به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، کتاب «ناگهان هوس»، اگرچه به اندازهی رمان نخست او مشهور نیست اما درست مثل همان، داستانی زیبا و هنرمندانه دارد که عناصر عرفانی و روزمره را در هم میپیچد و احساسات و روابط انسانی را از منظر فرهنگ و فولکلور مکزیکی بررسی میکند.
رمان بر محور جوبیلو، مردی با استعدادی فوقالعاده در ارتباطات، متمرکز است. جوبیلو که با توانایی ذاتی درک و انتقال احساسات ناگفتهی اطرافیانش متولد شده به یک تلگرافچی موفق تبدیل میشود.
داستان در بستر مکزیک اوایل قرن بیستم که دورهای مملو از آشوبهای سیاسی و تغییرات اجتماعی است، روایت میشود و زمینهای غنی برای سفر شخصی جوبیلو فراهم میکند.
استعداد جوبیلو در ارتباط دادن مردم از طریق پیامهای تلگرافی با تلاشهایش برای حفظ هماهنگی در زندگی شخصیاش در تضاد است. ازدواج او با لوچا و سوءتفاهمها و کینههای ناگفته به تدریج رابطهی عاشقانهشان را تخریب میکند، نقطه کانونی روایت است. دخترشان سعی دارد پیچیدگیهای عشق والدینش و دلایل جدایی نهایی آنها را درک کند. بنابراین رمان از طریق فلشبکها و تأملات زمان حال پیش میرود.
موضوع ارتباط (هم قدرت ارتباط و هم محدودیتهایش) در قلب روایت اسکوئیول قرار دارد. استعداد جوبیلو در رمزگشایی و انتقال پیامها نماد ایدهآل فهم کامل بین افراد است. با این حال، رمان به طرز دردناکی نشان میدهد که حتی ماهرترین ارتباطگیرندگان نیز میتوانند در روابط شخصی خود دچار مشکل شوند. طنز زندگی جوبیلو این است که در حالی که میتواند به راحتی غریبهها را از طریق سیمهای تلگراف به هم متصل کند، برای پر کردن شکاف عاطفی با همسرش دچار مشکل است.
اسکوئیول از این طنز برای بررسی پیامدهای گستردهتر ارتباط در روابط انسانی استفاده میکند. رمان نشان میدهد که اتصال واقعی به چیزی بیش از انتقال کلمات نیاز دارد؛ به همدلی، صبر و تمایل به شنیدن فراتر از سطح.
«ناگهان هوس» اساساً یک داستان عاشقانه است که شدت و پیچیدگی روابط عاشقانه را جشن میگیرد. عشق جوبیلو و لوچا به عنوان یک نیروی قدرتمند به تصویر کشیده میشود که زندگی آنها را شکل میدهد، شادی و غم عمیقی را به همراه میآورد.
رمان همچنین به ایدهی عشق به عنوان منبعی برای شفا و تغییر میپردازد. علیرغم سوءتفاهمها و ناملایماتی که ازدواجشان را تحت تاثیر قرار میدهد، عشق پایدار جوبیلو و لوچا در نهایت راهی برای آشتی و بخشش فراهم میکند. اسکوئیول نشان میدهد که عشق، در شکل واقعیاش، مقاوم است و میتواند حتی عمیقترین زخمها را ترمیم کند.
اسکوئیول مبارزات شخصی شخصیتها را در زمینهی اجتماعی و سیاسی وسیعتری جای میدهد و به داستان عمق و پژواک میبخشد. رمان به طور ظریف به مسائل طبقاتی، جنسیتی و هویتی فرهنگی میپردازد و تصویری زنده از یک ملت در حال گذار ارائه میدهد.
استفاده از عناصر فولکلور و عرفانی، روایت را غنیتر میکند و حس رئالیسم جادویی به آن میبخشد. ترکیب باورها و آداب سنتی مکزیکی توسط اسکوئیول جوی منحصر به فرد و برانگیزاننده ایجاد میکند که تاثیر احساسی داستان را افزایش میدهد.
نویسندگی اسکوئیول با نثر شاعرانه و تصویرسازی استادانه، شخصیتها و احساساتشان را با وضوح بالایی زنده میکند. او به مدد ساختار رمان که بین گذشته و حال در نوسان است، داستانها و انگیزههای شخصیتها را به تدریج آشکار میسازد.
این رمان، اگرچه به اندازهی «مثل آب برای شکلات» نوآورانه نیست، اما همچنان داستانی جذاب و گیراست. به خصوص که اسکوئیول در این اثر نشان میدهد که با عشق و درک میتوان عمیقترین زخمها را پشت سر گذاشت و مسیری به سوی شفا و آشتی باز کرد.