ماجرای هتل لوکس تسخیر شده ای که در یکی از اتاق های آن هرگز باز نشد!+عکس
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز به نقل از کجارو، بیشک یکی از جذاب و شیکترین جاذبههای گردشگری کشور کانادا را باید هتل زیبا و مجلل «بنف اسپرینگز» یا «فِرمونت بنف اسپرینگز» (Fairmont Banff Springs) دانست که در شهر زیبا و کوهستانی بنف واقع شده است. اما همچون هر مقصد دیگر دنیای گردشگری وحشت، این هتل هم با سایههای دنیای ترس احاطه شده است.
شهر بنف منطقهای توریستی است که در پارک ملی بنف در ایالت آلبرتا و در محاصرهی کوهستان راکی قرار گرفته است و به دلیل همین ویژگیها، مقصد گردشگری ایدهآلی برای هزاران گردشگر و البته ورزشکاران مشتاق اروپایی است که هر ساله به این منطقه سفر میکنند. اما این هتل زیبا نیز همچون بسیاری دیگر از هتلهای قدیمی داستانهای خاص خود را دارد که با طعمی از ترس و وحشت آمیخته و آن را به جاذبهای ایدهآل در دنیای گردشگری وحشت تبدیل کردهاند.
هتل امروزی بر ویرانههای هتل قدیمی با همین نام بنا شده است و البته خواه ناخواه پیوندی ناگسستنی با داستانهای مرتبط با آن دارد، پیوندی که با رشتههایی از ترس و رخدادهای ماورایی آراسته شده است. اما داستان این هتل چیست؟
داستان مشاهدهی ارواح در این هتل، باعث شده که هتل بنف به جاذبهی ایدهآل گردشگری وحشت تبدیل شود
هتل بنف اسپرینگز در ابتدا به صورت یک سازهی چوبی و در سال 1888 احداث شد، یعنی زمانی که راهآهن پسیفیک کانادا در حال کار در این منطقه بود. مردی به نام «ویلیام ون هورن» (William Van Horne) مشخص کرد که این منطقه بهترین مکان برای احداث این هتل است، چرا که به دلیل ویژگیهای چشمگیرش میتوانست بازدیدکنندگان بسیاری را جذب خود کند.
واقعیت این است که به لطف مناظر زیبای کوهستانی، فعالیتهای مفرح ورزشی و البته چشمههای آب گرم طبیعی که در این ناحیه وجود دارند، بنف از پتانسیلی بالا برای تبدیل شدن به شهری توریستی بهره میبرد. اما اکنون این مکان تسخیر شده، جزئی از تورهای گردشگری ارواح نیز شده است. امری که باعث شده نام هتل بنف به عنوان جاذبهای توریستی در یاد و خاطرهی گردشگران حوزهی ترس و وحشت جاودانه شود.
در سال 1926 این هتل دچار یک سانحهی آتش سوزی شد و بنای چوبی آن در جریان این آتش سوزی به طور کامل تخریب شد، هتلی که تا آن زمان به مکانی معروف تبدیل شده بود. به همین دلیل مالکان تصمیم گرفتند تا بار دیگر و با استفاده از مصالحی مناسبتر این سازه را بازسازی کنند. این گونه بود که عملیات احداث ساختمان جدید هتل آغاز شد و این بار به جای بنایی چوبی، شاهد ساخت قلعهای سنگی بودیم که با دیوارهای قطوری از سنگ خالص ساخته شده و دارای برجهای بلند و باشکوه بود. در سال 1930 عملیات ساخت برای مدتی متوقف شده و البته دوباره از سرگرفته شد و البته نتیجهی نهایی نیز قابل توجه بود، چرا که این هتل به مکانی شناخته شده تبدیل و میزبان بسیاری از مردم معروف جهان شد، افرادی همچون «مریلین مونرو»، «ملکه الیزابت دوم» و «هلن کلر». این هتل سنگی به دلیل ظاهر باشکوهش اکنون نامی جدید داشت، «قلعهی راکی».
بنا بر گفتهها و شنیدههای موجود، چندین مورد تسخیر شدگی در هتل بنف اسپرینگز رخ داده است. وقتی هتل هنوز سازهای چوبی بود، ظاهرا در محاسبات اشتباهی رخ داده و در نتیجه معماران اتاقی ساخته بودند که گفته میشود فاقد پنجره و حتی جایی برای گذاشتن یک در بوده است. به همین خاطر این اتاق خالی عملا کاربردی نداشته و برای پنهان کردن این اشتباه آن را مسدود و از دید پنهان کردند. وقتی هتل آتش گرفت و ویران شد، این اتاق مرموز و مخفی دوباره پیدا شد. ظاهرا هنگام کشف اتاق، صداهای عجیبی از آن به گوش رسیده و حتی سایههایی در آن مشاهده شده است، اما به هر حال این مسئله نامشخص است که چرا اتفاقات رخ داده در هتل کنونی باید با این اتاق و تاریخچهاش پیوند خورده باشند؟
مدتها است یک اتاق به خصوص در هتل بنف استپرینگز فعلی نیز برای سالیان متوالی در تسخیر ارواح و اشباح است. اتاق 873 گذشتهای خونین دارد، چرا که یک خانواده یعنی پدر و مادر و دختر کوچکشان در این اتاق به قتل رسیدند. بعد از پایان تحقیقات پلیس، خدمه برای تمیز کردن اتاق آمدند ولی شاهد اتفاقی عجیب بودند. گفته میشود اثر انگشت دختر کوچولو که روی آیینه بوده، به هیچ عنوان پاک نشده و همچنان روی آیینه این اتاق باقی مانده است. به دلیل وقوع این پدیدهی عجیب و غیر قابل توضیح، مدیریت هتل دستور بسته شدن این اتاق را داد. اگرچه بسیاری از گردشگران ادعا میکنند روح این خانواده را حین گشت و گذار در مناطق اطراف این اتاق مشاهده کردهاند.
از طرف دیگر حادثه منجر به مرگ دیگری نیز در این هتل اتفاق افتاده که باز هم داستان تسخیرشدگی این هتل را قوت بیشتری بخشیده است. حادثه این بار با مرگ نوعروسی جوان در ارتباط است، عروس جوانی که در حال پایین آمدن از پلهها پایش به لباس گیر کرده و از پلکان سقوط میکند و به علت شکستگی گردن کشته میشود. مدت کوتاهی بعد از این تصادف تلخ، بسیاری ادعا کردند که روح زن جوان را حین پایین آمدن از پلهها مشاهده کردهاند. در ادامه این وقایع، روح او کم کم در نقاط دیگری از هتل نیز مشاهده شد، البته در حالی که هنوز هم لباس عروس زیبا و سفید رنگش را به تن داشته و با وقار به این سو و آن سو میرفته است.
داستان دیگر این هتل در مورد مردی به نام «سم مک کالی» (Sam Maccauley) است که به عنوان جارچی و تا زمان مرگش در سال 1976 در این هتل کار میکرده است. به نظر میرسد که او نیز این هتل لوکس را به تسخیر خود درآورده و به ویژه در طبقات فوقانی هتل حضوری فعال دارد. چندین ادعا مبنی برا مشاهدهی این مرد مطرح شده و شخصی گفته که حتی با او صحبت کرده است، گویی او مردی زنده و واقعی بوده و البته طبق گفتههای شاهد، این مرد ناگهان درست در مقابل چشمانش و در یک لحظه ناپدید شده است.
به هر حال هتلها نیز به دلیل ویژگیهای خاص خود صحنهی رخدادهای تلخ و شیرین بسیاری هستند که ممکن است تأثیراتشان را به اشکال مختلف بروز دهند و نمیتوان به قطعیت این داستانها و مشاهدات را قبول یا تکذیب کرد. اما با این حال این هتل بیشک از راحتی، امکانات مناسب و دیدی رویایی رو به مناظر اطراف بهره برده است که باعث شده علیرغم تمامی این اتفاقات ترسناک، هنوز هم بتوان در آن اقامت کرده و لذت برد.