درباره کتاب بازگشت چورب
ویژگی مشترک میان تمام داستان های این کتاب شاید «فقدان» باشد. در کتاب، داستان مهاجران بی ریشه، کودکان و انسان های نادیده گرفته شده و همچنین یادآوری مرگ را شاهد هستیم. داستان هایی که حکایت از زندگی غم بار، تنهایی انسان ها و ضعیف بودن شان در برابر حقایق را دارند. بدون تردید سبک متفاوت نگارش نویسنده در این داستان های کوتاه نیز توجه خواننده را جلب خواهد کرد.
مترجم کتاب، آبتین گلکار، در بخشی از مقدمه خود درباره کتاب می نویسد:
فارغ از همه ی شباهت ها و تفاوت های داستان های این کتاب، آن چه حال وهوای واحدی به بیش تر آن ها می بخشد، ضربه ای بی رحمانه و غیرمنتظره است که نویسنده، همانند مشت زنی باتجربه، با تمام قوت بر خواننده فرود می آورد و گیج و مدهوشش می کند یا، به تعبیر خود نابوکوف در برایتن اشترتر- پائولینو، او را «می خواباند»، و البته، باز همان گونه که خودِ او در آن جستار می گوید، این «خواب» بیش از آن که دردآور یا ترسناک باشد، دلپذیر و «روان پالا» است.داستانِ از ما بهتران، در مورد روح سرگردانِ جنگل های روسیه است که در آن شاهد نگاه غم بار و پرحسرت نابوکوف به زادگاهش روسیه هستیم. داستانِ تصادف، درون قطاری می گذرد که دو دلداده دیرین بی خبر از هم، در آن حضور دارند و سرنوشت عجیبی در انتظار آن هاست. داستانِ کوتوله ی سیب زمینی در مورد کوتوله ای است که در یک سیرک کار می کند و عاشقِ همسرِ شعبده بازِ سیرک می شود.داستانِ بازگشت چورب که عنوان کتاب نیز می باشد در مورد چورْب است، مردی که همسرش را از دست داده و تنهای تنها از خارج از کشور برگشته است. جستارِ برایتن اشترتر-پائولینو، جستاری از مبارزه ی دو مشت زن سنگین وزن داخل رینگ مسابقه است که گویا نویسنده به دلیل علاقه ش به بوکس و آموزش مشت زنی که در جوانی دیده، آن را نوشته و توصیفی ادبی از این ورزش ارائه داده است. داستانِ تیغ در مورد سروانی است که پس از فرار به حرفه ی سلمانی مشغول می شود. داستان های رنجش و بادرنجبویه، قهرمان واحدی دارند؛ پسرکی حساس و تودار و ناتوان از برقراری ارتباط با اطرافیان.داستانِ موسیقی در یک مهمانی می گذرد؛ زوجی جداشده و هجومِ موجی از خاطرات و در نهایت داستانِ اعلام خبر، داستان بانوی سالخورده ی مهاجری است که پسرش را از دست داده ولی خودش هنوز هیچ خبری از این اتفاق ندارد.قهرمانان این داستان ها سیاه و سفید نیستند؛ قهرمانانی اند تنها و غرق در جهان خویشتن. اثری از تعلیم و پندهای اخلاقی هم در داستان ها وجود ندارد. توصیف ها، بکر و به یادماندنی اند و همانطور که مترجم اشاره کرده است: «آن چه حال و هوای واحدی به بیشتر این داستان ها می بخشد، ضربه ای بی رحمانه و غیرمنتظره است که نویسنده با تمام قوت بر خواننده فرود می آورد.» و این ضربات نفس گیر، حال و هوای غمناک و آشنایی به داستان ها بخشیده است.پیشنهاد می کنیم اگر داستان کوتاه دوست دارید و اگر به ادبیات روسیه علاقه دارید و اگر می خواهید از نابوکوف بخوانید، این کتاب احتمالا مناسب ترین گزینه خواهد بود. اما فراموش نکنید که به طور کلی نوشته های ناباکوف سخت خوان هستند و ممکن است هر خواننده ای را راضی نکند.
خلاصه کتاب بازگشت چورب
داستان هایی که در این مجموعه آمده است به دوران اول نویسندگی او (وقتی که به زبان روسی آثارش را می نوشت) و دوران مهاجرتش به اروپا بر می گردد. داستان های موجود در مجموعه ی بازگشت چورب از دو یا سه مجموعه از داستان های کوتاه او گزینش شده است که زبان اصلی این داستان ها روسی است. مجموعه ی «بازگشت چورب» داستان های از ما بهتران، تصادف، کوتوله سیب زمینی، بازگشت چورب، برایتن اشترتر-پائولینو، تیغ، رنجش، بادرنجبویه، موسیقی و اعلام خبر را شامل می شود.داستان "بازگشت چورب" که نامش بر این مجموعه گذارده شده، داستانی کوتاه از ولادیمیر نابوکوف است که به نام روسی ولادیمیر سیرین در برلین در سال 1925 به زبان روسی نوشته شده است. در سال 1929 این داستان کوتاه بخشی از مجموعه ای از پانزده داستان کوتاه و بیست و چهار شعر با نام بازگشت چورب شد. در این داستان کوتاه می بینیم که کلرزها یک زوج بورژوایی هستند که در شهر کوچکتر آلمان زندگی می کنند و دخترشان با نویسنده مهاجر روسی چورب ازدواج کرده است. بی اعتمادی بین چورب و پدرشوهرش هنگامی بیشتر می شود که چورب و عروسش از رسمیت عروسی فرار می کنند تا اولین شب خود را در یک هتل محلی دلفریب بگذرانند. اما ماه عسل به گونه ای دیگر پیش می رود که ماجراهای بعدی را رقم می زند.
درباره نویسنده کتاب بازگشت چورب
ولادیمیر ولادیمیروویچ ناباکوف، زاده ی 22 آپریل 1899 و درگذشته ی 2 جولای 1977، نویسنده ی رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه ی روسی/آمریکایی بود.ناباکوف در خانواده ای ثروتمند و برجسته در شهر سن پترزبورگ به دنیا آمد و دوران کودکی و جوانی خود را در همین شهر گذراند. او در دوران نوجوانی، اولین تلاش های ادبی جدی خود را به ثمر رساند و در سال 1916، اولین مجموعه ی شعر خود را منتشر کرد.ناباکوف پس از نقل مکان به انگلستان، به کالج ترینیتی کمبریج راه یافت و ابتدا به مطالعه ی جانورشناسی و سپس به تحصیل زبان های اسلاویک و لاتین پرداخت.خانواده ی ناباکوف برای زندگی به منهتن نیویورک رفتند و ولادیمیر به عنوان حشره شناس، در موزه ی تاریخ طبیعی آمریکا مشغول به کار داوطلبانه شد.او در سال 1976 به دلیل ابتلا به تبی ناشناخته در بیمارستان بستری شد و سرانجام در دوم جولای سال بعد، در کنار اعضای خانواده اش چشم از جهان فرو بست.ولادیمیر ناباکوف تا زمان مرگش، ۱۸ رمان، ۸ مجموعه داستان کوتاه، ۷ کتاب شعر و ۹ نمایشنامه منتشر کرده بود.
درباره مترجم کتاب اسرار بازگشت چورب
آبتین گلکار، مترجم زبان و ادبیات روسی، متولد سال ۱۳۵۶ در تهران است. او دوره ی کارشناسی را در دانشگاه تهران گذرانده و دوره ی کارشناسی ارشد و دکتری ادبیات روسی را در دانشگاه ملی کی یف (تاراس شوچنکو) سپری کرده است. وی در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، استاد مدعو دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه آزاد اسلامی است. گلکار تاکنون آثار مختلفی از ادبیات و تاریخ روسیه را ترجمه کرده است که از جمله آن ها می توان به آثاری از گوگول، بولگاکوف، چخوف، تورگنیف، رادزینسکی، زوشچنکو و... اشاره کرد. ترجمه ی گلکار از کتاب استالین، اثر ادوارد رادزینسکی، در سال ۱۳۹۳ منتشر شد که این ترجمه جایزه ی کتاب سال در رشته ی تاریخ را در سال ۱۳۹۴ گرفت. همچنین ترجمه ی گلکار از رمان آشیانه ی اشراف، اثر ایوان تورگنیف، در نخستین دوره ی جایزه ی ابوالحسن نجفی (۱۳۹۵)، عنوان بهترین ترجمه ی سال را به دست آورد.
قسمتی از کتاب اسرار بازگشت چورب
تیر سیاه تلگراف از کنارشان پرواز کرد و صف شناور سیم ها را قطع کرد. سیم ها، مانند وقتی که باد قطع می شود و پرچم فرومی افتد، پایین آمدند و دوباره دزدانه رو به صعود گذاشتند.
همه چیز را می بخشم. آخر ما زمانی می میریم و از همه چیز سر در می آوریم و همه چیز بخشیده می شود؛ پس چرا به تعویق بیاندازیمش.
کم کم همه چیز را به فراموشی سپرد. به خلوت و آسایشی دل بست که تا آن زمان برایش بیگانه بود: به زبانه ی آبی آتش روی ذغال های شومینه، گلدان های کوچک خاک گرفته روی طاقچه های نیم دایره…
کودک خوب می داند برای آن که حداکثر لذت را ببرد باید با کسی بازی کند و به عبارتی دیگر بازی بدون رقابت معنا ندارد.
هر روزِ سال فقط به یک نفر هدیه می شود، به خوشبخت ترین نفر. همه انسان های دیگر از روزِ او بهره مند می شوند، چه هنگام لذت بردن از آفتاب و چه هنگام به خشم آمدن از باران، ولی هرگز کسی نمی داند فلان روز حق چه کسی است و به چه کسی تعلق دارد و این بی خبریِ آنان برای آدم خوشبخت بسیار خوشایند و سرگرم کننده است. انسان نمی تواند پیش بینی کند چه روزی به او خواهد رسید و کدام جزیٔیات پیش پاافتاده تا ابد در ذهنش خواهد ماند.
چشم راستش هنوز در سایه بود، چشم چپش ترسان به من می نگریست، چشمی کشیده و میشی رنگ، مردمکش به قرمزی می زد، همچون نقطه ای زنگ زده و این طره ی پرپشت خاکستری روی شقیقه، با ابروی کمرنگ و سیمین فامی که به زحمت قابل رویت بود، یا چین خنده آور کنار دهان بدون سبیلش، همه ی این ها چه قدر به حافظه ی من نیش می زد و خراشی مبهم بر آن می انداخت! بلند شدم و او هم جلو آمد.
آهی عمیق کشید و دوباره توهمی به من دست داد: ابرهای سیاه و پرتحرک، امواج بلند شاخ وبرگ ها، پوسته های براق درخت توس که به ترشح کف می مانست، همهمه ای شیرین او به سوی من خم شد و به نرمی به چشمانم نگاه انداخت. «جنگل مان یادت هست؟ کاج سیاه، توس سفید؟ ریشه کن شان کردند تأسفم غیرقابل تحمل بود. می دیدم که درختان توس چرق چرق می کنند و می افتند، ولی چه کمکی از دستم برمی آمد؟ مرا به باتلاق راندند، گریه می کردم، ضجه می زدم، مثل بوتیمارهای باتلاق ناله می کردم و دوان دوان به جنگل صنوبر مجاور گریختم
شناسنامه کتاب بازگشت چورب
- نویسنده: ولادیمیر نابوکوف
- ترجمه: آبتین گلکار
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۲۴
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد