تاریخ موسیقی را میتوان به دورههای زمانی مجزایی تفکیک کرد که هرکدام از آنها با سبک خاص خود مشخص میشوند. البته سبک موسیقی یک شبه تغییر نمیکند و این تغییر به تدریج رخ میدهد. غالبا سبکهای گوناگون با یکدیگر تداخل و هم پوشانی دارند و سرانجام سبکی جدید از بطن سبک قدیمی ظهور میکند. شش دوره اصلی در تاریخ موسیقی وجود دارد که عبارتند از:
موسیقی قرون وسطا تا حدود سال 1450
موسیقی رنسانس 1450 – 1600
موسیقی باروک 1600 – 1750
موسیقی کلاسیک 1750 – 1810
رمانتسیم قرن نوزدهم 1810 – 1910
موسیقی قرن بیستم از 1900 به بعد
موسیقی کلاسیک یکی از معروفترین سبکهای موسیقی به حساب میآید.
«کلاسیک» (Classic) بهطورکلی به مطالعه و پژوهش در مورد زبانها، آثار ادبی (ادبیات)، فرهنگ مادی (آثار فرهنگی) و تاریخ جوامع جهان باستان اشاره دارد. همچنین این پژوهش شامل تأثیر آن در دورهها و فرهنگهای مختلف از زمان پیدایش تا به امروز نیز میشود. در واقع کلاسیک یکی از متنوعترین موضوعات میان رشتهای در بین تمام رشتهها است که میتواند شامل موارد مختلف از ادبیات گرفته تا تاریخ، فلسفه، هنر، باستانشناسی و… باشد.
در برنامههای درسی مدارس انگلستان از کلمه «کلاسیک» بیشتر به عنوان اصطلاح «چتر» استفاده میشود، زیرا میتواند به هر یک از چهار موضوع مورد بررسی در زیر اشاره داشته باشد:
لاتین (Latin) مطالعه در مورد زبان رومیان باستان است. دانشآموزان در سطح GCSE (دومین سال تحصیلی در پایه متوسطه General Certificate of Secondary Education) میتوانند ادبیات اصلی لاتین را که توسط نویسندگان این سبک مانند ورجیل (Virgil)، سزار (Caesar) یا کاتولوس (Catullus) نوشته شده است، مطالعه کنند. اگرچه این دوره در درجه اول بر آموزش زبان و ادبیات تمرکز دارد اما در زمینههای اجتماعی و تاریخی که در این ادبیات به کار رفته است، نیز مطالعه و پژوهش انجام میشود.
کلاسیک یونانی (Classical Greek) مطالعه در زمینهی زبان یونان باستان است. در این دوره نیز دانشآموزان سطح GCSE فرصت مطالعه ادبیات یونانی اصیل که توسط نویسندگانی مانند هومر (Homer)، توسیدید (Thucydides) یا اوریپید (Euripides) نوشته شده است را دارند. کلاسیک یونانی نیز مانند لاتین در درجه اول تمرکز بر زبان دارد. با اینحال دانشآموزان میتوانند پژوهشی در زمینهی فرهنگ و تاریخ آن دوران داشته باشند. همچنین اگرچه مطالعه یونان باستان ممکن است به دانشآموزان در یادگیری یونانی مدرن در آینده کمک کند اما تفاوتهای اساسی بین این دو شکل از زبان (باستانی و مدرن) وجود دارد.
تمدن کلاسیک (Classical Civilisation) شامل مطالعه ادبیات، فرهنگ بصری/مادی و اندیشه جهان کلاسیک است. در این دوره هیچ الزامی برای یادگیری زبانهای باستانی وجود ندارد و دانشآموزان سطح GCSE یا A Level میتوانند در زمینهی موضوعات متنوعی مانند «زندگی در عصر میسنی (Mycenaean)»، «اسطوره و مذهب»، «دنیای قهرمان» و «اختراع بربرها (Barbarian)» مطالعه و پژوهش داشته باشند.
تاریخ باستان (Ancient History) شامل مطالعهی دنیای باستان و تأثیر میراث آن بر جامعه امروزی است. دانشآموزان در این دوره هیچ الزامی برای یادگیری زبان باستانی و… ندارند. همچنین موضوعات این دوره شامل تمدن کلاسیک و تاریخ باستان است که در تاریخ باستان بیشتر به تاریخ نظامی، سیاسی و اجتماعی تمرکز دارد تا ادبیات و هنر.
هر چهار موضوع در زمینهی «کلاسیک» برای تحصیل در سطح ابتدایی و متوسطه مناسب است و همچنین به دانشآموزان این دورهها مدرک GCSE و A Level در انگلستان ارائه میشوند.
همانطور که در بالا اشاره شد معمولاً کلمه کلاسیک شامل مطالعه فرهنگ، ادبیات و زبان یونان و روم باستان است. با اینحال کلاسیک و کلمات انگلیسی مرتبط به آن از واژه لاتین classis گرفته شده که به طبقهای شهروندان ثروتمند رومی اشاره دارد. با اینحال صفت لاتین کلاسیک در تمام واژه به چیزی اشاره دارد که در بالاترین طبقه قرار میگیرد، بهعنوان مثال در زمینه موسیقی کلاسیک یا راک کلاسیک به آثاری اشاره دارد که برای مدت طولانی وجود داشتهاند و از ارزش بالایی برخوردار هستند. در نتیجه آثاری که بهعنوان کلاسیک شناخته میشود معمولاً بهعنوان نمونههای برای دنبال کردن یا بهعنوان منبع برای الهام گرفتن در مورد استفاده قرار میگیرد.
موسیقی کلاسیک یکی از قدیمیترین و باسابقهترین ژانر در میان ژانرهای موسیقی است که هرگز از مد نمیافتد و هرگز مردم (بهویژه علاقهمندان موسیقی کلاسیک) از گوش دادن به معروفترین قطعات آهنگسازان این سبک مانند موتزارت، بتهوون یا شوپن دست نخواهند کشید. این موسیقی بخشی از فرهنگ و تاریخ است که باعث ایجاد افسانهها و نقاط عطف در موسیقی شده است.
موسیقیشناسان و طرفداران موسیقی اصطلاح کلی «موسیقی کلاسیک» برای توصیف آثار آهنگسازان مختلف مانند باخ، ایگور استراوینسکی، فیلیپ گلس و… استفاده میکنند. با اینحال دوره کلاسیک یک دورهی خاص در تاریخ موسیقی است که بیشتر از قرن هجدهم و نوزدهم را در بر میگیرد.
خاستگاه اولیه موسیقی کلاسیک با هر ترکیبی که در طول دوران کلاسیک ظهور کرده است، شامل سالهای 1750 تا 1820 میلادی میشود. در واقع این سبک موسیقی بهعنوان شکلی از شکاف در برابر قوانین سختگیرانه موسیقی باروک متولد شد که مشخصهی اصلی آن همراهی همزمان چندین ملودی با همدیگر بود.
قرنهای 18 و 19 دوره شکلگیری موسیقی کلاسیک بودند. در این دوران مردم شاهد ظهور اپرا، اراتوریو (oratorio) (موسیقی همراه با آواز و گفتار)، سونات، کنسرت و سمفونی بودند. ایتالیاییها اولین کسانی بودند که این ژانرها را توسعه دادند و سپس آلمانیها، اتریشیها و انگلیسیها این تنوع موسیقی کلاسیک را ادامه دادند. موسیقی کلاسیک با استفاده از عناصر دیگر سنتهای موسیقی غربی، اعم از مذهبی و سکولار، مانند موسیقی یونان باستان یا روم باستان، پدیدار شد و با سنتهای موسیقی سرزمینهای جدید ترکیب شد. با این حال کلاسیکگرایی موسیقی، از سه نوع ترکیب تشکیل میشود:
سونات: موسیقی نوشته شده برای سازهای مختلف،
سمفونی: موسیقی که باید توسط ارکستر اجرا شود،
کنسرت: آهنگسازی برای ارکستر که توسط سازهای مختلف اجرا میشود.
امروزه موسیقی کلاسیک در شکلگیری بسیاری از سبکهای مدرن مانند راک و پاپ بسیار تأثیرگذار بوده است و حتی توانسته از صداهای معمولی سازهای کلاسیک برای ترکیب و ساخت آهنگهای جدید مورد استفاده قرار گیرد.
در هر دوره از تاریخ، موسیقی و بهطورکلی هنر همگام با تغییرات جوامع، دچار دگرگونیهای جزِئی و عمده میشدند. در عصر کلاسیک، که آن را میتوان یکی از پویاترین دورانهای تاریخ نامید، شاهد شیوههای نوینی در تفکر بودیم که منجر به جنبشی سراسری به نام «جنبش روشنگری» شد. در این دوران روشنگرانی چون ولتر (1694-1778)، دنی دیدرو (1713-1784) و ژان ژاک روسو ( 1712-1778) بهعنوان رهبران این جنبش در این تفکر و دگرگونیها تأثیرگذار بودند.
این افراد بر این باور بودند که خرد بهترین راهنمای انسان است و برای حل مسائل در هر زمینهی میتوانند خرد را راهنمای خود قرار دهند. آنها همچنین علوم و حکمت طبیعی را به مصنوعات ترجیح میدادند، ایمان فردی و اخلاق عملی را ارج مینهادند و برابری و مساوات را تبلیغ میکردند. همچنین اعتراضات آنها در زمینهی نابرابریهای فاجعه باری بود که باعث جدایی مردم عادی از اشراف و روحانیون میشد.
این تفکرات و همراهی طبقهی متوسط با این نگرشها به ویژه برابری خواهی، در این دوره در نهایت منجر به انقلاب آمریکا (1775-1783) و نیز انقلاب فرانسه (1789-1794) شد. با نگاه بر زندگی سه تن از آهنگسازان مطرح این دوره در مییابیم که این دگرگونیها به طور تدریجی بر نحوهی زندگی هنرمندان نیز تاثیر گذاشته است.
نخستین این آهنگسازان یوزف هایدن (Joseph Haydn) (1809-1732) بود که بیشتر عمر خود را در خدمت خاندانی اشرافی گذرانده و با او چون مستخدم این خاندان رفتار میشد، اما ولفگانگ آمادئوس موتزارت (Wolfgang Amadeus Mozart) (1791-1756) تاب این را نداشت که در خدمت دربار باشد و به وین رهسپار شد تا به فعالیت آزادانهی خویش بپردازد. با اینحال سختیهای این شیوهی زندگی برای یک آهنگساز در آن دوره باعث شد زندگی او با فقر همراه باشد.
اما سرانجام لودویگ ون بتهوون (Ludwig van Beethoven)(1827-1770) توانست بهعنوان موسیقیدانی مستقل در وین به جایگاه و کامیابی خود را بهدست آورد و همچنین اشراف نیز با او مانند انسانی برابر رفتار میکردند.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که تعریف درست موسیقی کلاسیک چیست؟ برای پاسخ به این سوال پاسخ یکسانی وجود ندارد!
برخی موسیقی کلاسیک را یک موسیقی جدی تعریف میکنند. اما آیا موسیقی گروه راکی مثل پینک فلوید شوخی است؟! آیا موسیقی جنگ قبایل بدوی در هنگام نبرد یا قبل از نبرد خیلی جدیتر از سمفونیهای موتزارت نیستند؟!
بعضی معتقدند موسیقی کلاسیک نوعی موسیقی سطح بالا است که فقط افراد تحصیل کرده و آگاه به موسیقی آن را درک میکنند. این نیز ادعای غلطی است. برای مثال در سمفونیهای چایکوفسکی بیش از 100 ساز همنوازی میکنند، حال فردی که تحصیلات موسیقی ندارد و گوش تربیت شدهای ندارد چطور میتواند تمام صد ساز که حداقل 5 خط ملودیک و ریتمیک را به طور هم زمان اجرا میکنند، بشنود و متوجه شود که روند هارمونیکی که در این موسیقی هست بسیار پیچیدهتر از موسیقیهای دیگر است!
برخی دیگر از افراد موسیقی کلاسیک را موسیقی هنری مینامند. اما منظور از موسیقی هنری چیست؟ اگر منظور موسیقی برتر است که برای پاسخ به آن دوباره پاراگراف قبل را بخوانید و اگر منظور موسیقی خلاقانه است، خوب مگر در موسیقی گروه بیتلها خلاقیت وجود ندارد؟!
دستهی دیگری هم موسیقی کلاسیک را موسیقی ارکستری میدانند. در حالی که نوکتورنهای شوپن فقط با یک پیانو اجرا میشوند و در عین حال کلاسیک هم هستند؛ و برعکس آیا متالیکا یا پینک فلوید با ارکستر اجرا نمیشوند؟ آیا هیچوقت ندیدهاید که یک قطعه پاپ ایرانی به صورت کاملا ارکسترال اجرا شود؟
لئونارد برنشتاین در تعریف موسیقی کلاسیک گفته است: «به آن موسیقی، کلاسیک میگوییم که دقیق باشد».
وقتی خواننده یک قطعهای را میخواند، شعری را در یک گام موسیقی با یک سازبندی خاصی خوانده است. حال ممکن است در کنسرتی که برگزار میکند برای راحتی کار خواننده یا نوازندهها یا … گامی که خواننده در موسیقی استودیویی اجرا کرده است را تغییر دهند و موسیقی در گام متفاوتی اجرا شود، یا اینکه با سازبندی متفاوتی قطعه را اجرا کنند. با وجود تمام این تغییرات ما باز همان قطعه قبلی را خواهیم شنید.
اما این اتفاق نمیتواند در مورد موسیقی کلاسیک رخ دهد، چون موسیقی کلاسیک دقیق است. آهنگساز تمامی ساز بندی، سرعت اجرای قطعه، گام و تمامی جزییات دیگر قطعه را مشخص میکند و نوازندهها و رهبر ارکستر در تمامی نقاط دنیا و در تمامی زمانها باید دقیقا همان چیزی را اجرا کنند که آهنگساز خواسته است. برای مثال قطعهی «برای الیس» از بتهوون باید فقط توسط یک پیانو اجرا شود. اگر یک گروه راک با گیتار الکتریک و درامز این قطعه را اجرا یا رهبر ارکستری آن را به صورت کاملا ارکسترال تنظیم و اجرا کند، هیچکدام اجرایی از خود اثر نبوده و تنها قطعاتی برگرفته از «برای الیس» اثر بتهون هستند.
برخی از سازهای مهم مورد استفاده در این سبک موسیقی عبارتند از:
پیانو و سازهای زهی شامل ویولن، ویولا، ویولن سل، چلو (cello)، کنتر باس (contrabass)؛
سازهای بادی چوبی همانند فلوت، ابوا (oboe)، کلارینت، باسون (bassoon)، ساکسیفون، پیکولو؛
سازهای بادی برنجی (brass) شامل ترومپت، هورن (horn)، ترومبون (trombone)، توبا (tuba)؛
سازهای همانند تیمپانی (timpani)، طبل بزرگ و غیره.
موسیقی کلاسیک اصطلاحی کلی است که به موسیقی هنری اروپا اطلاق می شود.آغاز موسیقی کلاسیک را از حدود سال 500 میلادی نسبت می دهند.البته این نکته را در نظر داشته باشید که موسیقی کلاسیک و دوره کلاسیک دو مفهوم متفاوت هستند که اولی به سبک موسیقی و دومی به دوره تاریخی موسیقی اشاره می کند.موسیقی کلاسیک در کل اشاره به مجموعه زیادی از فرم ها و سبک های مختلف دارد که با یکدیگر در ارتباط هستند وبه خودی خود نمایانگر موسیقی کلاسیک اروپایی است.