دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

هنر و رسانه /

ماجرای ازدواج و طلاق ستاره سادات قطبی در جوانی 

چهارشنبه، 14 خرداد 1399
ساعد نیوز : ستاره سادات قطبی در صفحه اینستاگرامش نوشت: سلام به روی ماهتون بنده های خوب خدا

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از پایگاه خبری نشان، ستاره سادات قطبی نوشت: 19 ساله بودم ازدواج کردم و ۲۷ سالگی جداشدم. اونموقع و الان دختران ۲۷ ساله هنوزمجردبودندوهستند امامن هشت سال زندگی متاهلی روتجربه کردم امانتونستم ادامه بدم.اصلاشیرین نبود.هم مسیرنبودیم. تفکراتمون، اهدافمون همه متفاوت بود.دائم درجا میزدم ودورخودم میچرخیدم.خیلی سخت بود. نمیشد و تمومش کردم

قبل از اینکه باشهرام آشنابشم گفته بودم همه ی مردها عین هم اند.فقط قیافه هاشون باهم فرق میکنه.اماازدواجم باشهرام بهم ثابت کردکه اشتباه فکرمیکردم. وقتی یه مَردکنارت باشه وتوروبفهمه،وقتی بشه سنگ صبورت، وقتی بفهمی اگه کم آوردی مَرد مهربونِ زندگیت توروتنها نمیگذاره، حتی اگه همه ی آدم هاتورورهاکننددنیا برات قشنگه چون کسی رو داری که به همه ی آدم ها و دنیامیارزه!.اسم پانسیونی که خیلی اتفاقی پیداکردم ودرش زندگی میکردم(مادران)بود.میدان آرژانتین انتهای خیابان الوند.

همونجایی که از بچگی آرزو داشتم بدونم کجاست؟خداهمیشه توگوشم میگفت (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسرا)ومن امیدداشتم همیشه هوامو داره!

گاهی توشرایط سخت از دستش عصبانی میشدم وبهش غرمیزدم که چرامنو نمیبینی،چراروتوازم برگردوندی؟اما بعدش میفهمیدم چیزی که میخواستم ونشدبه صلاحم بود!#پانسیون مادران پراز مادران و دخترانی بودکه هرکدوم یه قصه ایی داشتندیکی فرارکرده بود،یکی واسه دانشگاه اومده بود،یکی واسه کاراومده بودیکی زندگیشوفروخته بود بره خارج ازکشورامامن نه فرارکرده بودم،نه دانشگاه میرفتم ،نه کاردرست وحسابی داشتم ونه میخواستم از ایران برم من فقط دنبال یه جایی بودم بتونم تنهازندگی کنم.دلم واسه خودم تنگ شده بود.میخواستم خودموپیداکنم خانواده ام هم مشکلی نداشتندو گفتندهرجورخودت صلاح میدونی.نمیخواستم حالا که جداشدم بعداز هشت سال اونامنوبدون امیرعلی ببینندو غصه بخوردند!

یادمه بچه که بودم خانم رضایی مجری تلویزیون میگفت نقاشی هاتونو به ادرسِ تهران،میدان آرژانتین،انتهای خیابان الوند،شبکه ی دوسیما بفرستید!اون خیابون واون شبکه واسه من آرزوشده بود.همه اش میگفتم کاش میشد منم یه روزی مثل بقیه ی بچه هابرم برنامه کودک!

هیچوقت این آرزوم محقق نشداماخداجوری جبران کرد که من اولین اجرای تلویزیونم،اونم هرشب،اون هم به صورت زنده ازانتهای خیابان الوند ساختمان شبکه ی دورفتم وباخوشحالی و#بغض روبه دوربین گفتم

《سلام به روی ماهتون نازنین مردم ایران》

بعدازاولین برنامه باشهرام رفتم دم درخوابگاه تا یادم نره ازکجا به کجا رسیدم


10 پسندیدم 8 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز شنبه 03 آذر
از سراسر وب
دیدگاه ها
علی
3 سال پیش

خواهر گلم همیشه موفق سربلند سلامت باشی
پاسخ
ناشناس
4 سال پیش

منظورش شوهر قبلیشه که هم فکر و هم مسیر نبودن. با همسر جدیدشون خوشبختن. ان شالله هنه جوونها خوشبخت بشن
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

پدر مادر بهترند
پاسخ
سید محمد
4 سال پیش

تجربه دیگران برای ما زندگی کردن دوبارست
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

شوهر قبلیش رو میگفت همفکر نبودیم نه آقای شکیبا رو
پاسخ
بازدیدکننده
4 سال پیش

با شوهر قبلیشون هم فکر نبودن🤓
پاسخ
خدری
4 سال پیش

چ دردی از ما بیچاره ها دوا میشه... به ما چ
پاسخ
تارا
4 سال پیش

والا قبلا تو صحبتاشون گفتن که با وجود تفاوت سنی تفاهم دارن الان نوشتن که هم فکر نبودیم🙄
پاسخ
دیدگاه خود را ثبت نمایید
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی
چگونه پایان نامه را به کتاب تبدیل کنیم؟
چاپ مقاله در مجله (ISI, SCOPUS, ISC, PUBMED و علمی پژوهشی) معتبر+ صفر تا صد+ ویدئو آموزشی
شیلا خداداد: موهامو رنگ نمیکنم چون همینجوری و نچرال بودن رو دوست دارم؛ وقتی عروسی برم لاک میزنم و برمیگردم پاک میکنم+ ویدیو
پذیرش تضمینی مقاله علمی پژوهشی
اکسپت فوری مقاله برای دوره دکتری
اکسپت فوری مقاله علمی پژوهشی
ترجمه تخصصی کتاب
شهره سلطانی، عمه خانم المیرا دهقانی در لحظه گرگ و میش: به خدا من تغییر جنسیت نداده‌ام؛ تا آخر عمرم همین هستم+عکس
از مهتاب کرامتی چه خبر؟/ از شایعه زهرداری که هیچوقت اثبات نشد تا سابقه ازدواج کوتاهش با موزیسین معروف