ساعدنیوز
ساعدنیوز

ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس چه بود؟

  سه شنبه، 08 تیر 1400 ID  کد خبر 156722
ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس چه بود؟
ساعد نیوز: شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید دوران کودکی و نوجوانی حاج قاسم چگونه گذشت، تفریحات و بازی های کودکی اش چه بود، چگونه نماز می خواند و پدر و مادر چگونه در شکل گیری شخصیت این سردار بزرگ نقش داشتند.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از فارس، زمانی که خبر شهادت سردار سلیمانی منتشر شد کمتر کسی را می توانستی ببینی که از این غم بزرگ صورتش خیس اشک نباشد و حس بی پناهی و غم وجودش را پر نکرده باشد.

شهادت سردار سلیمانی داغ سنگینی بر دل ایران گذاشت و پس از آن مطالب و ناگفته های زیادی از سبک زندگی شخصی و خانوادگی این ژنرال ایرانی منتشر شد که برای همه به ویژه جوانان بسیار جذاب بود، تا جایی که خیلی ها این سبک زندگی را به عنوان الگویی برای ادامه مسیر خود انتخاب کردند.

اما شاید کمتر کسی بداند که ریشه ویژگی های شخصیتی حاج قاسم به خصوص شجاعت ایشان که همواره زبانزد بود و همین هم رعشه بر اندام دشمنان انداخته بود، در کودکی شکل گرفته، آن هم در روستایی دور افتاده و محروم اما در کنار خانواده ای مذهبی.

جایی که زمستان های سخت و سرد آن از مرد کوچک آن روزها بزرگ مردی دلاور ساخت تا جایی که برق نگاه پر صلابتش تصویر اصلی یکی از شماره های مجله newsweek شد که او را «الهه انتقام» نامیده و چنین تیتر زده بود: «ابتدا با آمریکا جنگید، الان در حال له کردن داعش است».

تصویر

شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید دوران کودکی حاج قاسم چگونه گذشت، تفریحات و بازی های کودکی اش چه بود، چگونه نماز می خواند و پدر و مادر چگونه در شکل گیری شخصیت این سردار بزرگ نقش داشتند.

سردار سلیمانی در زندگی نامه خود نوشتی که با دست مجروح آن را قلم زده به بیان خاطراتی از دوران کودکی و نوجوانی اش پرداخته است، خاطراتی که می تواند برای کسانی که حاج قاسم سلیمانی را فقط در لباس نظامی دیده اند جذاب باشد، هرچند که از یک جایی به بعد ناتمام مانده است.

آنچه در ادامه می خوانید بخشی از دست نوشته های سردار سلیمانی است که سال گذشته و به همت دخترشان زینب در قالب کتابی با عنوان «از چیزی نمی ترسیدم» از سوی بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی منتشر شد.

سرگرمی حاج قاسم در دوران کودکی چه بود؟

«عاشق فرا رسیدن بهار بودم، زمستان ما بسیار سخت بود، پیراهن پلاستیکی که به آن «بشور بپوش» می گفتیم و ایران، زنِ کرامت آن را می دوخت، بدون هرگونه زیرپوش یا روپوش به تن ما بود. بعضی وقت ها از شدت سرما چادر شب یا چادر مادرمان را دورمان می گرفتیم.

مادرم با چارقد خودش دور سرم را محکم می بست تا به تعبیر خودش باد توی گوش هایم نرود، از شدت سرما دائم در حال دندان گریچ (دندان قروچه) بودیم، مادرم زمستان ها مقداری مائده (خوراکی) خشک شده که مثل سنگ بود(شلغم پخته خشک شده) به ما می داد، جویدن شلغم نصف روز طول می کشید.

عمدتاً زمستان ها من و خواهر و برادرانم سیبو (سیب زمینی) زیر آتش چال می کردیم، می پختیم و می خوردیم.

تصویر

کم کم که بزرگ شدم زمستان ها بازی ما برف بازی و کاگوبازی بود. (کاگو بازی یا کوگ بازی شاید به معنای کبک بازی باشد، در منطقه برفی رابُر کرمان کبک زیاد است. کبک ها گاهی از ترس سرشان را زیر برف می کنند یا در برف قایم می شوند. کودکان منطقه هم «قایم باشک بازی» را به این نام می خواندند.

داستان شجاعت حاج قاسم در 10 سالگی

آن روزها حمامی نبود، مادرم قابلمه بزرگ مسی که به آن دیگ می گفتند را پر از آب، روی آتش حسابی داغ می کرد و بعد با آب جو، سرد و گرم می کرد و جان و سرمان را با صابون رخت شویی و برخی وقت ها هم با اشلوم (نوعی گیه تمیز کننده)می شست.

از همان ابتدای کودکی حالتی از نترسی داشتم، 10 سالم بود، تابستان بود و مدرسه تعطیل. فصل درو کردم ما قبل صبح تا قبل از غروب آفتاب بود، پدرم یک گاو نرِ شاخ زن خطرناک داشت که همه از او می ترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که ببرم به ده دیگری که 15 کیلومتر با خانه ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه عمه ام همان جا بود. گاوِ مغرور حاضر به فرمان بری نبود و با سرِ خود به پاهای کوچک من می کوبید، من این بیابان را تنها سوار بر این حیوان خطرناک تا ده عمه ام رفتم.

مهمان نوازی خانواده زبانزد بود

روزگار سختی بود، آن سال ها زمستان های سرد و پر برفی بود، پدرم یک جفت چکمه لاستیکی مخصوص زمستان گرفته بود اما برف از کمر من هم بالاتر بود و چکمه هیچ علاجی نمی کرد، ضمن اینکه چون لاستیک بود بر شدت سرما می افزود. بخاری مدرسه مثل اجاق مادرم همه ما را دور هم جمع می کرد، انگار می خواستیم این کوره آتش را در بغل بگیریم.

تصویر

سالی چند بار بیشتر برنج نمی خوردیم و شانس ما وقتی بود که مهمان داشتیم. در عشیره بزرگ ما هیچ کس مثل پدر و مادرم مهمان نواز نبودند. به دلیل اعتقادی جدی که در خانه مان وجود داشت که «مهمان حبیب خداست» هرگز یادم نمی آید که اخمی یا بی توجهی شده باشد.

ریشه تقیّد مذهبی از کودکی

پدرم اهل نماز بود، شاید در آن وقت چند نفر نماز می خواندند اما پدرم به شدت تقیّد به نماز اول وقت داشت، نماز صبح را از روی ستاره و نماز ظهر را از روی سایه تشخیص می داد، البته آن وقت کسی به حمد و سوره کسی کاری نداشت لذا چه بسا در نماز غلط غلوط زیادی بود.

همانگونه که به نماز تقیّد داشت به حلال و حرام هم همین گونه بود، همه اهل عشیره مان او را به درستی می شناختند، آن وقت ها ایشان مشهد رفته بود و به «مشدی حسن» مشهور بود، زکات مالش را چه در گندم و جو و چه در گوسفندها به موقع به سید محمد می داد.»

تصویر

دوری از فساد با ورزش و اعتقادات مذهبی

پدرم 900 تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود، بدهی پدرم مرا از مادرم بیشتر نگران کرد، بالاخره برادرم حسین تصمیم گرفت برای کار کردن به شهر برود تا شاید پولی برای دادن قرض پدرم پیدا کند، پس از دو هفته بازگشت، کاری نتوانسته بود پیدا کند ، تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدرم را ادا کنم.

پدر و مادرم هر دو مخالفت کردند، من تازه وارد چهارده سال شده بودم، آن هم یک بچه ضعیف که تا حالا فقط رابُر را دیده بود. اصرار زیاد کرد و با احمد و تاجعلی که مثل سه برادر بودیم راهی شهر شدیم. 9 ماه از آمدنم می گذشت، حالا دیگر آن نوجوان سیاه سوخته ضعیف نبودم، آبی در پوستم دویده بود و نشاط جوانی را در خودم احساس می کردم.

شروع به ورزش کردم، اول به گود زورخانه عطایی رفتم، بعد هم به زورخانه جهان، ورزش و اعتقادِ به ودیعه گذاشته دینی پدر ومادرم باعث شد به رغم شدت فساد در جامعه، به سمت فساد نروم، سال 55 بود، بنا به پیشنهاد احمد پایم به مسجد قائم باز شد که آقای حقیقی آنجا آموزش قرآن می داد، به شدت تحت تأثیر صحبت های او بودم و آرام آرام روحو تعصّب مذهبی در وجودم در حال شکل گرفتن بود.

تصویر

ماجرای اولین درگیری سردار سلیمانی با پلیس در 20 سالگی

محرم سال 55 اولین درگیری با پلیس را تجربه کردم، روز عاشورا بود که معمولاً در این وقت به امامزاده سید حسین در جوپار (شهری ییلاقی در بخش مرکزی شهرستان کرمان)می رفتیم، برای سر زدن به دوستم به هتل کسری آمده بودم، هوا گرم بود و هر دو ما از پنجره ساختمان پایین را نگاه می کردیم.

آن طرف خیابان در مقابل ما شهرداری و شهربانی کرمان بود، دختر جوانی با سرِ برهنه و موهای کاملاً بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که در آن روزها یک امر طبیعی بود، در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد، این عمل زشت او در روز عاشورا برآشفته ام کرد، بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با آو گرفتم.

به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین آمدم، آنقدر عصبانی بودم که عواقب این حمله برایم هیچ اهمیتی نداشت، با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم، خون از بینی اش فواره زد! پلیس راهنمایی سوت زد، دو پاسبان به سمت ما دویدند، با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم، زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند، قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند.

زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود، حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم...»

تصویر

اگر مایل به خواندن ادامه دست نوشته های حاج قاسم سلیمانی و ماجرای عزیمت او شهر، دعوا با پاسبانی، آشنایی با اعضای مجاهدین خلق و... می توانید کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» نوشته قاسم سلیمانی و با ویراستاری محمد مهدی باقری را با قیمت 22 هزار تومان تهیه کنید.

تصویر

این کتاب دو بخش دارد، بخش اول با عنوان «نوشتار» صورتِ حروف چینی شده با ویرایش بسیار اندک از این زندگی نامه است و بخش دوم، با عنوان «دست نوشت» تصویر کامل دست نوشته های سردار سلیمانی است.

1 دیدگاه

  دیدگاه ها
مبهوت
3 سال پیش

همه خصلتهای شهیدحاج قاسم سلیمانی ازخوردن مال حلال پدرشان بود. روزی حلال انسان را ازفرش به عرش میبرد. مامیدانیم روزی حلال چیست اما اعتنانمیکنیم، وهمین موجبات گرفتاری دردنیا وآخرت است. درودبرروح پرفتوح سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی، و درودبرپدرومادربزرگوارشان که چنین عنصرمبارک وپربرکت راتحویل جامعه واسلام دادند.
پربحث های هفته   
الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (108 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (100 نظر) عرض ارادت فریبا نادری به امام خمینی(ره): مرد بزرگ جایت خالی است در میان مردمان سرزمینِ نور؛ ممنون که این انقلاب رو برایمان رقم زدی+ عکس (79 نظر) تذکر جدی علی دایی به اعجوبه طنز ایران: دفعه آخرت باشد که ادای من را درآوردی! (78 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (63 نظر) علی دایی در واکنش به تقلید صدایش در مراسم استقلالی‌ها: در گذشته پادشاهان دلقک‌هایی داشتند که وظیفه‌شان تقلید صدا و خنداندن مردم بود+عکس (56 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (52 نظر) تعجب بازیگر مطرح ترکیه با دیدن خونه زندگیِ شاه‌نشین پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا+ ویدیو/ میزبانی درجه یک در خانه‌ای درجه یک👌 (47 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (44 نظر) شیلا خداداد: موهامو رنگ نمیکنم چون همینجوری و نچرال بودن رو دوست دارم؛ وقتی عروسی برم لاک میزنم و برمیگردم پاک میکنم+ ویدیو (37 نظر) مریم مومن: تمام پسرهای محله رو زدم هیچکس بدون اجازه من نباید از کوچه رد میشد باید زنگ در رو میزدن بعد رد میشدن+فیلم (35 نظر) سحر زکریا خطاب به شهاب حسینی: این جماعت چه می دانند که در خیابان با من چه کردید از اینکه یورش آوردید برای زدن من فراموش نمی کنم! +عکس (34 نظر) لیلا اوتادی: من ترک هستم، منتها نه تُرک تبریز و اردبیل؛ ترک قشقاییِ شیراز هستم+ویدیو (30 نظر) ژیلا صادقی: من زنی هستم، آزاد/ در فطرت من حیا نهاده شده/می‌دانم از کجا باید شروع کنم و کجا می‌شود رها شد (28 نظر) جشن تولد مجلل و باشکوه مهران غفوریان برای دخترش، هانا/تزئین زیبای کیک با تم یونیکورن (26 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
مشاغل جذاب و پرطرفدار در بین زنان ایرانی؛ شما برای ما بنویسید خانه‌دار هستید یا شاغل؟
ادعای قابل توجه رئیس فدراسیون فوتبال؛ ایران رتبه اول را از ژاپن پس گرفت/آیا ایران در رتبه اول تیم های آسیایی قرار گرفت؟!
مشاور ارشد رهبر معظم انقلاب: ایران در حال آماده‌سازی پاسخ به اسرائیل است
فال شمع روزانه امروز دوشنبه 5 آذر 1403
فال قهوه با نشان روز دوشنبه 5 آذر ماه 1403
استقلال با اسم رونالدو مهاجم می‌گیرد/النصر فرصتی استثنایی برای نیم فصل
فال روزانه امروز دوشنبه 5 آذر ماه 1403
فال ابجد روزانه دوشنبه 5 آذر 1403
به بهانه رشد انفجاری بیت کوین؛ آیا الان زمان سرمایه‌گذاری در ملکه ارزهای دیجیتال است؟
فال انبیاء روزانه دوشنبه 5 آذر 1403
فال حافظ با تفسیر امروز دوشنبه 5 آذر 1403 + فیلم
گوشت شترمرغ ارزانترین گوشت قرمز گرم در بازار: کیلویی 397 هزار تومان!
روش جدید کلاهبرداری با ترفند مهاجرت به کانادا
در گوشی غرق می‌شوید و کنترل زمان را از دست می‌دهید؟ اندروید به کمک شما می‌آید
آمار رسمی ضرر و زیان فیلترینگ به کسب و کارها بالاخره اعلام شد/ ضرر و زیان به 50 هزار میلیارد تومان رسید
منتخب روز   
حضور بی شرمانه احسان کرمی و برزو ارجمند در عروسی مختلط ساسی مانکن به بهانه پاشیدن نمک روی زخم آبادانی ها+عکس واضح وام 680 میلیارد تومانی آقای مدیرعامل از بانک خودش! نگاهی به چیدمان سنتی و شیک اتاق پذیرایی مسعود کیمیایی، کارگردان خائن‌کشی و برنده تندیس حافظ/ خودنمایی مبلمان چرمی و تابلوهای زیبای نقاشی ایده ست کردن ست چهارخانه‌ پاییزی با این بازیگران مشهور ایرانی / از الناز شاکردوست تا پریناز ایزدیار و سمیرا حسن پور + عکس (فیلم) توضیح قالیباف درباره توئیت عضو دفتر رهبر انقلاب / من از قبل در جریان بودم ... نگاهی به استایل پاییزی 4 زوج‌ جذاب سینمای ایران در جشن حافظ 1403/ از ست چرمی المیرا دهقانی و همسرش تا کت بته جقه‌ی سمانه پاکدل و استایل همیشه ترند سحر ولدبیگی اگر این کار را انجام دهید، 50 میلیون تومان پاداش نقدی از دولت می‌گیرید! جریمه سنگین قهرمان سرشناس به خاطر دست درازی به یک زن 5 منطقه گردشگری پاییزی اطراف تبریز/ جون میدن واسه گرفتن عکسهای جذاب پاییزی قتل در پارک قیطریه بخاطر متلک انداختن به نامزد مقتول مهران مدیری: بدترین 4 سال زندگیم حتی پول نان و پنیر نداشتم! پسرم فرهاد از گرسنگی بیهوش شد/عین جنازه شده بودم عوضش الان بادیگارد دارم+فیلم حضور پرانرژی قهرمانان جوکر، ناهید مسلمی و عمو رشید در وی‌آی‌پی کنسرت سهراب پاکزاد/ یویو گفتن ناهید مسلمی رو وسط کنسرت از دست ندید👌