دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

سیاست /

ماجرای عجیب حمید و فائزه، زوجی که کارت عروسی‌‌شان را برای رهبری فرستادند 

چهارشنبه، 10 آذر 1400
کد خبر: 180886
ساعد نیوز: حمید و فائزه زوجی هستند که علاوه بر آسان برگزار کردن مراسم‌شان از رهبر معظم انقلاب برای عروسی‌شان دعوت کرده‌اند.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از فارس، اگرچه چشم و هم چشمی و رسم و رسوماتی که بعضی از آن ها اضافه و اشتباه اند شرایط ازدواج را برای جوانان سخت کرده اما هنوز جوانانی هستند که با الگو قرار دادن حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) این امر مقدس راساده برگزار می کنند. حمید و فائزه زوجی هستند که علاوه بر آسان برگزار کردن مراسم شان از رهبر معظم انقلاب در عروسی شان دعوت کرده اند.

فائزه کوشکباغی بانویی که برخلاف دختران هم سن وسال خودش از تجملات و زرق و برق مراسمات اش گذشته تا پیوندشان مطابق میل حضرت زهرا (س) باشد اینطور می گوید:

فائزه کوشکباغی هستم متولد 1370 وهمسرم حمید اسکندری متولد 1364.دوسال پیش ازدواج کردیم و حالا کنارهم خوشبختیم. داستان آشنایی ما به اوایل مهر سال 97 برمی گردد.

فائزه داستان آشنایی و ازدواجش را اینگونه برای ما تعریف می کند:

«عصر یه روز پاییزی وقتی داشتم اینستا گردی میکردم برایم یک پیام آمد. پیام برای یک آقا بود که زیر یکی از پست هایم نوشته بود:«میتونم دایرکت مزاحمتون بشم؟» من جواب ندادم دوباره بهم پیام داد و از من خواست که اجازه بدهم چند لحظه صحبت کنیم.

بالاخره راضی شدم وآمد دایرکت. خیلی محترمانه نوشته بود «سلام قصدم مزاحمت نیست از مطالب و محتوای پیج و طلبه بودنتون خوشم اومده و دنبال یک همسر مذهبی هستم و قصد ازدواج دارم.اگرموافق باشین زیر نظر خانواده ها با هم بیشتر آشنا بشویم»

چند جمله ای هم در رابطه با شغل اش، خانواده اش و خودش برایم توضیح داده بود. جواب دادم و گفتم ازدواج به سبک مجازی را نمی پسندم و نمی توانم بهش اعتماد کنم. حمید دوباره شروع کرد به صحبت کردن و برایم مفصل از خودش گفت آخرش هم عکسی برایم فرستاد که راحت تر اعتماد کنم.

چند روزی طول کشید تا درباره پیشنهادش فکر کردم و راضی شدم زیر نظر خانواده ها باهم صحبت کنیم. اولین دیدارمان هم در بهشت زهرا بود.

دوست داشتم ازدواجم مطابق میل حضرت زهرا باشد

بعد از چندین جلسه آشنایی که با هم داشتیم حمید با مادرش برای خواستگاری به خانه ما آمد.در جلسات خواستگاری سعی می کردم تا حدی که می شود همه چیز مطابق میل حضرت زهرا(س) باشد. گرچه من هم مثل همه ی دخترها دلم می خواست در مراسماتم لباس های خاص و چشم گیر بپوشم اما این کار را نکردم. ترجیح دادم از همان اول ساده شروع کنیم تا درگیر تجملات و اسراف نشویم. البته اینطور نبود که ظاهر و آراستگی ام برایم اهمیت نداشته باشد. با لباس هایی که داشتم ویا از افراد درجه یک زندگی ام امانت می گرفتم همیشه ظاهری مرتب و آراسته داشتم.

مخالف مهریه سنگین بودم

خانواده ام اصلا با ۱۴سکه موافق نبودند و می گفتند حداقل مهریه ات ۵۹ سکه به نیت ابجد نام امام زمان باشد.اما خودم دوست داشتم مهریه ام جوری باشد که حضرت آقا خطبه عقدمان را بخوانند. حمید هم به خانواده ها گفته بود می خواهم مهریه فائزه طوری باشد که هر زمان مطالبه کرد بتوانم آن را پرداخت کنم. بلاخره به هر سختی ای که بود خانواده ها را متقاعد کردیم که مهریه سنگین خوشبختی نمی آورد و به همین 14 سکه رضایت دهند.به درخواست حمید و برای برکت زندگی مان یک سفر کربلا هم به مهریه ام اضافه شد.

سرویس عروسی ام را نقره برداشتم

ما خیلی سعی می کردیم که ازدواج آسانی را شروع کنیم و اصلا درگیر تجملات و چشم وهم چشمی ها نشویم. مخصوصا که همسرم از نظر مالی در آن زمان در تنگنا بود. به پیشنهاد من برای وسایلی که لازم نبود هزینه نکردیم. مثلا اتو مو،سشوار،فرمو و....را چون از دوران مجردی داشتم نخریدم.بیشترمناسبت ها هم به حمید می گفتم که کادو و هدیه نمی خواهم ویا حداقل هدیه های گران قیمت و سنگین برایم نخرد. می توانستم مثل بعضی از دخترها بگویم از هرچیزی بهترین و ایده آل ترین اش را می خواهم .آن وقت حمید مجبور می شد برای تامین خواسته های من قرض کند اما دلم نمی خواست سختی ادای قرض در زندگی مشترک مان باشد.

یشنهاد خرید سرویس نقره را خودم به حمید دادم. وقتی دیدم نگران هزینه ها است گفتم من مشکلی با خرید سرویس نقره ندارم. حمید هم چون واقعا در مضیغه مالی بود قبول کرد و گفت هر زمانی که شد برایم یک سرویس طلا می خرد. حالا تنها مشکل مان راضی کردن خانواده ها مخصوصا پدر و مادرم بود. خیلی آرام و با استرس به خانواده ام گفتم که ما نمی توانیم سرویس طلا بخریم و بودجه اش را نداریم. خب معمولا همه پدر و مادرها برای رفاه و آسایش فرزندشان دوست دارند که بچه ی شان از هرچیزی بهترین را داشته باشد. بخاطرهمین اول مخالف بودند ولی من برای خانواده ام توضیح دادم که فعلا نمی توانیم بخریم و اگر هم بخواهیم طلا بخریم باید قرض کنیم و دوست نداریم برای چیزی که ضروری نیست زیر بار قرض بریم و خداروشکر در نهایت راضی شدند.چند روز قبل از مراسم عروسی به بازاررفتیم وبعد از اینکه حسابی گشتیم یک سرویس خوب و قشنگ با قیمت مناسب پیدا کردیم و خریدیم ومن واقعا از خریدنش خیلی راضی هستم.

مراسم عقدمان خیلی ساده برگزار شد

هر روز که می گذشت و به روزعقد نزدیکتر می شدیم استرس من هم بیشتر می شد.یک روز قبل ازعقد با خواهرشوهرم و خواهرم رفتیم برای خرید لباس،همه بازار را زیر و رو کردیم تا یک لباس ساده و زیبا و در عین حال با قیمت مناسب بخریم.یک شال سفید هم خریدم. شب عقد از خدا خواستم کمک مان کند که واقعا الگوی مان درسادگی و قناعت حضرت زهرا باشد و دلمان به داشته های مان راضی باشد.

روز عقدم یک لاک صورتی خریدم و خودم زدم. حتی آرایشگاه هم نرفتم در حد مختصر و مفید، خودم آماده شدم و با وسایلی که داشتم موهایم را تزیین کردم.حتی نمی دانستم همسرم برایم دسته گل میخرد یا نه!توی دلم می گفتم خداکند یادش باشد که باید برایم دسته گل بخرد. وقتی آمد که به محضر برویم یک دسته گل با 10 شاخه گل رز برایم خریده بود.

مراسم ساده ای داشتیم، یک محضر با قیمت مناسب و فضای دنج پیدا کرده بودیم که از آنجا با هم بودن مان راشروع کنیم.خداروشکر همه چیز خوب پیش رفت ،مهمان های زیادی دعوت نکردیم و هیچ اسراف یا موارد اضافی و بیهوده ای در مراسم مان نبود.

اولین کارت عروسی را برای امام زمان گذاشتیم

زمان مجردی ام که کتاب خاطرات شهید طلبه مصطفی ردانی پور را می خواندم ، نوشته بود نزدیک عروسی اش، یک کارت نوشته و برای امام زمان به جمکران برده و از ایشان خواسته در حق شان پدری کنند و به عروسی بیایند.خیلی به دلم نشست و نیت کردم هرزمان ازدواج کردم من هم، اول از اهل بیت بخواهم به عروسی ام تشریف بیاورند و قدم روی چشمانم بگذارند.کارت ها راکه نوشتیم توسل کردم به حضرت زهرا و امام زمان و ازشان خواستم تنهای مان نگذارند. با اینکه ما برای شان هیچوقت بچه های خوبی نبودیم اما بزرگی کنند و به مجلس مان بیایند.

کارت عروسی مان را برای رهبر فرستادیم

به غیر از کارتی که برای امام زمان(عج) کنار گذاشتیم یک کارت هم برای رهبر نوشته بودیم از شانس خوبم که نمی دانستم واقعا کارت را چه جوری به دست حضرت آقا برسانم یک روز در حوزه گفتند که فردا از طرف بیت رهبری به حوزه می آیند و اگر نامه یا دلنوشته ای دارید برای آقا بنویسید.خوشحال شدم کارت عروسی مان را برداشتم و همراه یک نامه بردم وگفتم«مراقب باشین و برسونین به دست دلبر»

ما اعتقادمان بر این بودکه نَفس رهبری حق هست و واقعا انسان، مخلص و خاصی هستند و برای مان مهم بود وقتی از امام زمان (عج) دعوت می کنیم از نائب شان نیز که در غیبت امام، ولی ما هستند دعوت کنیم. هرچند می دانستیم که این کار صرفا از روی آرزوی خودمان است اما همین که مطمئن بودیم برای مان دعا می کنند، برای مان خیلی ارزشمند بود.

رهبر برای عاقبت به خیری مان دعا کردند

مدتی بعد از عروسی مان از طرف پست برایم یک بسته آمد. باز کردم و تا نامه بیت را دیدم واقعا دست هایم یخ زد. آنقدر خوشحال بودم که سر ازپا نمی شناختم. باورمان نمی شد که آقا جواب داده باشند.خیلی خوشحال بودیم ،همسرم باور نمی کرد و می گفت واقعا جواب دادند؟واقعا برای مان هدیه هم فرستادند؟

می گفت «آدم وقتی روز عید غدیر از دست یه سید هدیه میگیره چقدر خوشحال میشه چون از دست محب و شیعه امیرالمومنین هدیه گرفته اما این خیلی فرق داره چون هم سید هستن هم امام و رهبر یک کشور مسلمون هستند و دعای خیرشون،میتونه معجزه کنه تو زندگیمون و اول زندگی به ما شور و انگیزه بیشتری بده»

آقا در نامه ای که فرستاده بودند برای مان دعاکرده بودند برای خوشبختی و عاقبت بخیری مان. برایم یک چادر مشکی ، قرآن، کتاب، و چفیه به عنوان هدیه فرستاده بودند. اصلا حسی که داشتم را نمی توانم وصف کنم. حمید با قرآنی که فرستاده بودند قرآن خواند و من هم با عشق با پارچه مشکی برای خودم یک چادر دوختم. به خودم گفتم «این چادر از طرف نائب امام زمانته باید قدر بدونی و باهاش نماز بخونی و دعا کنی برای ظهور امامت.»


44 پسندیدم 76 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز جمعه 29 تیر
از سراسر وب
دیدگاه ها
بازدیدکننده
2 سال پیش

خوشا به سعادت شما
پاسخ
اکبری
2 سال پیش

خداعمرباعزت به چنین فرزندانی دهد .کاش .....
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

الهی خوشبخت باشید همیشه سعادتمندی نصیبتون ان شاء الله
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

سلام پسرم حافظ کل قرآن کاش ماهم قرآن آقا را هدیه می گرفتیم.
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

منم حلقه ازدواجم را نقره گرفتم فقط منو همسرم دانستیم
پاسخ
Maryam
2 سال پیش

من حتی خیلی خیلی ساده ترازاینا بود سرویس نقره هم نخریدیم🥰
پاسخ
امرایی
2 سال پیش

درودبرشما زنده باشید که ازاون اول به این درک رسیدید که زندگی باید بایاد خدا ومعنوی باشه که اوج بگیره نه لختی ومشروب وهزاربدبختی دیگه که این نوع مراسمااگه همه اصول رعایت بشه خصوصیت حجاب ومعنویت سرانجام خوبی داره نه تشریفات وگناه هرکسی اول ازهمه واسه شروع کاری بایادخدا ونام خدا شروع کرد به امیدخدا به اوج میرسه
پاسخ
یه عاشق
2 سال پیش

برایم دعا کنید تا خدا و اهل بیت(ع) گناهانم را ببخشند و نادیده بگیرند و به شهادت در راه خدا برسم انشاا.. شما هم خوشبخت و عاقبت بخیر بشید..یا زهرا(س(
پاسخ
غلامرضا ..شیراز
2 سال پیش

ایشاالا که خوشبخت بشین...💐💐💐💐💐
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

سلام خیلی لذت بردم امیدوارم تو مراحل بعدی زندگی تون هم نگاهتون به حرفای آقامون باشه از جمله تو موضوع فرزندآوری
پاسخ
طاهره
2 سال پیش

سلام واحترام :داستان جالب عروسی شمارو خوندم ‌.ازخداوند متعال خواستارم همیشه خوش وخرم درکنار هم زندگی کنید .وازاین بلوغ فکری دختران این مملکت حسرت می خورم .آفرین برشما. ان شالله به حرف رهبر درمورد فرزندآوری هم گوش کنید .خوش به سعادتون .ان شالله خدا برکت زندگی شما رو زیادکنه وپرروزی باشین.
پاسخ
معصومه هستم
2 سال پیش

انشاالله خوشبخت بشین شیرینی زندگی شما نصیب همه مجرد ها بشه آمین 🤲🤲🤲🤲
پاسخ
معصومه هستم
2 سال پیش

انشاالله خوشبخت بشین شیرینی زندکی شما نصیب همه مجرد هابشه آمین 🤲🤲🤲🤲🤲
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

ایشالا خوشبخت بشید
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

باسلام به شما و آرزوی خوشبختی برای شما ای کاش تمام خانم مثل شما نجابت داشته باشند چون خیلی ها درحالی که همسر و فرزند دارند بازیه همسروفرزندان خودخیانت می کنند
پاسخ
فاطمه
2 سال پیش

الهی‌که‌خوشبخت‌بشید‌‌خدا‌هم‌این‌جور‌ادمها‌را‌کمک‌میکنه‌.
پاسخ
زهرا
2 سال پیش

انشالله خوشبخت بشید
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

انشالله بی‌بی فاطمه زهرا هوا دار زندگی تون باشه قدر چادر بی‌بی رو نگهدار
پاسخ
بازدیدکننده
2 سال پیش

سلام انشالله زیر سایه ی امام زمان باشید برای ماهم دعا کنید شما پیش خدا آبرو دارید خدا به زندگی تون خیرو برکت بده
پاسخ
بازدیدکننده
3 سال پیش

خوش بهدحالت
پاسخ
مشاهده همه دیدگاه ها دیدگاه خود را ثبت نمایید
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب در چند ثانیه
ترجمه تخصصی متن
هزینه چاپ یک کتاب
خطای دید/ حتی افرادی با ضریب هوشی بالا نمی‌توانند "تخم‌مرغ عید پاک" را که در "مهمانی خرگوشی" گم شده است، در 4 ثانیه پیدا کنند
استخراج مقاله از پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری و چاپ در مجلات isi، علمی پژوهشی، Scopus + پاورپوینت آموزشی
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟
ترجمه تخصصی کتاب
دارالترجمه رسمی به زبان انگلیسی
ویراستاری تخصصی مقاله
محاسبه آنلاین هزینه چاپ کتاب