معتاد کارتن خوابی که از پول گذشت اما دروغ نگفت!!

  دوشنبه، 25 تیر 1403 ID  کد خبر 397517
معتاد کارتن خوابی که از پول گذشت اما دروغ نگفت!!
ساعدنیوز: سال‌ها از بی‌خانمانی‌اش می‌گذرد. سال‌هایی دور و دراز که پسشان، بیشتر خاطره‌هایی تلخ بوده که مدام کامش را زهر کرده و کمتر، خاطره‌ای شیرین که امیدش را آب دهد.

به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز به نقل از ایرنا، داستان ها همیشه شنیدنی اند. قصه شیرین است حتی اگر تلخ باشد اما به دلیل نکاتی که در دل خود جا می دهد برای اغلب آدمها دل سپردن به تخیل داستان دلپذیر است. اما اگر این نکات و اتفاقات در واقعیت باشد برعکس می شود. کمی ناباورانه است. باور برخی از ماجراها در دنیای واقعی سخت است. برخی حوادث محترم و نامحترم؛عمقی دارند که باید برای ایمان به واقعیت بودنش تکرار کنیم و بشنویم و بشنویم و بشنویم. این بار «همشهری آنلاین» یکی از این حوادث را روایت کرده است. معتادی که کار بزرگی کرده. این گزارش را بخوانیم:

«سال‌هایی که خیلی سهل و ناگهان، اعتیاد علاوه شد بر همه مشکلات زندگی آدمیزادی‌اش و استعمال مخدر از تریاک تا هروئین و گل نیز بهانه‌ای برای رهیدن از هر چه بود و نبود. از همه این سال‌هایی که گذشت اغلب یاد روز و لحظه‌ای می‌افتد که برای آخرین بار در خانه را پشت سرش محکم بست و رفت تا قریب به 10 سال ته هر جوی، کنج تاریک هر متروکه، میان شمشادهای تیز و سختهر بزرگراه و کنجِ دور از دسترس هر بوستان و پارک از هر شهربا افیونش به ناخوشی، همزیستی کند. آقامهران هم اوست که این روزها فیلم و تصاویرش از کارتن‌خوابی و جمله «نمی‌تونم قول بدم با این پول که بهم می‌دی غذا بخرم؛ الان بیشتر به مواد احتیاج دارم. قول مثل قسمه! قسم دروغ نمی‌خورم» تا پیانونوازی و میلش به بهبودی در شبکه‌های مجازی، بسیار وایرال و پسندیده شده.

فالش‌نوازی سیخ و پایپ و ناکوکی زندگی

کمی بیشتر یا کمی کمتر از 45 سال سن دارد و جوانی‌اش به اعتیاد گذشته. کم حرف و با لهجه‌ای آشنا که بیشتر به اقوام مرکزی یا غربی کشور می‌ماند. به دنبال ساقی پا به هر شهر از مشهد تا کرمانشاه از اصفهان تا تهران گذاشته و برای نعشگی از اصل‌هایی فراوان پایین آمده؛ اصل‌هایی به جز راستی و درستی. حتی آن لحظه که استخوان‌هایش از درد خُرد می‌شد و یا آن هنگام که سرما و گرمای خیابان امانش را می‌برید هم دلش به دروغ و آزار رضا نمی‌داد. مانند آقامهران بسیار است اما چنین خوش‌اقبال، اندک هستند! کمتر از 3 هفته پیش بود؛ شبی گرم و تابستانی. تقاطع یکی از چهارراه‌های شلوغ اصفهان که آوازه دست و دلبازی عابران و رانندگان گذری‌اش میان کودکان کارِ از اسپنددودکن و آدامس فروش تا شیشه خودرو تمیزکن و البته اسیرانِ بندِ اعتیاد پیچیده، خمیده و ژولیده ایستاده بود. آقا مهران، خمار و مخمور منتظر بود تا اسکناسی مچاله و سکه‌ای ناچیز کف دستش سنگینی کند. چراغ راهنمایی و رانندگی سر چهارراه، رنگ به سرخی باخت و تابلوی ثانیه‌شمار از عدد 150 ثانیه کاست. درست در همین لحظه، صدای پسر جوانی از یکی از خودروها شنیده شد: «عمو... عمو... بیا این پول رو بگیر و برای خودت غذا بخر...» آقامهران هم بی‌نا و کم‌جان جلو رفت. پیش از آنکه حرفی بزند، دوربین فیلمبرداری تلفن همراه پسر جوان رو به سویش شروع به ثبت کرد: «نمی‌تونم قول بدم با این پول که بهم می‌دی غذا بخرم؛ الان بیشتر از غذا به مواد احتیاج دارم. قول مثل قسمه! قسم دروغ نمی‌خورم.» درصدد بود تا پول را به پسرجوان بازگرداند که کس دیگری از سرنشینان همان خودرو گفت: « عمو... بیا و مردونگی کن، مواد رو بذار کنار...» آقامهران به شنیدن جملاتی این چنین و حتی سعد و مبارک‌تر عادت داشت. جملاتی که از سر ترحم یا جوش و خروشی هیجانی و یا در پی غرضی آزمندانه و طمع‌ورزانه از دهان‌ها خارج می‌شدند. نیت و مراد هر چه بود ساعتی بعد از آن، فیلم و تصویر آقامهران در فضای مجازی منتشر شد.

خدا راست می‌گفت!

یکی از هزاران کامنتی که زیر پست مربوط به فیلم و تصویر آقامهران نوشته شده شاید موجه‌ترین دلیل برای یک شبه به شهرت رسیدن او که الیم و الم کشیده، باشد: «هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند». بیش از 12 میلیون بار فیلم و کلیپ آقامهران دیده شد و بیش از هزاران خیر و نیکوکار نیز دست مدد به سمت او دراز کردند. فردای آن شب بر سر همان چهارراه شلوغ سراغش رفتند. ابتدا شام مهمانش کردند و بعد سر و رویش آراستند. سر و رویی که از سال‌ها ناشوری، کِبره بسته بود. ساعتی که به گپ و گفت نشستند معلوم شد هم خانه و خانواده دارد و هم نوازنده‌ای کهنه‌کار است. جایی در همین گپ و گفت‌ها تعریف کرد: «یه بار خیلی لنگ مواد بودم. هزار تومن بیشتر هم نداشتم. همون موقع به خدا گفتم، خدایا خودت گفتی که اگه یکی در راه من و به نیازمند صدقه بدی، چند برابرش رو برمی‌گردونی! حالا من توی اوج نیازم و همه داراییم هزار تومان که همین هزار تومن رو صدقه می‌دم تا ببینم راست گفتی برمی‌گردونی یا نه! به مولا باورتون نمیشه یه ساعت بعد یه آقایی اومد صد چوق گذاشت جیبم! برای همینه که میگم قول مثل قسم می‌مونه و سر قولاتون وایستید. حتی اگه مثل من زور روزگار بهتون چربیده.» هر روز که می‌گذشت کاربران بیشتری اخبارش را دنبال می‌کردند و خواستار بهبودی او بودند. همین سبب شد تا بعد از 20 سال دوباره فرصت ساززنی و نواختن پیدا کند. به قول خودش نسبت او با ساز و موسیقی، نسبت جسم است به جان. نسبتی که روزگاری تصور می‌کرد فقط مرگ، قدرت برهم زدنشان را دارد. اما حالا دانسته که ترکیبات شاه‌دانه، خشخاش، کدئین، مرفین، مت‌آمفتامین، دکسترو، نمک، سرب، نشاسته، تتراهیدروکانابینول و سیخ و زرورق و پایپ نیز از دارندگی این قدرت بی‌نصیب نیستند.

پیانوی آکوستیک، ملودیکای قدیمی و افول دردِ مخدر

تا آن لحظه که هنوز پشت پیانوی آکوستیک یکی از آموزشگاه‌های تخصصی موسیقی بر روی صندلی چرمی و پایه آهویی ننشسته بود، دوباره دست به ساز شدن و نوت‌نوازی‌اش را باور نداشت. سرخوش شده بود اما نه از سیالیِ مخدری که تحت نظر پزشک و روانشناسی خیرخواه در رگ‌هایش به افول می‌رفت بلکه از یادآوری خاطره نخستین سازی که در یکی از روزهای کودکیش به صدا درآورده بود. آن خاطره هر چند دور و محو اما دوست‌داشتنی خاطره‌اش است؛ خاطره ساز ملودیکایی قدیمی که از میان خنزرپنزرهای کمد پدرش جُسته بود. برای اینکه ثانیه‌ای از آن فرصت باور نکردنی را از دست ندهد خیلی زود سر انگشتانش را روی کلیدهای متصل به چکش و زه پیانو کشید. با صدای کوکشان اول اشک ریخت و بعد ملودی آشنای «سلطان قلب‌ها» را نواخت. مستانه به ناز و کرشمه سرش را به اطراف تکان می‌داد. علی زارع، مدرس سلفژ یکی دیگر از خیران قصه آقامهران است که با کمال میل پذیرای پیانونوازی او در آموزشگاه موسیقی‌اش شد: «کمی نت فالش در شروع نواختن داشت که به خاطر دِفرمه شدن انگشتان دستش و 20 سال دوری از ساز بود. نمی‌دانم؛ شاید هم به خاطر ناباوری بود. آخر، خودش می‌گفت خدا کسی را گرفتار مخدر نکند چون معتاد بعد از تجربه انواع دردهای طاقت‌فرسا و اقسام رنج‌های فلاکت‌بار یا حتما می‌میرد یا قطعا با مرگ ملاقات می‌کند. به نظرم این حتم و قطع بود که نمی‌گذاشت باور کند و گاهی فالش می‌نواخت!» آقامهران موسیقی را گوشی (از طریق حس شنوایی و به صورت خودآموز) یاد گرفته برای همین زارع از او خواسته بعد از حصول بهبودی کامل، به صورت رایگان هنرجوی آموزشگاهش شود.

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
رهبر معظم انقلاب: از وقتی که رهبر شده‌ام آجیل نخوردم؛ چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند! (467 نظر) 10 اقدامِ منجر به گرانی در 100 روز (254 نظر) 10 ایده تبلیغات مؤثر برای کسب‌وکارهای کوچک (246 نظر) (تصاویر) سفر به عصر قاجار؛ منظره‌های «کلاردشت»، 158 سال قبل (244 نظر) داریوش ارجمند: زنی که وزنه برداری می کند نه رَحِم دارد و نه تخمدان ریش درآورده نه می‌تواند شوهر کند و نه می‌تواند بچه داشته باشد! (243 نظر) مهران مدیری: من رفتم مسافرت و بهترین هتل اون شهر رو پیدا کردم ولی من رو نشناخت و گفت اتاقامون پُره، من هنوزم که هنوزه فکر میکنم دارم خواب میبینم+ویدیو (182 نظر) آخرین جشن تولد ساده و خلوت بهاره سرگل زایی، یکی از استعدادهای برتر کشورمان/ روحت شاد بانوی کرمانی+عکس (99 نظر) مهراب قاسم خانی: معرفی میکنم عضو جدید خانواده/ چه پشمالو و گوگولی هم هست+عکس (77 نظر) شهرام قائدی: دنیا دیگه نمیزاد مادرهای مارو، مادر من هیچوقت کرم به دستش نزد، نفهمید مو رنگ کردن چیه لباس خونه با مهمونی چه فرقی داره...+ویدیو (65 نظر) بهاره رهنما: من کاهل نماز بودم که بعد از شرط گذاشتن همسر دومم درباره نماز خواندن الان نمازم را میخوانم و دیگه کاهل نماز نیستم (61 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (41 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (40 نظر) پریناز ایزدیار؛ هرچقدر هم شلوغ باشم بازم وقت دارم که به ازدواج فکر کنم، شرایط خانواده‌مون این مدلی نیست که ازدواج حتما باید سنتی باشه یا نباشه، ولی خودم دوست دارم همسرم رو انتخاب کنم (39 نظر) مهران مدیری: شایعه نیست؛ هواپیمای شخصی دارم سوئیچ رو هم دادم به بچه‌های پشت صحنه! / برشی از برنامه تلویزیونی جذاب «دورهمی» با اجرای بی‌نظیر مهران مدیری (39 نظر) بهنوش بختیاری؛ به همسرم میگم تو اصلا به من نگو دوستت دارم فقط بگو واریز کردم برات، تمااام🤣 (38 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
منتخب روز   
تب دنگی خطرناک شد؛ شیوع در جنوب شرقی ایران! سردار آزمون: وقتی دو تا گل میزنیم فکر میکنیم بازی رو بردیم و این ایراد بزرگ ماست/ناراحتی سردار آزمون بعد از بازی با قرقیزستان جزئیات پرونده آزار و اذیت دختر 16 ساله مشهدی از طرف 2 برادر ناتنی و پناه بردن او به کلانتری / از چند سال قبل که 2 برادر ناتنی ام به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردند مدام مرا کتک می زدند... مرگ پسر جوان بعد از خوردن الکل ضدعفونی اولین تمرین تیم ملی در استادیوم شهر بیشکک/ماشالله به این انرژی گروگانگیری افغان‌ها در تهران توسط 3 پاکستانی اخاذ اندروید 15 برای شیائومی و سامسونگ کی میاد؟ /لیست کامل تبلت‌هایی که اندروید15 سامسونگ را دریافت می‌کنند سلیقه‌ی خاص همسر پوریا پورسرخ برای سوپرایز تولد شوهر خوش‌تیپش با دیزاین شیک و کیک روکش طلا/ چه تیپ خفنی زده شادوماد! تصاویری از اولین تمرین ستاره های همیشه درخشان تیم ملی ایران، از طارمی گرفته تا بیرانوند و... در بیشکک قبل از بازی با قرقیزستان/به امید پیروزی✌ قتل خانمی جوان به دست یک مرد 43 ساله در تبریز/ پول و جواهرات انگیزه متهم از قتل بود سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه: دلم می‌خواهد طارمی در پرسپولیس باشد؛ قهرمانی پرسپولیس آرزوی همیشگی من است+ویدیو ضرب و شتم کارشناس اورژانس خراسان شمالی در حال انجام ماموریت!