درباره امیر رضا بیگدلی
امیررضا بیگدلی متولد ۱۶ تیر ماه سال ۴۹ در تهران، داستان کوتاه نویس معاصر می باشد. او فارغ التحصیل زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد کرج است. او داستان نویسی را خود آموخت و خیلی زود در کانون های داستان نویسان کرج پذیرفته شد. بیگدلی در کنار علی اشرف درویشیان، محمدرضا صفدری، رضاعابد، کامران سلیمانیان مقدم و چند تن دیگر، اعضاء تشکیل دهنده یک جمع ادبی بودند که به صورت منظم دور هم جمع شده و برای هم داستان می خوانند. اولین داستان کوتاه او به نام «باتلاق» در سال ۱۳۷۵ شماره های ۲و۳ نشریه ادبی دانشکده ادبی دانشگاه آزاد کرج به چاپ رسید.
درباره کتاب آن مرد در باران آمد
امیررضا بیگدلی با انتشار دومین مجموعه داستان کوتاه خود، توانایی و علاقه خود را به این قالب ادبی نشان داد و توجه منتقدان و محافل ادبی را به خود جلب کرد. بیگدلی در این کتاب نیز به دنبال دغدغه های انسانی و کندوکاو در آن هاست. او از انسان مدرن سخن می گوید؛ از چالش ها، بحران ها و مواجهات جامعه که روزانه با آن ها دست به گریبان است. متن او از قلمبه بافی های ادبی و فلسفی عاری ست و درست و شفاف بر سر اصل موضوع می رود. آنچه نثر و اثر بیگدلی را از سایر آثار متمایز می کند، وجود عنصر روانکاوی در روایت های اوست. عنصری که امیال شخصیت های داستان را برملا می کند و از خواسته های جمعی بشر پرده برمی دارد. این قوت کارهای اوست که با کمک شاخص هایی همچون عشق، ترس و مرگ به آن ها می پردازد. داستان های کتاب آن مرد در باران آمد نیز از این قابلیت ها برخوردار بوده و از آثار درخشان این نویسنده خلاق به شمار می رود. چه کسی با من ایروپولی بازی می کند؟، دوست دارم برقصم، صدای پای زن، زیادی سخت نگیر سمانه، داشتند با هم پچ پچ می کردند، باز هم پیش من بیایید، حالا مگر چه می شود؟ و آن مرد در باران آمد داستان های این مجموعه را تشکیل می دهند. کتاب آن مرد با باران می آید، داستان زندگی یک خانواده متعلق به طبقه متوسط است که در اواخر دهه پنجاه خورشیدی زندگی می کنند. کشور در آستانه انقلاب قرار دارد و همگان در این خانواده درباره شرایط کشور گفت وگو می کنند. بهزاد فرزند کوچک خانواده از طریق برادر بزرگ ترش بهروز چیزهایی شنیده است، او به تدریج به انقلاب علاقه مند می شود و به پیروزی رسیدن آن کمک می کند وقایع این داستان در روزهای پایانی پیروزی انقلاب اسلامی و در فاصله مهر سال 1357 تا 26 دی همان سال همزمان با ورود آیت الله العمی امام خمینی (ره) ادامه پیدا می کند. در کتاب آن مرد با باران می آید، حوادث تلخ و شیرین فراوانی رخ می دهد و همیشه فراز و فرودهایی در این داستان وجود دارد. کتاب فوق را می توان به نوعی زندگی نامه انقلاب اسلامی آن هم به قلم نوجوانی به نام بهزاد دانست. از آن جایی که داستان از زبان یک نوجوان روایت می شود، لحن آن بسیار هیجان انگیز است، در برخی از قسمت های این رمان می توان برق شادی را در چشمان راوی دید، حسارت و رقابتی در کتاب فوق وجود ندارد و همه انقلابیون بدون چشمداشت و داشتن نیت بدی به فعالیت برای پیروزی ادامه می دهند. اگر در یک هفته نیم ساعت از وقت خود را به خواندن رمان آن مرد با باران می آید اختصاص دهید، مطالعه آن ظرف یک هفته به پایان خواهد رسید. رمان فوق زبانی روان و لحنی گرم دارد و از خواندن آن لذت می برید.
درباره شخصیت های کتاب
همان گونه که اشاره شد کتاب آن مرد با باران می آید در فضای پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق می افتد. معمولا در شرایط پیروزی انقلاب، همبستگی، همدلی و انسجام اجتماعی در بالاترین میزان ممکن اتفاق می افتد. جنس آدم های این داستان مانند آدم های معمولی است و قهرمان های آن با ما هیچ تفاوت قابل توجهی ندارند. با این وجود در کتاب فوق سجاعت و قهرمانی های بسیاری رقم می خورد. بهزاد به عنوان شخصیت اول این داستان در ابتدا فردی معمولی و عادی است که مقداری ترس و اضطراب دارد اما به تدریج دستخوش تغییر می شود و شجاعت پیدا می کند. او رهبری یک گروه از نوجوانان هم مدرسه ای و هم سن خود را بر عهده می گیرد. این گروه نوجوانان با شعارنویسی، تکبیر گفتن و پخش اعلامیه های امام خمینی به سهم خود به پیروزی انقلاب کمک میکنند. برقراری ارتباط با شخصیت های داستان آن مرد با باران می آید کار بسیار راحتی است.
جوایز و افتخارات کتاب
- برنده تندیس اولین دوره جشنواره ادبی صادق هدایت برای داستان حالا مگر چه می شود؟
- لوح تقدیر دومین دوره جایزه ادبی اصفهان برای مجموعه داستان آن مرد در باران آمد
در بخشی از کتاب آن مرد در باران آمد می خوانیم...
وقتی عکس را گرفتم همچون آدم برق گرفته ای از جا پریدم. گفت: «پرسیدی کارش چیست؟» چیزی نگفتم. خیره به عکس بودم. راستش کم آورده بودم. گفت: «خوب است؟» لال شده بودم. خواست عکس را پس بگیرد. ندادم.
گفت: «بد می شود.»
گفتم: «نمی شود.»
گفت: «آخر نمی شود.»
گفتم: «حالا مگر چه می شود؟»
گفت که می خواهد عکس را به کَس دیگری نشان بدهد. چپ چپ نگاهش کردم. چیزی نگفت تا پرسیدم اسمش چیست؟ اسمش را گفت.
گفتم: «مرجان؟»
گفت: «نه، مژگان.» و پرسید: «حالت خوب است؟»
راستش هم حال مان خوب بود و هم روزگارمان روبه راه. صبح زود باهم می زدیم بیرون و هرکدام پی کار خودمان را می گرفتیم، تا عصر که برمی گشتیم. مژگان شلوارک جین می پوشید و دمپایی بند انگشتی به پا می کرد. موهایش را دُم اسبی می بست و وقتی راه می رفت دُم موهایش بالا و پایین می شد. ماشین نویس بهداری بود و کلی حرف های خنده دار داشت که از لابه لای نامه ها گیر می آورد. دور میز می نشستیم و از نامه های خنده داری که ماشین کرده بود می گفت. می گفت که نامه ای را ماشین کرده که در آن مردی درخواست مرخصی زایمان کرده است. گویا زنش داشته می زاییده. از همین نامه ها حرف پیش می کشید و انگشت هایش را نشانم می داد که درد می کرد. دست هایش را به دست می گرفتم و انگشت هایش را مالش می دادم و می پرسیدم که دردش کمتر شده است. با سر می گفت که خوب شده. همه چیز خوب بود تا آن روز صبح که خانم دکتر سلام مان را بی جواب گذاشت...
نقد و بررسی آن مرد با باران می آید
برخی باور دارند که انقلاب صرفا یک تغییر بیرونی نیست. بلکه تحول در باورها و نگرش های انسان ها سبب بروز یک انقلاب می شود. بسیاری معتقدند که انقلاب کبیر فرانسه تحت تاثیر تغییر در باور انسان ها و نهادینه شدن ارزش های دوران روشنگری به وقوع پیوسته است که انسان ها را دارای حق تعیین سرنوشت می داند. به نظر می آید که این تغییر برای تمامی انقلاب ها صادق است. کتاب آن مرد با باران می آید کتابی است که از تغییر انسان هایی معمولی در آستانه انقلاب اسلامی سخت می گوید و به ما نشان می دهد که این جرات و جسارت چگونه در انسان ها شکل می گیرد تا بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند و مسیری متفاوت در پیش بگیرند.
مطالعه کتاب آن مرد با باران می آید را به چه افرادی توصیه می کنیم؟
کتاب آن مرد با باران می آید در حوزه ادبیات پایداری و مقاومت نوشته است، پس اگر به ادب پایداری علاقه مند هستید خواندن این کتاب برایتان لذت بخش خواهد بود. روایت این داستان از زبان یک نوجوان، آن را خواندنی تر و جذاب تر می کند. این کتاب فقط برای گروه سنی نوجوانان مناسب نیست و همه رده های سنی می توانند آن را مطالعه کنند. اگر از خواندن این داستان لذت بردید، می توانید پس از به اتمام رسیدنش کتاب آبنبات هل دار را نیز مطالعه کنید. این کتاب نیز روایت گر زندگی یک خانواده خراسانی در سال های ابتدایی انقلاب است.
فهرست مطالب کتاب
- چه کسی با من ایروپولی بازی می کند؟
- دوست دارم برقصم
- صدای پای زن
- زیادی سخت نگیر سمانه
- داشتند با هم پچ پچ می کردند
- بازهم پیش من بیایید
- حالا مگر چه می شود؟
- آن مرد در باران آمد
شناسنامه کتاب آن مرد در باران آمد
- نویسنده: امیر رضا بیگدلی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر ترنگ
- تعداد صفحات: 111
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
علاقمندان داستان های کوتاه مدرن در این کتاب با 8 اثر داستانی قوی مواجه می شوند که نظر آن ها را جلب خواهد کرد. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.