به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، داستان حول محور دو نوجوان به نامهای استلا گرانت و ویل نیومن میچرخد که هردو مبتلا به یک اختلال ژنتیکی به نام فیبروز کیستیک (CF) هستند که ریهها و سایر اندامها را تحت تاثیر قرار میدهد.
انتشارات میلکان این رمان عاشقانه را با ترجمه فاطمه صبحی منتشر کرده است.
رمان پنج قدم فاصله از ریچل لیپینکات، میکی داتری و توبیاس ایاکونیس کتابی است درمورد عشق و مواجهه دو نوجوان مبتلا به فیبروز کیستیک با چالشهایی که در مسیر عشق برایشان رخ میدهد.
داستان حول محور دو نوجوان به نامهای استلا گرانت و ویل نیومن میچرخد که هر دو مبتلا به فیبروز کیستیک (CF) هستند. بیماران CF باید فاصله ایمن حداقل شش قدم از یکدیگر را حفظ کنند تا از عفونت متقاطع باکتریایی که میتواند وضعیت آنها را بدتر کند، جلوگیری کنند.
استلا یک نوجوان مسئولیتپذیر و منظم است که با پشتکار برنامه درمانی خود را دنبال میکند. او ویدیوهای یوتیوبی برای مستندسازی تجربیات خود با CF و الهام بخشیدن به دیگران ضبط و منتشر میکند. ویل، از سوی دیگر، سرکشتر است و نگاه بدبینانهای به زندگی دارد. او در یک آزمایش دارویی برای درمان جدید شرکت کرده است، اما وضعیت او رو به وخامت است. استلا و ویل در حین درمان در بیمارستان با هم ملاقات میکنند و بلافاصله به سمت یکدیگر کشیده میشوند. علیرغم کششی که نسبت به یکدیگر دارند، آنها باید به قانون فاصله گرفتن از هم پایبند باشند. همانطور که دوستی آنها عمیقتر می شود، با تضاد محدودیتهای ناشی از بیماری و تمایل به نزدیکتر شدن دستوپنجه نرم میکنند و برای غلبه بر آن قوانین را به چالش میکشند. آنها تصمیم میگیرند فاصله را به پنج قدم از هم کاهش دهند و با ریسکهای حسابشده لحظات صمیمانه را تجربه کنند.
کتاب پنج قدم فاصله راوی داستان تلخ و دلخراشی است که به موضوعات عشق، دوستی، فداکاری و شکنندگی زندگی میپردازد. این روایت بر اهمیت ارتباط، چه عاطفی و چه فیزیکی، و انعطافپذیری روح انسان در برابر ناملایمات تاکید میکند.
اگر به خواندن کتابهای عاشقانه علاقهمندید این رمان به شما پیشنهاد میشود. همچنین اگر داستانهایی شما را جذب میکنند که در دل آنها وقایعی حقیقی مثل دستوپنجه نرم کردن با بیماریهای سخت رخ میدهد، از مطالعه این رمان لذت خواهید برد.
کتاب پنج قدم فاصله با قلمی شیوا و داستانی دلنشین عشق بین استلا و ویل را روایت میکند و با خواندن آن میتوان برای ساعاتی از زندگی شخصی خود فاصله گرفت و با این داستان همراه شد. داستان در مورد دو بیمار مبتلا به فیبروز کیستیک است و دانستن در مورد چنین بیماری نادری، به همراه شرایط و قوانین سختی که مبتلایان آن باید رعایت کنند برای پیشگیری از آن و آگاهی از نکات بهداشتی مهم مربوط به آن نیز میتواند مفید باشد.
کتاب پنج قدم فاصله توسط ریچل لیپینکات و با همکاری میکی داتری و توبیاس ایاکونیس نوشته شده است. لیپینکات یک نویسنده جوان است که بهخاطر همین اولین رمانش، «پنج قدم فاصله»، شناخته شده است. لیپینکات قبل از تبدیل شدن به یک نویسنده سرشناس در صنعت نشر بهعنوان ویراستار فعالیت داشته است. او پس از آشنایی با تجربیات افراد مبتلا به فیبروز کیستیک و اهمیت قانون شش قدم برای کنترل عفونت، از این اطلاعات الهام گرفت تا اولین رمانش را بنویسد. ریچل لیپینکات در پی نگارش و انتشار این کتاب به دنبال افزایش آگاهی در مورد این بیماری و به اشتراک گذاشتن داستانی صمیمانه از عشق و انعطافپذیری انسان بوده است.
میکی داتری فیلمنامهنویس و نویسندهای است که با لیپینکات و ایاکونیس در نگارش کتاب پنج قدم فاصله همکاری کرده است. داتری در پروژههای سینمایی مختلفی کار کرده است و بهخاطر کار بر روی فیلمنامه اقتباسی سینمایی پنج قدم فاصله شناخته شده است. تجربه او در داستاننویسی و فیلمنامهنویسی به شهرت این کتاب و اقتباس بعدی آن کمک شایانی کرده است.
توبیاس ایاکونیس فیلمنامهنویس و نویسندهی آلمانی است که علاوهبر کتاب پنج قدم فاصله، در فیلم اقتباسی از آن نیز همکاری داشته است. مانند داتری، ایاکونیس تخصص خود را در داستاننویسی و فیلمنامهنویسی به پروژه آورده است. مشارکت او به شکلگیری روایت و شخصیتهای کتاب کمک ارزشمندی کرده است.
کتاب پنج قدم فاصله پس از انتشار با استقبال فراوانی روبهرو شد و نقدهای مثبت زیادی دریافت کرد ولی عمدهی شهرت خود را مدیون فیلمی است که با همین نام از کتاب اقتباس شده است. با این حال این کتاب جایزه بهترین کتاب داستانی نوجوانان گودریدز را نیز از آن خود کرده است. علاوهبر این، این اثر در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز نیز قرار گرفته است.
عنوان اصلی کتاب پنج قدم فاصله که به زبان انگلیسی منتشر شده است، Five feet apart است. این نام به محدودیت 6فوتی و یا 6قدمی که برای بیماران CF وجود دارد اشاره میکند. دو شخصیت اصلی داستان این محدودیت را برای بهبود رابطهشان کم کرده و به 5 فوت/قدم تبدیل میکنند.
ژانر کتاب پنج قدم فاصله رمان عاشقانه برای نوجوانان است.
مخاطب اصلی این داستان خوانندگان نوجوان هستند و موضوعات مرتبط با گروه سنی آنها مانند عشق، دوستی، رشد شخصی و غلبه بر موانع را بررسی میکند. درحالیکه این کتاب به موضوعات جدی مرتبط با فیبروز کیستیک میپردازد، درنهایت یک داستان عاشقانه در دوران نوجوانی است که برای خوانندگان جوان و نوجوان روایت شده است.
کتاب پنح قدم فاصله رمانی جذاب و شیرین برای نوجوانان است که ماجرای بین دو شخصیت اصلی نوجوان، استلا و ویل را به نمایش میگذارد. این کتاب یک اثر خواندنی جذاب، احساسی و خوشطرح است که نویسنده در آن شخصیتهایی دقیق، شفاف و دوستداشتنی خلق کرده است. داستان از دید استلا و ویل بهطور متناوب روایت میشود که این بر جذابیت روند داستان میافزاید.
هرچند که بسته به نوع و شدت این بیماری هر بیمار شرایط متفاوتی را تجربه میکند (و به همین دلیل در جامعهی مبتلایان به این بیماری، میزان دقیق بودن اطلاعات کتاب در مورد CF مورد بحث و چالش بوده است) اما مخاطب در عین حال که به خواندن ماجرای عاشقانهی بین استلا و ویل مشغول است، متوجه وجود چنین بیماریای با برخی علائم و سختیهای آن میشود و این آگاهیبخشی نکتهی پررنگی در بین تمامی نقاط قوت کتاب است.
رمان پنج قدم فاصله عموماً با واکنش مثبت خوانندگان، منتقدان و چهرههای سرشناس مواجه شده است. جان گرین، نویسنده کتاب پرفروش «نحسی ستارگان بخت ما»، دربارهی این رمن گفته است: «کتابی قلبشکن، امیدوارکننده و دردناک است. پنج قدم فاصله برای هر کسی که اسیر زیبایی زندگی و قدرت عشق است خواندنی است».
نیکولا یون، نویسنده کتاب «همه چیز، همه چیز» این کتاب را تحسین کرده و اظهار داشت: «این کتاب یک هدیه است. این کتاب راوی یک داستان زیبا و دلخراش است که من مطمئنم در قلب بسیاری خانه خواهد یافت».
اقتباس سینمایی «پنج قدم فاصله» نیز به دلیل اقتباس وفادارانه از داستان و بازی خوب بازیگران اصلی، هیلی لو ریچاردسون و کول اسپروس مورد توجه قرار گرفته است.
از کتاب پنج قدم فاصله فیلمی به همین نام اقتباس شده است که در سال 2019 اکران شد. این فیلم با بازی هیلی لو ریچاردسون در نقش استلا و کول اسپروس در نقش ویل، داستان را در پرده بزرگ زنده کرد. این فیلم نقدهای مثبت زیادی دریافت و محبوبیت کتاب را بیشتر کرد.
رمان پنج قدم فاصله از سال 1397 تا به امروز توسط ناشران و مترجمین مختلفی به فارسی ترجمه و منتشر شده است. ازجملهی آن میتوان به نسخهی انتشارات میلکان با ترجمهی فاطمه صبحی، نسخهی انتشارات آتیسا با ترجمهی زینب حلبینژاد، نسخهی انتشارات جنگل با ترجمهی رویا قادری، نسخهی انتشارات قاصدک صبا با ترجمهی فاطمه حسنبیگ، نسخهی انتشارات سبو با ترجمهی غزل ارغشی و نسخهی انتشارات آوای چکامه با ترجمهی چکامه چاوشی اشاره کرد.
کتاب پنج قدم فاصله برای اولین بار توسط نشر میلیکان با ترجمهی فاطمه صبحی در سال 1397 منتشر شده است که گمان میرود این ترجمه بهترین ترجمهی اثر تابهامروز باشد.
چشمانم را باز میکنم. به سقف خیره میشوم. همهچیز کمکم واضح میشود. درد عمل در تمام بدنم پخش شده.
ویل.
سعی میکنم به اطراف نگاه کنم؛ ولی خیلی ضعیفم. افرادی در اتاق هستند؛ ولی او را نمیبینم. سعی میکنم حرف بزنم؛ ولی بهخاطر دستگاه تنفس مصنوعی در دهانم نمیتوانم.
چشمانم به صورت مادرم میافتند که بستهای در دست دارد. «عزیزم...» صدایش آهسته در گوشم زمزمه میکند وبسته را بهسمت من میگیرد. «این برای توئه.»
هدیه؟ عجیب است.
سعی میکنم کادویش را پاره کنم؛ ولی بدنم خیلی ضعیف است. مادرم کمک میکند تا دفترچهٔ طراحی سیاهی را از داخلش بیرون بکشم. روی آن نوشته شده: «پنج قدم فاصله.»
ازطرف ویل است.
برگههایش را سریع ورق میزنم و کارتون پشت کارتون داستانمان را تماشا میکنم. رنگهایش انگار با من حرف میزنند. من درحالیکه پاندایم را نگه داشتهام، هردوی ما که در دو طرف چوب بیلیارد ایستادهایم، ما درحالیکه در کف استخر شناوریم، میز شام چیدهشده در جشن تولدش، من درحالیکه روی برکهٔ یخی دور خودم میچرخم و میچرخم.
بعد در آخرین صفحه دونفرمان. در دستان کارتونی و کوچک من یک بالون است که بالایش پاره شده و از داخل آن صدها ستاره در سرتاسر صفحه و بهسمت ویل پخش شدهاند.
او یک طومار و یک پَر بهدست دارد که روی آن نوشته شده: «لیست اصلی ویل.»
و پایینش تنها یک مورد وجود دارد.
«شمارهٔ 1: تا ابد عاشق استلا بمان.»