمایه ی قرضی شکل گرفته باشد. نسبت بدهی / حقوق صاحبان سهام، نشان می دهد که شرکت چه مقداری از حقوق صاحبان سهام و بدهی را برای تامین مالی استفاده می کند. در این مورد، هرچه نسبت D/E بالاتر باشد، نشان دهنده وجود بدهی بیشتر در شرکت است.
۷ – ارزش دفتری
ارزش هر دارایی را آن گونه که در ترازنامه شرکت آمده است، ارزش دفتری می نامند. ارزش دفتری هر شرکت، نشان دهنده این است که اگر شرکت بخواهد همین الان تعطیل شود، ارزش دارایی هایی که از خود برجای خواهد گذاشت چقدر خواهد بود. ارزش دفتری به این شکل حساب می شود که تمام بدهی ها را از تمام دارایی ها کسر می کنند و آن چه به دست آمده را بر تعداد سهامی که شرکت منتشر کرده و در دست مردم است، تقسیم می کنند.
۸ – بازدهی حقوق صاحبان سهام (ROE)
نشان دهنده میزان سودی است که یک شرکت نسبت به ارزش دفتری خود می سازد. نسبت (ROE) از تقسیم درآمد سالانه بعد از کسر مالیات و سود توزیعی به سهامداران ممتاز بر حقوق صاحبان سهام به دست می آید. به عبارت دیگر این شاخص، کارایی یک شرکت و توانایی آن را در کسب سود از محل منابع سهامداران نشان می دهد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
یک روش تحلیل در بازارهای سرمایه است که با استفاده از قیمت ها، نمودارها و الگوها انجام می گیرد. فرایند تحلیل تکنیکال بطور کلی براساس اعداد و ارقام تولیدشده توسط بازار است که به شکل نمودار در می آید و در واقع، نمودارها و الگوها جزء اصلی تحلیل تکنیکال هستند.
تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی، یک رویکرد نسبتا جدید است که متخصصان سعی می کنند آنرا کامل تر و بهتر کنند. البته سال ها استفاده از آن، باعث شده این نوع تحلیل بخشی جدانشدنی از ابزار کار معامله گران در بازار سرمایه باشد. مطالعه تکنیکال احتمالا تنها راهی باشد که توسط معامله گران از آن برای تشخیص زمان ورود و خروج از بازار استفاده می شود و در معاملات کوتاه مدت تنها روشی است که قدرت پیش بینی و چیدن استراتژی را به معامله گران می دهد.
تحلیل تکنیکال براساس سه فرضیه مهم درباره بازار بنا شده است
اول – تحلیلگران تکنیکال اعتقاد دارند قیمت، همه اطلاعات موجود در بازار را نشان می دهد و به عبارت دیگر نیاز به بررسی هیچ چیز دیگری نیست چون هر اطلاعاتی اعم از بنیادی، اخبار و حتی رانت به قیمت منتهی می شود و تاثیر خود را روی قیمت می گذارد.
دوم – حرکات قیمت تصادفی نیست و از ابزارهای تکنیکال برای کشف روند و الگوهایی که در حرکات قیمت نهفته است می توان استفاده کرد.
سوم – روندها و الگوها خود را تکرار می کنند. به عبارت دیگر، اطلاعات گذشته به ما دریافتن بینش درست و مسیر احتمالی حرکت قیمت کمک می نماید.
در نتیجه این ۳ فرض، تحلیل تکنیکال حرکات قیمت را به عنوان فعالیت آگاهانه جمعی از بازیگران در بازارهای مالی می داند که رفتار آنها همواره با احساسات و هیجانات همراه است و این باعث حرکاتی دارای الگو و مسیر قابل پیش بینی می شود. هدف تحلیل تکنیکال یافتن این الگوها و روندهاست.
مراحل پیشنهادی تحلیل تکنیکال
مرحله اول : سهام موردتوجه را بیابید
با جستجو و تحقیق می توانید متوجه شوید در حال حاضر به کدام گروه و صنعت بورسی گرایش بیشتری وجود دارد. این اولین و بزرگترین قدم است.
مرحله دوم : استراتژی مناسب و بهتر را پیدا کنید
همه سهم ها در قالب یک استراتژی نمی گنجد. براساس سهمی که انتخاب کرده اید، استراتژی مهم تر و مناسب تر را برگزینید.
مرحله سوم : ابزار معاملاتی و ابزار تحلیل خود را بشناسید
شما برای انجام معاملات سهام یک حساب معاملاتی نزد کارگزار احتیاج دارید. اگر هنوز یک حساب معاملاتی و کد بورسی ندارید می توانید راهنمای دریافت کد بورسی را اینجا بخوانید. همچنین راهنمای استفاده از نرم افزار معاملاتی تحت وب آسا نیز برای اطلاع از امکانات نرم افزار معاملاتی آسا مطالعه فرمایید.
مرحله چهارم : ابتدا با سرمایه کم یا روی کاغذ معاملات کنید
ورود در بورس آنهم بدون اینکه دانش کسب کرده باشید اشتباه بزرگی است. پس از انجام تحلیل تکنیکال، پیشنهاد می کنیم حداقل اگر علاقه ای به معامله روی کاغذ برای ارزیابی خودتان ندارید، با سرمایه ی پایینی، استراتژی معاملاتی و مهارت تان را بسنجید.
مرحله پنجم : حد ضرر قرار دهید
تاکیدهای بسیاری روی گذاشتن حدضرر می شود ولی متاسفانه افراد کمی آنرا به درستی اجرا و رعایت می کنند. یکی از مهارت های کلیدی موفقیت در بازار، گذاشتن حدضرر مناسب و اجرای بی قید و شرط آن است. یافتن نقاط مناسب برای حدضرر با یادگیری درست تکنیکال میسر است.
معایب تحلیل تکنیکال | مزایای تحلیل تکنیکال |
۱- سیگنال ضدونقیض استفاده از تعداد زیاد اندیکاتور و سایر عوامل می تواند باعث مشاهده سیگنال های متفاوت و سردرگمی در سرمایه گذار شود. |
۱- اطلاع از حجم عرضه و تقاضا عرضه و تقاضاست که بازار را بالا و پایین می برد. به این ترتیب از این حجم می توان درباره تمایل سرمایه گذاران و معامله گران اطلاعات خوبی کسب کرد. شما می توانید تشخیص دهید بازار بطور کلی چگونه است. حجم بالای تقاضا اغلب باعث افزایش قیمت می شود و عرضه با حجم بالا، قیمت ها را کاهش می دهد. |
۲- ریسک نادیده گرفتن فاکتورهای بنیادی تحلیل تکنیکال، فاکتورهای زیرین بنیادی یک شرکت را در بر نمی گیرد. این مورد در بلندمدت می تواند باعث ریسک بیشتر شود. |
۲- تشخیص زمان خروج و ورود با تحلیل تکنیکال می توانید زمان مناسب ورود و خروج به بازار را بدست آورید. |
۳- ارائه اطلاعات بدون تاخیر قیمت ها همه چیز را در خود دارند و همه اطلاعاتی که درباره سهم وجود دارد را منعکس می کنند. قیمت ها کاهش یا افزایش می یابند اما در نهایت، قیمت فعلی سهم یک نقطه تعادل برای کلیه اطلاعاتی است که در دست معامله گران و سرمایه گذاران قرار گرفته است. |
|
۴- تصمیم گیری براساس الگوها شما می توانید از الگوهای قیمتی به عنوان راهنما برای زمان مناسب خرید و فروش استفاده کنید |
معایب تحلیل بنیادی | مزایای تحلیل بنیادی |
۱- درست است که با تحلیل بنیادی می توان به خطای بازار پی برد و سهامی که پایین تر از ارزش ذاتی معامله می شود را تشخیص داد اما هیچ شاخصی وجود ندارد که با آن بتوانیم زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را متوجه شویم. | ۱- روش ها و راهکارهایی که برای تحلیل بنیادی به کار می رود براساس داده های مالی است و این مورد جایی برای تعصب شخصی باقی نمی گذارد. (البته استثنا وجود دارد) |
۲- زمان بر بودن و نیاز به مطالعه و تحقیق بسیار برای انجام تحلیل انجام تحلیل برای صنعت، مدل سازی مالی و ارزش گذاری سهام کار ساده ای نیست. اینکار می تواند بسیار پیچیده شود و میزان زیادی کار برای انجام درست آن لازم باشد. |
۲- تحلیل بنیادی، وضعیت اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی مانند مصرف کنندگان و گرایش آنها و تکنولوژی را نیز در نظر می گیرد. داده های بسیاری در یک تحلیل بنیادی می تواند تحلیل شود. |
۳- فرضیات و اطلاعات غلط فرضیات یک نقش حیاتی در پیش بینی مسائل اقتصادی ایفا می کنند. بنابراین مهم است که بدترین و بهترین سناریو در نظر گرفته شود. رکود اقتصادی غیرمنتظره، تغییرات سیاسی یا قانون گذاری می تواند مشکلاتی را در این تحلیل ایجاد کند. |
۳- محاسبه سیستماتیک ارزش دارایی، می تواند ارزش را بصورتی دقیق مشخص کند و در نتیجه تصمیمات دقیق تری برای خرید یا فروش به ما بدهد (با فرض محاسبه درست) |
۴- درک بهتر، حسابداری دقیق و تحلیل صورت های مالی در تحلیل بنیادی کمک می کند تا اندازه گیری همه چیز بهتر انجام شود. |
آیا تحلیل تكنیكال در بورس ایران جواب می دهد؟
سؤال بزرگ دیگری كه بین فعالان بازار مطرح است، این است كه آیا تحلیل تكنیكال در بورس ایران جواب می دهد یا خیر؟ در پاسخ به این سؤال می توان گفت که اصولا الگوهای شکل گرفته در تحلیل تکنیکال در بورس های بین المللی نیز براساس احتمال حدود 80 درصد به نتیجه مطلوب می رسد. لازم است بدانید این بورس ها چالش هایی مثل محدودیت دامنه نوسان و حجم مبنا نظیر آنچه در کشورمان شاهد هستیم، ندارند؛ بنابراین با توجه به قوانین بورس ایران، ممکن است محدودیت هایی از این قبیل، ما را در کسب نتیجه ایده ال در تحلیل تکنیکال مایوس کند. ولی یادآوری می شود که در تحلیل تکنیکال قواعدی وجود دارد كه با یادگیری و استفاده مستمر از آن ها، کسب نتیجه مناسب با احتمال بیشتری ممکن می شود.
به بیان دیگر اگر می خواهیم با استفاده از تحلیل تکنیکال معاملات سودآوری داشته باشیم، باید از آموزه های آن استفاده كنیم كه یكی از مهم ترین آموزه های مذکور، توجه به حجم و ارزش معاملات روزانه شرکت هاست.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در اهداف
تحلیل بنیادی بر قیمت های پیش بینی شده سهام، بر اساس شرایط اقتصادی و صنعت و آمار شرکت تمرکز دارد. این تحلیل به دنبال کمک به سرمایه گذاران برای پیش بینی دقیق و تصمیم گیری صحیح است، در حالی که تحلیل تکنیکال، تنها بر قیمت بازار تمرکز دارد، تا بدون در نظر گیری عواملی که ممکن است نتیجه را تغییر دهند، اتفاقات آینده را پیش بینی کند.
در تحلیل تکنیکال، هدف این است که در زمانی معامله گر خرید کند، که فکر می کند می تواند بعدا آن را به قیمت بیشتری بفروشد، در حالی که در تحلیل بنیادی، به محض این که قیمت بازار به پایین تر از مقدار واقعی حاصل از تحلیل افت کند، معامله گر آن را می خرد.
زمان
تحلیل بنیادی، برای پیش بینی ارزش های سکیوریتی های بلند مدت طراحی شده است، در حالی که تحلیل تکنیکال تغییرات قیمتی آن ها در کوتاه مدت را تعیین می کند. در کل تحلیل بنیادی بیشتر برای سرمایه گذاران صبوری خوب است که مقادیری را برای مدت طولانی سرمایه گذاری می کنند، و خریدشان را برای چندین سال نگه داری کرده و پس از یک مدت طولانی سودشان را دریافت می کنند.
از سوی دیگر تحلیل تکنیکال، سرمایه گذار یا معامله گر را قادر می سازد تا سکیوریتی ها را برای سود کوتاه مدت خرید و فروش کند. تحلیل تکنیکال برای خرید و نگه داری سکیوریتی ها مناسب و کارآمد نیست. در تحلیل تکنیکال نمودارهای سهام را می توان به چند هفته، چند روز، و حتی چند دقیقه محدود کرد، اما با استفاده از تحلیل فاندامنتال، باید اطلاعات چندین فصل یا چندین سال را بررسی کنید، تا بتوانید سود طولانی مدت آن را پیش بینی نمایید.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در ایجاد ارزش
فردی که تحلیل تکنیکال انجام می دهد، بر این باور است که هیچ سهامی ارزش واقعی ندارد، و قیمت سهام بر عرضه و تقاضا در بازار بستگی دارد. از سوی دیگر، تحلیل گر بنیادی ارزش ذاتی سهام را بررسی می کند. سپس آن ارزش را با قیمت بازار مقایسه می کند. هنگامی که قیمت بازار از ارزش ایجاد شده کمتر شود، وقت خرید فرا رسیده است، و هنگامی که قیمت بازار بالاتر باشد، زمان فروش و کسب سود در بلند مدت است.
اهمیت روند
در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، نیازی نیست که روند گذشته سهم را به دست آورد و تغییرات قیمتی در طول تاریخ را مطالعه کرد، اما تحلیل تکنیکال بر این عقیده است که روند گذشته دوباره تکرار خواهد شد، و تغییرات کنونی را می توان برای مطالعه روند در آینده به کار برد. به بیان ساده تر، روندها تقریبا مهم ترین بخش از تحلیل تکنیکال هستند، چرا که قیمت های تمامی سکیوریتی ها در گردش است و روند گذشته دوباره اتفاق خواهد افتاد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در داده های ورودی
تحلیل تکنیکال در جنبه های بسیاری با تحلیل بنیادی تفاوت دارد. یکی از این جنبه ها این است که قیمت و حجم ترند سهام، تنها ورودی های تحلیل تکنیکال هستند، چرا که آن ها بر این باورند که تمام اطلاعات لازم برای پیش بینی تغییرات قیمت، در قیمت بازار قرار دارد. از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال تمامی عواملی که ممکن است بر قیمت سکیوریتی تاثیر داشته باشند را مورد بررسی قرار می دهد، تا دیدگاهی جامع از شرایط اقتصادی داشته باشد و بتواند پیش بینی خوبی انجام دهد.
تحلیل گران تکنیکال، معمولا کار خود را با نمودارهای نشان دهنده تغییر قیمت ها در طول تاریخ شروع می کنند، در حالی که تحلیل گران بنیادی با وضعیت مالی شرکت آغاز می کنند و برای ایجاد ارزش با اعداد سر و کار دارند. بررسی وضعیت درآمد، ترازنامه، و وضعیت جریان نقدینگی یک شرکت، در تحلیل بنیادی بسیار مهم است، در حالی که تحلیل تکنیکی، تنها بر تغییرات و حجم قیمت ها تمرکز دارد. تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که نیازی به تحلیل وضعیت مالی یک شرکت نیست، چرا که قیمت، خود شامل تمامی مورد نیاز برای پیش بینی آینده بازار است.
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی هنگامی کارآمد است که شما بخواهید در یک شرکت سرمایه گذاری کنید، و برای بازگشت سرمایه و سودتان، به ارزش واقعی آن ها تکیه نمایید. از سوی دیگر تحلیل تکنیکال، یک استراتژی معامله است، که در زمانی که بخواهید از روند یا فرصت های بازار سود کوتاه مدت کسب کنید، به کار شما خواهد آمد.
همان طور که پیشتر در همین مقاله گفتیم، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی اهداف متفاوتی دارند. تحلیل تکنیکال برای پیش بینی آینده بر تغییرات و معاملات کوتاه مدت و میان مدت تمرکز دارد، در حالی که تحلیل گران بنیادی، تلاش می کنند تا یک سرمایه گذاری بلند مدت در یک کسب و کار داشته باشند.
بنابراین اول از همه، باید هدف خود را تعیین کنید، و بدانید که آیا یک سرمایه گذار با اهداف بلند مدت هستید، یا تاجری هستید که می خواهید در مدت های کوتاه زمانی، به بیشترین سود ممکن دست یابید.
در نهایت...
هر دو تحلیل برای ارزیابی و تحلیل بورس و سهام کارایی دارند. استراتژی و نگرش شما در سرمایه گذاری یا معامله گری مشخص می کند کدام تحلیل برای شما مفیدتر است. بسیاری از حرفه ای های بازار توصیه می کنند همزمان از هر دو تحلیل برای انتخاب سرمایه گذاری و سهام مناسب جهت خرید استفاده نمود. قبل از گرفتن تصمیم، بهتر است نگاهی متعصبانه به یک نوع تحلیل نداشته باشید و این دو تحلیل را با عمق بیشتری مورد مطالعه و تحقیق قرار دهید. مطالعه و یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال می تواند از طریق فیلم های آموزشی یا دوره ها و کلاس های حضوری که توسط کارگزاری آگاه برگزار می شود صورت بگیرد.