ساعدنیوز
ساعدنیوز

ماجرای پناه دادن مرحوم عزت‌الله انتظامی به یک زندانی سیاسی

  دوشنبه، 27 مرداد 1399   زمان مطالعه 4 دقیقه
ماجرای پناه دادن مرحوم عزت‌الله انتظامی به یک زندانی سیاسی
ساعد نیوز: عزت‌الله انتظامی دو سال پیش درگذشت. او نخستین بازیگر ایرانی بود که از یک جشنواره بین‌المللی جایزه گرفت.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از افکارنیوز، عزت الله انتظامی دو سال پیش درگذشت. او نخستین بازیگر ایرانی بود که از یک جشنواره بین المللی جایزه گرفت. عزت خان پس از حضور در بیش از ۱۲۰ فیلم سینمایی ، سریال و تله تئاتر و در سن ۹۴ سالگی درگذشت. او از پرخاطره ترین بازیگران ایرانی است.

خودش درباره روزهای اول اکران فیلم «گاو» گفته است: «یه بعدازظهری که نماز مادرم تموم شد، رفتم بهش گفتم مادر این فیلمی که من بازی کردم، میدونی از این رقص مقص ها و آوازها نداره، می خوای عصری با بچه ها بری فیلم رو ببینی؟ مادرم یه نگاهی بهم کرد، یه مکثی کرد، سری تکون داد و بعد گفت: «مادر، همین یه کارم مونده بود!» پدرم هم هیچی… پدر و مادرم تا زمانی که زنده بودن هیچ فیلمی از من ندیدن.»

عزت الله انتظامی درباره پناه دادن یک زندانی سیاسی معروف در زمان پهلوی این گونه تعریف کرده: «روزی دنبال خانه اجاره ای می گشتم، یک شب حسین خیرخواه مرا صدا کرد و گفت: «داری عقب خانه می گردی؟» گفتم: «بله» گفت: «می توانی خانه ای که اجاره می کنی یک اتاقش را آماده کنی و تخت بگذاری برای میهمانی که گاهی می آید و می رود و بعضی وقت ها یکی دو شب در تهران می ماند، این میهمان مسافر علاقه ای برای رفتن به هتل یا مسافرخانه ندارد.»

در ضمن تاکید کرد «دقت کن، خانه ای که می خواهی اجاره کنی، بهتر است مشرف به جایی نباشد، چشم انداز نداشته باشد، حتی در و پنجره های خانه های دیگر به طرف خانه تو باز نشود. خلاصه که از دید آدم ها دور باشد و حتما جای خلوت و کم رفت و آمدی باشد و حتما در کوچه ای فرعی باشد.» من به خیرخواه نگاهی کردم و گفتم: «آقای خیرخواه شما بروید یه همچین جایی با این مشخصات گیر بیارید، زمینش را بخرید، بسازید، من میام ازتون اجاره می کنم!» غش غش خندید و گفت: «ناراحت نشو، بگرد یه جایی رو پیدا کن این طوری باشه، ضرر نمی کنی.» در آن موقع با همسرم و مجید پسر بزرگم زندگی می کردیم. مجید پنج یا شش ساله بود. خانه را اجاره کردم. همان بود که خیرخواه می خواست. اسباب کشی کردیم. خلاصه یک شب در تئاتر سعدی، حسین خیرخواه و حسن خاشع، مرا صدا کردند و گفتند: «امشب، میهمان اصلی که چند وقتی می مونه می آد.» هر کاری که کردم، اسمش را نگفتند و خیرخواه همانجا گفت: «عزت، لب تر نکنی ها! اصلا قید همه چیز و همه کس را بزن حتی قوم و خویش ها!» تئاتر که تمام شد، از تئاتر سعدی در خیابان شاه آباد تا پل چوبی راهی نبود.

با عجله به سمت خانه به راه افتادم. یک کلید درِخانه هم همیشه در دست میهمان ها می گشت. به همسرم گفته بودم که اگر من نبودم، در را باز نکند. وارد حیاط که شدم، دیدم چراغ اتاق میهمان روشن است. حقیقتا قلبم شروع به زدن کرد. یک سر به اتاق میهمان رفتم. روی تخت خواب دراز کشیده بود. لحظاتی خشکم زد. گلویم خشک شده بود. به تته پته افتاده بودم. بلند شد و به طرف من آمد. یکدیگر را بوسیدیم.

کم کم حال عادی پیدا کردم. عبدالحسین نوشین بود. زندانی فراری... نزد همسرم رفتم، شامی آماده کرده بود. به او گفتم: «این میهمان دیگر از آن میهمان های یک شب، دو شبی نیست، تا مدتی پیش ما می ماند.» گفت: «کی هست؟ می شناسمش؟» گفتم: «نوشین.» خشکش زد. گفت: «کی؟» گفتم: «نوشین چرا می ترسی؟» گفت: «این بابا از زندون در رفته، گیر بیفتیم بابامونو در میارن.» آن شب من و همسرم تا صبح خوابمان نمی برد. فردای آن روزعازم شدم بروم به طرف اداره. وقتی به خیابان رسیدم، فکر می کردم همه به من نگاه می کنند.

وحشت سراپایم را گرفته بود. تا پاسبان یا افسری را می دیدم، فورا به ویترین مغازه پناه می بردم و سرم را گرم می کردم. روزها طول کشید تا من بتوانم عادت کنم. نذر می کردم. صدقه می دادم و... اما کم کم حال و احوالم عادی شد، و راحت بگو بخندم را از سر گرفتم و اصلا انگار نه انگار که چه بمب خطرناکی در خانه دارم. یک هفته نگذشته بود که یک شب رمز در زدن را شنیدم. در را باز کردم. یک آقای خیلی شیک با عینک و یک خانم با چادر رنگ روشن، گفتند با آقای عبدالله فردوس کار دارند.

عبدالله فردوس نام مستعار نوشین بود. به اتاق راهنمایی شان کردم. خودم به اتاق دیگر رفتم. بعد از مدت زمان کوتاهی فردوس مرا صدا کرد. دکتر کیانوری را کاملا می شناختم. ولی آن خانم را به جا نیاوردم که معلوم شد، مریم فیروز، همسر کیانوری است. سرنوشت آدم را چه جاهایی که نمی برد و چه بلاهایی که سر آدم نمی آورد؛ حیرت آور است!

من از سال ۱۳۵۴ تا سال ۱۳۶۴ در سریال هزاردستان در نقش «خان مظفر» یعنی عبدالحسین خان فرمانفرما بازی می کردم و در سال ۱۳۷۷ در فیلم محاکمه به کارگردانی حسن هدایت نقش عبدالحسین خان فرمانفرما را بازی می کردم که در سه سکانس با دختر خان یعنی مریم فیروز بازی داشتم. در آن شب که در منزل خیابان خورشید، مخفی گاه فردوس، دکتر کیانوری به اتفاق مریم فیروز در منزل ما بودند، نمی دانستم بعد از سالیان دراز، نزدیک به پنجاه سال بعد، باید نقش پدرزن دکتر کیانوری را بازی کنم.»

تصویر

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
رهبر معظم انقلاب: از وقتی که رهبر شده‌ام آجیل نخوردم؛ چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند! (518 نظر) داریوش ارجمند: زنی که وزنه برداری می کند نه رَحِم دارد و نه تخمدان ریش درآورده نه می‌تواند شوهر کند و نه می‌تواند بچه داشته باشد! (256 نظر) 10 اقدامِ منجر به گرانی در 100 روز (255 نظر) 10 ایده تبلیغات مؤثر برای کسب‌وکارهای کوچک (246 نظر) (تصاویر) سفر به عصر قاجار؛ منظره‌های «کلاردشت»، 158 سال قبل (245 نظر) مهران مدیری: من رفتم مسافرت و بهترین هتل اون شهر رو پیدا کردم ولی من رو نشناخت و گفت اتاقامون پُره، من هنوزم که هنوزه فکر میکنم دارم خواب میبینم+ویدیو (224 نظر) الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (98 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (72 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (61 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (52 نظر) تعجب بازیگر مطرح ترکیه با دیدن خونه زندگیِ شاه‌نشین پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا+ ویدیو/ میزبانی درجه یک در خانه‌ای درجه یک👌 (44 نظر) علی دایی در واکنش به تقلید صدایش در مراسم استقلالی‌ها: در گذشته پادشاهان دلقک‌هایی داشتند که وظیفه‌شان تقلید صدا و خنداندن مردم بود+عکس (43 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (41 نظر) مهران مدیری: شایعه نیست؛ هواپیمای شخصی دارم سوئیچ رو هم دادم به بچه‌های پشت صحنه! / برشی از برنامه تلویزیونی جذاب «دورهمی» با اجرای بی‌نظیر مهران مدیری (39 نظر) تذکر جدی علی دایی به اعجوبه طنز ایران: دفعه آخرت باشد که ادای من را درآوردی! (38 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
منتخب روز   
جریمه سنگین قهرمان سرشناس به خاطر دست درازی به یک زن 5 منطقه گردشگری پاییزی اطراف تبریز/ جون میدن واسه گرفتن عکسهای جذاب پاییزی قتل در پارک قیطریه بخاطر متلک انداختن به نامزد مقتول مهران مدیری: بدترین 4 سال زندگیم حتی پول نان و پنیر نداشتم! پسرم فرهاد از گرسنگی بیهوش شد/عین جنازه شده بودم عوضش الان بادیگارد دارم+فیلم حضور پرانرژی قهرمانان جوکر، ناهید مسلمی و عمو رشید در وی‌آی‌پی کنسرت سهراب پاکزاد/ یویو گفتن ناهید مسلمی رو وسط کنسرت از دست ندید👌 می‌گویند پزشکیان برف تهران را هم نخواهد دید! / تأخیر در پرداخت یارانه پاس گل به مخالفان دو آتیشه رئیس جمهور بود دورهمی پارسا پیروزفر و پریناز ایزدیار در یک کافه شیک و دلباز/ دو بازیگر خوش استایل و دوست‌داشتنی در یک قاب هدیه‌ دست‌ساز مادران سرزمین آفتاب، سیستان و بلوچستان به مسعود پزشکیان+ویدیو استفاده از ویروس کووید 19 برای مبارزه با سرطان! تب دنگی خطرناک شد؛ شیوع در جنوب شرقی ایران! سردار آزمون: وقتی دو تا گل میزنیم فکر میکنیم بازی رو بردیم و این ایراد بزرگ ماست/ناراحتی سردار آزمون بعد از بازی با قرقیزستان جزئیات پرونده آزار و اذیت دختر 16 ساله مشهدی از طرف 2 برادر ناتنی و پناه بردن او به کلانتری / از چند سال قبل که 2 برادر ناتنی ام به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردند مدام مرا کتک می زدند...