خلاصه داستان اشباح
تیمسار سلیمانی و همسرش در روابط خود به بن بست می رسند، تلاش های وکیل خانواده برای بهبود اوضاع زندگی آنها بی نتیجه می ماند. سال ها بعد گناهان تیمسار گریبان مازیار (پسر جوانش) را می گیرد و مسیر عشق و زندگی او را دشوار می سازد. تیمسار سلیمانی به خدمتکار خانه اش (ملیکا شریفی نیا) تجاوز می کند و او را حامله می کند و…
نکاتی درباره فیلم اشباح
« اشباح » براساس یکی از داستان های نمایشنامه نویس مشهور نروژی به نام هنریک ایبسن ساخته شده است اما در اجرا، این فیلم کاملاً تغییر کاربری داده و این داستان را به یک اثر متعلق به فیلمفارسی مبدل کرده که مطمئناً تلاش بسیاری می طلبید تا به این مرحله برسد که داریوش مهرجویی به خوبی از عهده آن برآمده است!« اشباح » مهرجویی در بخش فیلمنامه یک فستیوال کامل اشتباه به شمار می رود بطوریکه واقعا باعث تعجب است که چطور داریوش مهرجویی بزرگ توانسته بپذیرد که چنین داستان پر اشکالی را در قالب فیلم به مخاطب ارائه کند. فیلم با مجموعه ای از شخصیت های پر اشکال مواجه هست که هیچکدامشان در جایی که باید باشند حضور ندارند و کاملاً بی ارتباط به یکدیگر در تصویر ظاهر شده اند.اولین شخصیتی که مخاطب در هنگام دیدن « اشباح » با آن مواجه می شود ، تیمسار است که کاملاً کلیشه ای و تک بعدی به تصویر کشیده شده. تیمسار هیچ شباهتی به آنچه که از گذشته اش به مخاطب ارائه می شود ندارد و دیالوگ ها و موقعیت هایی که برای او در در نظر گرفته شده، همگی کلیشه وار و با انبوهی از شعارهای سیاسی نچسب به شمار می روند. این تیمسار نه رفتار یک تیمسار را دارد، و نه رفتار متناسب یکی از افراد طبقه اشرافیت را. در واقع مخاطب تکلیفش با این شخصیت مشخص نیست و ابداً هم نمی تواند او را درک کند. خوشبختانه تیمسار خیلی زود از فیلم کنار گذاشته می شود اما پس از آن نوبت شخصیت های دیگر است که پا جای او بگذارند!از دیگر شخصیت های داستان همسرِ تیمسار با بازی مهتاب کرامتی است که اصولاً از ابتدا تا انتهای فیلم تصمیماتش بی منطق و عجیب است. در واقع مخاطب هرگز متوجه نمی شود که به چه دلیل وی فرزندش را به تنهایی به انگلستان می فرستد آن هم در شرایطی که اصلا نیازی به این کار نبود. بازی نه چندان قابل قبول مهتاب کرامتی در نقش سارا در زمانی که پسرش در حال مرگ هست، بدجوری توی ذوق تماشاگر می زند.خدمتکار خانه به نام تاجی نیز یکی دیگر از فستیوال های شخصیت پردازی ضعیف در فیلم « اشباح » به شمار می رود. تاجی جدای از اینکه پرداختی ندارد و ما هرگز متوجه نمی شویم که او که بوده و چه شد که در آنجا حضور پیدا کرد، بطور ناخواسته مورد تعرض سرهنگ قرار میگیرد اما پس از آن به شکل عجیب و غریبی، تاکید به نگه داشتن فرزند خود می کند. شاید در این حالت باید حس مادرانه را دخیل در تصمیم تاجی عنوان کرد اما وقتی او تاکید میکند که مورد تجاوز قرار گرفته و در دیالوگ ها از همه موارد آن شب ابراز تنفر میکند، واقعاً عجیب هست که چطور راضی به نگه داشتن فرزند خود در آن شرایط می گردد! خوشبختانه این شخصیت هم تقریباً همزمان با تیمسار به کار خود در فیلم پایان می دهد و به عذاب کشیدن مخاطب سینما هم درباره خودش پایان می دهد.اما با بیرون رفتن تیمسار و تاجی از داستان، اینبار نوبت به پسرِ تیمسار به نام مازیار ( امیرعلی دانایی ) و دخترِ تاجی به نام رزا ( هنگامه حمید زاده ) می رسد که روند اشتباهات پدر و مادرشان را تسریع ببخشند و با مجموعه ای از لحظات عجیب، مخاطب سینما را دچار سردرگمی کنند. رابطه میان مازیار و رزا بی آنکه بخواهد دلیل و منطقی برای آن توصیف شود، به یکباره شکل میگیرد آن هم در شرایطی که این دو اصلاً در کنار یکدیگر قابل درک نیستند!متاسفانه دیالوگ های « اشباح » مهرجویی تجربه ای نزدیک به فاجعه محسوب می شود که مشاهده این حجم از ضعف ها در اثری که داریوش مهرجویی کارگردان آن است، واقعا ناراحت کننده است. دیالوگ ها در « اشباح » یا بسیار لوس هستند و یا کاملا ادبی، در واقع ما هرگز تعادلی در دیالوگ گویی مشاهده نمی کنیم و متاسفانه مفهوم دیالوگ ها نیز فاقد ارزش هستند چه در حالت ادبی و چه در حال عامیانه! برای درک این موضوع بهتر هست به دیالوگ های رد و بدل شده میان تیمسار و همسرش که هر دو از طبقه اشرافی جامعه هستند نگاهی بیندازید.این یکی از دیالوگ های فیلم هست : « و چون مادر بودن برایت خوشایند نبود! »بازی بازیگران فیلم نیز در بهترین حالت، متوسط است. شاید بهترین بازی فیلم را مهدی سلطانی رقم زده باشد که علی رغم شخصیت عجیب و غریبش، توانسته در اجرای نقش یک دائم الخمر موفق باشد. بازی مهتاب کرامتی در نقش همسرِ تیمسار قانع کننده نیست و همایون ارشادی هم به حدی در فیلم حضور ندارد که بتوان در موردش نظر داد. ملیکا شریفی نیا نیز بازی ضعیفی در نقش تاجی از خود به نمایش گذاشته و لحظه پرتاب کردن سینی برنج به روی سقف از درد لگد زدن بچه در شکمش، یکی از آن صحنه های عجیب و غریبی هست که نباید از دستش بدهید!اما فیلم دو بازیگر جوان دارد که مسلماً اگر مراسم تمشک طلایی در ایران اجرا می شد می توانستند به فاصله بسیار از رقبا این جایزه را به خود اختصاص دهند! امیرعلی دانایی یکی از بدترین بازیهای چند سال اخیر سینمای ایران را در « اشباح » رقم زده و کوچکترین نشانی از پختگی در اجرای او مشاهده نمی شود. اوج ضعف در بازی این بازیگر جوان مربوط به صحنه پایانی فیلم و زمانی که در بستر بیماری است می شود که متاسفانه باعث بوجود آمدن لبخند بر روی لبان تماشاگر می شود!دیگر بازی ضعیف فیلم را هنگام حمیدزاده رقم زده که متاسفانه در نقش دخترِ تاجی، بسیار لوس و اغراق شده ایفای نقش کرده است. اوج ضعف بازی حمیدزاده مربوط به لحظه ای است که به او اعلام می شود پدر واقعی اش تیمسار است که به مادرش تجاوز کرده بود. مشاهده عکس العمل حمید زاده در این لحظه می تواند از جمله « بدترین لحظات بازیگری » دسته بندی شود! یکی دیگر از لحظات بامزه این سکانس زمانی است مازیار دقیقاً پس از اینکه رزا متوجه می شود نمی تواند با او ازدواج کند و در حال گریه کردن هست به او می گوید : « من هنوز دوستت دارم، اما به عنوان یک خواهر!! » خودتان سر این رشته را بگیرید و تا انتها بروید!طراحی صحنه و لباس نیز یکی دیگر از ضعف های بزرگ « اشباح » به شمار می رود که به نظر می رسد مهرجویی به این مورد ابدا توجهی نداشته چراکه هیچگونه تشابهی میان لباس های بازیگران و زمان رخداد داستان به چشم نمی خورد. فیلم قرار هست در سالهای اولیه انقلاب اتفاق بیفتد و پس از آن هم نهایتاً به دهه ی هفتاد شمسی برسد اما لباس شخصیت های داستان و دکور صحنه هیچ ارتباطی به زمان مذکور ندارد و لباسها کاملا با معیار امروزی طراحی شده اند. در لحظاتی از فیلم حتی زمانی که باران می بارد ما شاهد خیس بودن زمین در نقطه ای دور هستیم اما بارانی بر روی زمین نمی بارد. اشکالاتی از این دست در اثری که داریوش مهرجویی آن را کارگردانی کرده واقعا عجیب و غیرقابل بخشش است.تماشای « اشباح » داریوش مهرجویی تنها یک تجربه تلخ برای مخاطبی است که می داند مهرجویی یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران به شمار می رود. « اشباح » نه تنها شباهتی به آثار موفق مهرجویی ندارد بلکه یک فاجعه کامل هنری محسوب می شود که نه داستان خوبی دارد، نه بازیهای خوبی دارد و نه حرف و پیام درست و حسابی دارد که به مخاطبش بزند. « اشباح » شروعی قانع کننده دارد، بد ادامه پیدا می کند و در نهایت در اوج فاجعه پایان می پذیرد.
کارگردان فیلم اشباح
داریوش مهرجویی یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران که پیش از انقلاب اثر ماندگار سینمای ایران به نام « گاو » را به روی پرده سینما آورد و پس از انقلاب نیز با آثار ارزشمندی همچون « اجاره نشین ها » و « لیلا » توانست جایگاهی تثبیت شده در سینما داشته باشد. داریوش مهرجویی اما در سالهای اخیر دچار افت شدیدی شده و پس از ساخت « نارنجی پوش »، انتقادات از آثار وی شدت افزایش یافته است.
بازیگران فیلم اشباح
مهتاب کرامتی، حسن معجونی، مهدی سلطانی، ملیکا شریفی نیا، هنگامه حمیدزاده، امیرعلی دانایی، احمد یاوری شاد، همايون ارشادي، سروش خوبرو
ساير عوامل فیلم اشباح
كارگردان: داريوش مهرجويي/ تهيه كنندگان: داريوش مهرجویی، جهانگير كوثري/ فيلمنامه: داريوش مهرجويي با همكاري وحيده محمدي فر/ مدير فيلمبرداري: محمود كلاري/ تدوين: حسن حسندوست / مدير صدا برداري : نظام الدين كيايي/ صدا گذار: اميرحسين قاسمي/ طراح گريم: مهين نويدی/ طراح لباس: وحيده محمدي فر/ طراح صحنه: اميرحسين قدسي/ عكاس: سحاب زري باف
مشخصات فیلم اشباح
- ژانر : اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 3.1 از 10