معرفی فیلم من ترانه 15 سال دارم

  دوشنبه، 13 اردیبهشت 1400   زمان مطالعه 11 دقیقه
معرفی فیلم من ترانه 15 سال دارم
من ترانه ۱۵ سال دارم فیلمی از رسول صدرعاملی با بازی ترانه علیدوستی است. این فیلم محصول سال ۱۳۸۰ و برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (رسول صدر عاملی) و بهترین فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی) و بهترین بازیگر نقش اول زن (ترانه علیدوستی) از بیستمین جشنواره فیلم فجر است.

خلاصه داستان

ترانه دختر یک زندانی است که با وجود سن کم، (آن طور که شعار فیلم است)، در یک مغازه عکاسی کار می کند، مدرسه می رود و شاگرد اول است و به جای این که والدین از او نگهداری کنند، در واقع این اوست که از والدین خود (پدری زندانی و مادربزرگی ناتوان و بیمار) سرپرستی می کند. او دختری شاد، حاضر جواب و عاقل است که از سختی های زندگی درس های بزرگی گرفته و خود ساخته و متکی به نفس بار آمده است. جوانکی در مغازه ی همسایه ی عکاسی شیفته ی او شده و همه جا از او عکس می گیرد و عکس ها را برای چاپ به خود ترانه می دهد و هر بار ترانه عکس ها را پاره می کند و سرانجام معترضانه به مغازه ی آن سوی عکاسی می رود. پاسخ او به همه ی عکس ها و نامه ها و التماس ها و تعقیب و گریزها، فریاد اعتراضی است که بر سر امیر حسین جوان لوس بی مسؤولیت فرود می آید.

امیر حسین شاگرد مغازه ی فرش فروشی، تازه از آلمان آمده و مادرش برای راضی نگه داشتن او به ماندن در ایران هر کاری می کند و او را کاملا آزاد گذاشته است. پاسخ های منفی ترانه امیرحسین را شیفته تر می کند و کار به لج و لجبازی کودکانه می کشد و او برخواست خود مبنی بر ازدواج با ترانه پافشاری می کند. مادر امیرحسین زنی است سرد و گرم روزگار چشیده، خود مطلقه است و در گرفتن امیرحسین از پدرش و بازگرداندن او از خارج از کشور، زحمت زیادی کشیده و اینک نیز رییس انجمن زنان است و هر روز از ده ها مورد مشابه با وضعیت خود یا از دختران ولگرد خیابان فیلم مستند تهیه می کند و درصدد کمک مالی به ایشان است. او یکی دو بار سر راه را بر ترانه می گیرد و به او راجع به دوستی با امیر هشدار می داد در حالی که هیچ دوستی در بین نیست و دخترک معصوم و پاک در دنیای درونی خود و اسیر مشکلات و گرفتاری های خود است و موظف است به جای پدرش نیز شاد باشد و زندگی کند. بالاخره مادر امیرحسین به خانه ی ترانه می آید و وضعیت مالی آن ها را از نزدیک می بیند. چون امیرحسین تهدید به ترک خانه کرده بالاجبار به صیغه ی محرمیت خواندن بین آن ها رضایت می دهد که دوستی شان جنبه ی حلال داشته باشد تا وقتی که درس امیرحسین و درس ترانه تمام شود.

دوران شیفتگی چهار ماه بیشتر طول نمی کشد. ترانه سر کلاس درس است که مادر شوهرش او را احضار می کند که برود و شوهرش را از بازداشت موقت در بیاورد. ترانه در کمال ناباوری عاشق صادق خویش را دروغ گو و بی وفا می بیند. امیرحسین را با سه دختر ولگرد خیابانی دستگیر کرده اند. استدلال او این است که ترانه را دوست دارد اما این دوست داشتن به این معنی نیست که کس دیگری را دوست نخواهد داشت. او دنبال خوش گذرانی و تفریح و مهمانی و سرگرمی است و ترانه ای که نصف روز مدرسه می رود و نصف دیگر روز سرکار و یا دائم در صف رفت و آمد ملاقات پدرش در زندان است و در غصه ی کار و زندگی و مسایل جدی چه طور می تواند رفیق شب نشینی ها و پارتی ها باشد!

همه ی تلاش ها و کوشش های ترانه در حفظ شوهرش و زندگیش به جایی نمی رسد و موقع مرگ مادر بزرگ، امیرحسین زندگی ترانه را ترک می کند. مادر او داوطلبانه، ماموریت بریدن این رشته ی پیوند و اجرای طلاق را به عهده می گیرد.

ترانه به زندگی سابق خود بر می گردد با این تفاوت که دیگر شور زندگی در چشم های او نمی درخشد و چندان طولی نمی کشد که می فهمد مادر شده است. یک دختر اول دبیرستان که تنها زندگی می کند و پدرش به خاطر یک تصادف در زندان است و مادرش سال هاست که مرده و مادر بزرگ نیز او را تنها گذاشته است! و در واقع اوست و خدای خود و دوستی قدیمی و خانوادگی که هر از گاهی مبلغی سود، از کار کردن مینی بوس پدر به دست او می رساند تا به وسیله ی آن مخارج زندگیش را تامین کند.

پیشنهاد مادر امیرحسین سقط جنین است، علاوه بر این که او حاضر به پذیرفتن این که بچه نوه ی اوست نمی باشد و ترانه را مثل ده ها و صدها دختر سر راهی و سبک و ولگردی می داند که هر روز برایشان پرونده درست می کند. ترانه غرور و شخصیت خود را حفظ می کند و دست کمک او را پس می زند و سعی می کند خودش با مشکلش کنار بیاید. جایی با دختری ولگرد آشنا می شود و او نیز پیشنهاد می کند بچه را بیندازد و برایش قیمت های مختلفی می دهد و راهنمایی اش می کند، اما ترانه دوست دارد خانواده ای داشته باشد. دوست دارد خودش را تکثیر کند و با تمام وجود و به رغم همه ی مشکلات بر این تصمیم خود پا برجا می ماند. توکل و اعتماد او به خداوند است و بی اعتنا به حرف مردم و قضاوت آن ها، بدون این که خود را با مردم رو به رو و درگیر کند با گریختن از خانم کشمیری (مادر امیرحسین) و رفتن به چیله ی تنهای خود بالاخره دخترش را به دنیا می آورد.

او می فهمد که اگر بچه اش شناسنامه نداشته باشد برای آینده مشکلاتی خواهد داشت، لذا به دادگاه شکایت می کند. همه چیز بر علیه اوست او صیغه ی موقت بوده و بدون قرار قبلی باردار شده و قانون حق را به مادر شوهر می دهد، مگر این که ترانه بتواند نسبت بین بچه و پدرش را اثبات کند. آزمایش خون چاره ی این کار است اما امیرحسین به آلمان برگشته تا از فضای باز بیشتری برای عشرت طلبی و عیش و نوش استفاده کند و حاضر به فرستادن آزمایش خود و پذیرفتن مسؤولیت کودک نیز نیست.

در این گیرودار خواستگار جدیدی برای ترانه می آید که حاضر به پذیرفتن کودک او نیز هست و ترانه با زرنگی متوجه می شود که او شاگرد مغازه ی همان خانم کشمیری است و او را برای فاسد جلوه دادن ترانه - که برایش فرق نمی کند چه شوهری داشته باشد و یا عروس چه کسی باشد - جلو فرستاده اند، او خواستگار را نیز به دادگاه می کشاند و از او اعتراف می گیرد که از سوی خانم کشمیری مامور به این کار شده است. در نهایت ترانه پیروز می شود. منتهی باز دچار غرور، خامی یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذاریم می شود و بعد از رسیدن به پیروزی آن چه را به دنبالش بوده پس می زند و می گوید به جای نام پدر اسم خودم را روی بچه بگذارید. نمی خواهم اسم پدر که اصلا محبتی به بچه نداشت و بالای سر او نبود و از وجودش خبر نداشت بالای سر بچه باشد.

و این چنین ترانه در 15 تا 16 سالگی به اندازه ی عمر همه ی زنان دنیا، به اندازه ی سی یا چهل سال زندگی می کند و تجربه می آموزد و سختی می کشد. در حالی که هم سن و سال های او هنوز پشت نیمکت مدرسه و دور از غوغا و هیاهوی زندگی هستند.

نکاتی درباره فیلم

من ترانه پانزده سال دارم» سال هشتاد ساخته شد، در اوایل دوره دوم اصلاحات و زمانی که سینما هم به مثابه دیگر نهادهای اجتماعی تحت تأثیر این اصلاحات و فضای بازتر سیاسی قلمروهای جدیدی را می کاوید و رشد می کرد. در این دوره شاهد فیلم های انتقادی زیادی هستیم که نوک تیز انتقادشان به سمت سازوکارهای سیاسی و مشکلات اجتماعی بود، اما «من ترانه پانزده سال دارم» از فضای سیاسی انعطاف پذیرتر آن سال ها به نفع موضوع دیگری استفاده می کند و با نمایش معضلی که بعد از بیش از پانزده سال همچنان گشایشی نداشته است و برخلاف آن سال ها، حالا کتمان می شود و زیر فرش رسوایی رانده می شود؛ ازدواج دختران کم سن و سال و صیغه هایی که از روی هوسرانی مردان متمول و پسران خوش گذران جاری می شود و قربانیانی که باقی می مانند. برای درک بهتر این موضوع، سال هایی را تجسم کنید که اصلاحات و انتقادات واژه هایی تازه وارد هستند و در این فیلم با دختری 15 ساله سروکار داریم که شاگرداول مدرسه است، ساعات بعد از مدرسه کار می کند و بار پدر زندانی و مادربزرگ پیرش را به دوش می کشد و با صیغه شدن با پسری متمول راه نجاتی پیش رویش می گشاید اما درنهایت مادربزرگش را از دست می دهد و با یک بچه تنها می ماند. نگاه های سنگین همسایگان را تجسم کنید، کارفرمایانی که با تردید به ترانه و شکم برآمده اش می نگرند و مدرسه ای که دیگر جایی برای او ندارد و همه این ها پیش چشم مخاطبی که قبل از همه این ها ممکن بود دختری مثل ترانه را قضاوت کنند و در زمره همان همسایگان قرار بگیرند، اما اکنون ترانه و هزاران ترانه دیگر را باپوست و گوشت و خونشان درک می کند.

«من ترانه پانزده سال دارم» نسبت به «دختری با کفش های کتانی» پخته تر و منسجم تر است و از «دیشب باباتو دیدم آیدا» معضلی ملموس تر و حساس تر را به نمایش می گذارد. ترانه کاراکتری معصوم است اما درعین حال مصائب و تنهایی های زندگی اش او را قوی و مستقل بار آورده است و بیشتر از بیننده هم ذات پنداری می گیرد.
«من ترانه پانزده سال دارم» تقابل زنان و مردان را در جامعه ای به تصویر می کشد که در آن سنت و مدرنیته باهم کلنجار می روند. جامعه ای که ظواهر یک جامعه مدرن را دارد اما زیربنای سنتی اش سال هاست تکان نخورده و حالا مفاهیم مدرنیزاسیون مثل گفتمان و اصلاحات برایش تازگی دارند و تک تک افراد و کلیت جامعه نیز میان سنت و فرهنگ بومی و مدرنیته سرگردان هستند. جامعه ای است که بارها در مسیر مدرنیزاسیون آمرانه و جبری قرارگرفته است و هر بار با سنت هایش پیروز شده است اما اکنون در آستانه ورود به دنیایی است که با سنت هایش به شدت در تضاد قرار دارد. در این جامعه نگاه و تفکری که «من ترانه پانزده سال دارم» عرضه می کند، چالش برانگیز و پر جسارت است. «من ترانه پانزده سال دارم» به مانند تمام آثار فرهنگی چنین جامعه ای تقابل نقش مرد و زن را نشان می دهد. مردانی که در مسیر روایت حضوری گذرا دارند وزنانی که باقی می مانند و بار روابط اجتماعی را به دوش می کشند. ترانه، مادربزرگش و خانم کشمیری (مادر شوهر ترانه) هرکدام بازگشتی به نقش اساطیری زن در فرهنگ ایرانی را به نمایش می گذارند. در این تفکر، زن نماد زایش و رشد است و ترانه تجسم این زن. از سوی دیگر، مادربزرگ ترانه نماد سنت های کهن است که نفس های آخرشان را می کشند و در پس ظهور عناصر مدرن پس می کشند، خانم کشمیری با سردی نگاهش و حسابگری دقیقش جامعه حال حاضر را تمام و کمال به نمایش می گذارد، ظاهری مدرن و عامه پسند با حرف های زیبا و شعار دفاع از حقوق زنان اما در باطن وابسته به همان تفکر سنتی و پایبند رسومی است که در تضاد کامل با دنیای نو هستند و ترانه، استوار و باورمند، از دل سنت های قدیمی و گاه دست وپا گیر، برمی خیزد و شخصیتی اصیل را به نمایش می گذارد که با حفظ باورهای فرهنگی جامعه ای که در آن بزرگ شده است خود را در مسیر تغییر قرار می دهد و از آن استقبال می کند.

بازیگران

معصومه اسکندری، امیر نصیری یکتا، پروین میکده، ترانه علیدوستی، مهتاب نصیرپور

دیگر عوامل

کارگردان رسول صدرعاملی

تهیه کننده محمدرضا تخت کشیان

نویسنده فیلمنامه رسول صدرعاملی، کامبوزیا پرتوی

مدیر فیلمبرداری بهرام بدخشانی

مشخصات فیلم

نوع فیلم: اجتماعی

سال تولید: 1380

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
مازیار لرستانی: من خودم گیج ام توی مسیر یابی ولی مجبورم در اسنپ کار کنم! می‌گفتند شناسنامه بیار بعد که شناسنامه آمد گفتند ریش ات کامل نیست! (215 نظر) همزاد نرگس محمدی، با شباهت صد در صدی پیدا شد+عکس/یکی از یکی معروف تر و هنرمندتر (189 نظر) مهراوه شریفی نیا: خودم رو پذیرفتم با نقایصم، صورت استخونی ندارم لپ دارم همه ام بچگی می کشیدن دماغ زیبایی ندارم بزرگ هم نیست بخوام عمل کنم خوشحال میشدم اگر سربالاتر بود+ویدئو (125 نظر) بهاره رهنما: به من میگید پیرزن ناراحت نمیشم چون من پیرزن جذابی هستم/ هر چی پیرتر هم بشم دوست داشتنی تر میشم+ویدئو (121 نظر) قباد ایرانی یا قباد ترکیه‌ای؛ نگاهی به استایل و چهره اسماعیل حاجی اوغلو بازیگر نقش شهاب حسینی در سریال شهرزاد+عکس/ بنظرتون کدوم یکی خوشتیپ‌ترن؟ (116 نظر) خلاقیت خنده دار اوستا بنا با طراحی توالت در سقف حمام حماسه آفرید / هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (103 نظر) علی دایی: من پنت هاوس ندارم یه خونه 418 متری دارم؛ اگر می‌خواستم جور دیگری زندگی کنم 20 برج 20 طبقه داشتم+ویدیو (94 نظر) حدیث فولادوند بازیگر نقش فوزیه: من خیلی شبیه فوزیه هستم همین باعث شد گریم سنگینی نداشته باشم/ رسیدن به نقش خیلی مشکل بود (85 نظر) ستاره سادات قطبی؛ 27 سال داشتم که با شهرام شکیبا آشنا شدم، به پسر شهرام گفتم علی ،من مامانت نیستم،اما همه جوره هواتو دارم، تمام سعیمو میکنم تا راضی باشی (84 نظر) رهبر معظم انقلاب:هم پدرم، هم مادرم و هم خود من می‌خواستم طلبه بشم؛ از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم (77 نظر) خلاقیت تحسین برانگیز میوه فروش تهرانی با نوشته جالب در مغازه حماسه آفرین شد/ نمونه واقعی یک فرشته زمینی+عکس (75 نظر) دارا حیایی: به پول امین حیایی احتیاجی ندارم؛خونه 50متری خودمو به خونه 300متری بابام ترجیح میدم؛ کمک خانواده خیانته، فردا همسرم چه فکری در مورد من میکنه+ ویدئو (72 نظر) مهران مدیری: رفته بودم مراسم ختم برگشتم دیدم یه خانوم زده به ماشین من داره گریه میکنه خواستم جنتلمن باشم گفتم اشکالی نداره اما بعدش که رفت نشستم گریه کردم🤣+ویدیو (67 نظر) نعیمه نظام دوست: کورتن مصرف کردم پناه بردم به غذا در حال حاضر نعیمه نظام دوست هستم یک چاق بی پول! فکر میکردم پف کردم نگو چاق شدم😂 (67 نظر) مهران مدیری: دختر که هیچ، گربه هم به هنرمند نمی دهم! شهرزاد رو میخوام ترشی بندازم پسرمو هم زن نمیدم +فیلم (57 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
فال شمع روزانه امروز جمعه 25 آبان 1403
فال روزانه امروز جمعه 25 آبان ماه 1403
درخواست تصویب قانون برای حجاب خانم‌های بلاگر
فال ابجد روزانه جمعه 25 آبان 1403
کامل ترین تعبیر خواب سگ و معنای انواع مختلف خواب این حیوان / تعبیر دیدن سگ در خواب از نظر حضرت یوسف و ابن سیرین
آیا می دانستید مردم در جوکرتایم به صورت وحشیانه ای به گریه افتادند؟ لبخندی که به قیمت ریخته شدن خون مردم شهر تمام شد!
روایت شیرین رهبر معظم انقلاب از نقش دخترشان در بهبود یافتن دست ایشان بعد از ماجرای ترور: خدا فرزند دختری به ما داد که به من خیلی اُنس داشت و...
سایت رهگیری مرسولات پستی؛ روش های پیگیری مرسوله پستی از طریق کد رهگیری
فال قهوه با نشان روز جمعه 25 آبان ماه 1403
فال حافظ با تفسیر روز جمعه 25 آبان 1403 + فیلم
مراحل مهم آماده کردن خودرو برای سفر / اگر قصد سفر داری حتما این 6 تا نکته رو چک کن تا وسط جاده نمونید
در جواب کم سعادتیم چی بگیم؟ / 36 جمله مناسب در پاسخ به "کم سعادتیم"
فال انبیاء روزانه جمعه 25 آبان 1403
داستان های هزار و یک شب / شب هشتم : شاهزاده جادوشده و ماهیان (بخش دوم)
گرشا رضایی: همه خوانندگان ایرانی به لطف کامپیوتر خواننده شدند!/ نگرانی گرشا رضایی از پیشرفت هوش مصنوعی و انقراض خوانندگان انسانی!
منتخب روز   
وقوع زمین‌لرزه‌ 4.3 چند شهر خراسان رضوی را لرزاند انگشتر رهبر معظم انقلاب برای روز خواستگاری +ویدیو/ انگشتری که عشق را جاودانه می‌کند کشف جسد مرد میاندوآبی در زرینه‌ رود / او 14 روز گم شده بود! اتهام آدم‌ربایی برای زنی که می‌خواست شوهرش را سورپرایز کند! قرار شرم آور سیامک برای رسوایی دختر 22 ساله / اعتراف سیاه در کلانتری 4 کشته و 14 مجروح در واژگونی اتوبوس زائران حسینی در مسیر قروه به زنجان با 45 سرنشین قتل ناموسی دختر با شلیک گلوله در جنوب تهران توسط پدرش / از دامادم حرفی شنیدم که خونم را به جوش آورد پشیمان نیستم سگ هار جان کودک 9 ساله را در خوزستان گرفت/بیشتر مراقب کودکان باشید ننه لیلا، مادر جیب‌برهای ایران بود | جزئیات گفت و گو با دختر جیب‌بری که مدعی است نزد حرفه‌ای ترین جیب‌بر ایران آموزش دیده است! مردی سر همسرش را با کلنگ شکافت/ «10 روز بود به خاطر اختلاف خانوادگی با من روابط عاطفی نداشت» قتل دختر 19 ساله در باشگاه زیر زمینی بوکس/پسر رزمی کار از قصاص نجات یافت جزئیات دقیق پرونده قتل دوست صمیمی بر سر معامله / اولیای دم چرا بعد از 7 سال قاتل را بخشیدند؟