درباره مهشید تهرانی
خانم مهشید تهرانی چهارم آبان سال 1344 در تهران به دنیا آمد. علاقه خانوادگی به مطالعه، ایشان را سمت کتاب خوانی سوق داد. بعد از گرفتن دیپلم در کنکور هنر شرکت کرده و از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی گرفتند. همچنین پس از آن موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته فیلمنامه نویسی شدند. از دوران دانشجویی با نوشتن قصه برای بچه ها و متن برنامه های نوجوانان با رادیو همکاری کردند که حاصلش برنامه و کتاب شب بخیر کوچولو بود که توسط انتشارات سروش منتشر شد. بعد از اتمام تحصیل، با تلویزیون در زمینه نوشتن فیلمنامه سریال، تله فیلم و برنامه های سینمایی به عنوان شغل اصلی شروع به همکاری کردند. آخرین اثر پخش شده از ایشان مجموعه حیرانی، به کارگردانی امید بنکدار و کیوان علی محمدی است که از شبکه یک پخش شد.
فهرست آثار: بهانه ای برای ماندن - روشنای آسمان - ترمه و گلاب مهشید تهرانی به عنوان نویسنده و سرپرست نویسندگان سینما و تلویزیون، در آثاری همچون سریال تلویزیونی پاتوق سال 1386، سریال تلویزیونی ماجراهای خانه شماره ۱۳ سال 1375 و سریال حیرانی سال 1395 فعالیت داشته است. همچنین سرپرست نویسندگان یک اثر به نام پنهان شدن بوده اند.
درباره کتاب بهانه ای برای ماندن
خانم مهشید تهرانی زندگی زنان مطلقه و شرایط نامطلوبی را که پس از جدایی با آن مواجه هستند، در این اثر به تصویر کشیده و از این جهت توانسته موفق عمل کند. اما در طراحی جلد پرداخت کافی صورت نگرفته و تنها بخش کوچکی از آن نمایانگر سرگردانی زنی تنها در فضایی مبهم را به تصویر کشیده که می تواند بیانگر زندگی پرنیان قصه باشد. داستان عنوانی معمولی داشته و باعث جذب مخاطب نمی شود. گرچه با کلیت اثر هماهنگ بوده اما نتوانسته کنجکاوی خواننده را برانگیزد. شروع قصه نیز کشش کافی ندارد و بیشتر یک شرح حال بوده و به مقدمه ای طولانی تبدیل شده که معمولاً در رمان های کلاسیک شاهدش بودیم. رمان های امروزی برای جذب مخاطب سعی دارند با گره افکنی و ایجاد سؤال برای خواننده او را ترغیب به دنبال کردن ادامه ماجرا کنند که رمان بهانه ای برای ماندن فاقد این مهم بوده است. مقدمه چینی طولانی اولیه که بدون پاراگراف بندی و در صفحات متعدد نوشته شده، جنبه ایستا داشته و رمان را به قصه گویی نزدیک می سازد. با این حال فضاسازی مطلوبی در این بخش صورت گرفته و نوع پردازش شخصیت پرنیان توانسته این کاستی را جبران کند. گرچه در ادامه روند داستان به قوت خود باقی نمانده و در مواردی با ضعف پرداخت شخصیت ها مواجه هستیم. برای مثال افشین که جزو شخصیت های اصلی رمان به حساب می آید، به خوبی برای مخاطب شناسانده نشده و بسیاری از رفتارهای او بدون گره گشایی رها شده اند. برای مثال در ابتدای رمان این تفکر برای مخاطب ایجاد می شود که او فردی عیاش و خوش گذران است و مشخص نمی شود تا چه حد برداشت پرنیان صحت داشته که او را این گونه برای مخاطب معرفی کرده است. روند داستان سیر صعودی را به صورت خطی طی کرده و بعد از ازدواج پرنیان حوادث اصلی شکل می گیرند. حوادثی که کشش لازم را ایجاد کرده و مخاطب را علاقه مند به خواندن ادامه ماجرا می کند. البته در پاره ای از قسمت ها نیز اتفاقات معمولی و روزمره بیان شده که موجب اطناب داستان شده است. شرح نحوه برگزاری برخی مهمانی ها و شیوه برخورد اقوام با دوجوان ساکن ویلای روبه رویی، بیشتر شکلی خاطره گونه به خود گرفته و گاه از قالب داستانی خارج می شود. خاطراتی که سعی داشته نوع نگرش اقوام پرنیان را به مسائل سطحی نشان دهد تا شاید به این طریق تفاوت نگرش پرنیان بیشتر به چشم آید. شخصیت خاص پرنیان که با کوچکترین تغییر، بیشترین جلوه را داشته، در برابر تعدد شخصیت فامیل قرار می گیرد که همگی سعی در بزرگ نمایی خود و جلب توجه دارند. نام بردن از اقوام دور و نزدیک با ریزبینی و ذکر خصوصیاتشان تأثیر به سزایی در روند قصه ندارد. پرداختن به جزئیات زندگی آنان چندان ضرورتی نداشته و در بعضی موارد بی ارتباط با موضوع اصلی نگاشته شده. طوری که برخی از کاراکترها نقشی کوتاه را در داستان بازی کرده و از صحنه خارج می شوند بدون آن که ماجرای درخور اهمیتی در روند قصه ایجاد کنند. طبق اصول داستان نویسی حضور هر شخصیت باید دلیل مشخص داشته و چرایی آمدن هر کاراکتر در داستان آشکار شود. از جمله نکاتی که جای سؤال دارد، زمانی که پرنیان علاقه خود را علنی می کند؛ با وجود آن که متوجه نگاه خصمانه افشین به پدرش شده؛ اما بی اهمیت از کنار این موضوع رد شده و سبب نگاه های کینه توزانه اش را از او جویا نمی شود. چرا با آن که پرنیان می داند استرس برای پدرش خوب نیست، همچنان بر عشق خود مُصر مانده و با وجود مخالفت پدرش، نگران سلامت او نبوده و بر خواسته خود پافشاری می کند؟ آیا این عشق تا بدان حد در وجود او ریشه دوانده که بیماری پدر را نادیده می گیرد؟ پدری که بیش از اندازه به او دلبستگی داشت و به تنهایی امانت دار راز بزرگش بود، با این خودرأیی هماهنگی ندارد. نکته بعدی که جای تأمل دارد، چرا آن همه عشق پدر و دختری رنگ می بازد، به طوری که حتی بعد از جدایی هم پذیرای پرنیان نیست و در جهت حمایت از او تلاشی نمی کند. آیا از دیدگاه این خانواده طلاق آن اندازه برایشان ننگین بوده که حاضر به بخشش او نیستند؟ عجیب تر آن که بعد از جدایی آن دو، همچنان با دامادِ فراری در ارتباط بوده و این مسئله را از پرنیان پنهان می کنند. باورپذیر نیست خانواده ای با آن همه صمیمیت و الفت، حاضر نیستند حامی دخترشان باشند و اشتباهش را به قدری بزرگ می دانند که مهر و عطوفت گذشته از میانشان رخت می بندد. چرا پدرش دلیل رفتار پرنیان را از او جویا نمی شود و مثل غریبه ای با او رفتار می کند. به جهت صمیمت زیاد بینشان به او لقب دختربابا داده بودند. دختری که نزدیکی بیش از اندازه شان سبب شده بود محرم راز پدر شده اما پدر نمی تواند جویای مشکلات زندگی دخترش شده و به نوعی او را به حال خود رها می کند. یا حتی طوبی جون که ابتدای رمان گفته شد، همیشه مدافع آنان بوده ولی هیچ تلاشی برای فهمیدن علت ناراحتی پرنیان نکرده و قدمی برای نزدیکی به او و ریشه یابی مشکلاتش برنمی دارد. اشکال بعدی استفاده نامتعارف از سه ستاره است که در بسیاری موارد آوردنش ضرورتی نداشته. زمانی نیاز به گذاشتن سه ستاره داریم که پرش زمانی صورت گرفته باشد. وقتی ماجرا دنباله دار است و شخصیت ها تنها از مکانی به مکان دیگر منتقل می شود، قرار دادن سه ستاره ضرورتی ندارد. خوش بختانه متن از نثر روانی برخوردار بوده که نقطه قوت این رمان می باشد. اشکالات املایی و نگارشی فاحشی به چشم نمی آید و از این جهت نویسنده عملکرد مطلوبی داشته است. مطلب بعدی درباره رفتار پرنیان است که با توجه به رشته تحصیلی اش، در مواجهه با مشکلات شخصی اش دور از باور عمل می کند. کسی که در رشته روانشناسی تحصیل کرده و به عنوان مشاور مشغول به کار است، چطور نمی تواند رفتارهای خود را کنترل کرده و مدت طولانی با خود درگیر است. تعرض ناموفقی که بر روی او صورت گرفته و عوارض روحی برایش به دنبال داشته؛ اما برخورد معقولانه ای با این مسئله ندارد. آن هم برای دختری که با وجود ناملایمات بسیار در زندگی اش، متکی به نفس بار آمده و روی پا خود ایستاده؛ دور از باور به نظر می رسد. چطور آن چنان از هم پاشیده که توان ادامه روند کاری را نداشته و خیلی دیر برای درمان خود اقدام می کند. از جمله نقاط قوت داستان پرداخت شخصیت پرنیان است که او را دختری سرسخت و مقاوم نشان داده. سوژه رمان عشق را دستمایه خود قرار داده و در کنارش نگرش منفی جامعه به طلاق را مورد توجه قرار داده و از این منظر نویسنده توانسته دیدگاه شایسته ای ارائه دهد. جامعه ای که توانمندی های افراد را نادیده گرفته و معتقدند خوشبختی افراد تنها در ازدواج خلاصه می شود. اهمیت این موضوع تا بدان جا در داستان پیش می رود که اقوام و آشنایان پرنیان در مواجهه با پسرانی در ظاهر موجه، به تکاپو افتاده تا به قولی آنان را به دام انداخته و آینده خود را در کنار این دو جوان برازنده بسازند. غافل از آن که گاه این قالب متشخص تنها پوسته ای ظاهری بوده و در عمل به گونه ای متفاوت رفتار خواهند کرد. همچنین این رمان بیانگر آن است که انسان هر اندازه مقاوم و صبور باشد، در جایی کم آورده و نیاز به حمایت خانواده خواهد داشت. نیاز به فردی که او را درک کرده و برای انتخاب هایش ارزش قائل باشد. همان طور که در روند داستان می بینیم، در مقطعی پرنیان ناچار می شود برای مدتی از نزدیکان خود فاصله گرفته و به اقوام دورش پناه ببرد تا آسایشی هرچند موقت برای خود فراهم کند. دیالوگ های زیبا و تأثیرگذار این رمان از جمله نقاط قوت آن به شمار می رود. خصوصاً در بخش پایانی که به مرور گره ها گشوده می شود، از جذابیت بیشتری برخوردار است. همچنین عزت نفس پرنیان ستودنی بوده که در هیچ شرایطی حاضر نمی شود رازهایش را برملا کرده و تا آخرین لحظه و با وجود همه فشارها، خود به تنهایی عهده دار مسئولیت های سنگینی می شود. درواقع شخصیت پرنیان می تواند الگوی مناسبی برای دختران امروزی بوده تا مقاومت و بردباری را آموخته و در زندگی خود به کار گیرند. همچینن برای پدران و مادران نکات ارزنده ای در این کتاب یافت می شود که توجه به ظواهر افراد برای شناخت آنان کافی نمی باشد. چه بسا کسانی که حتی سال ها می توانند نقش شخصیتی مثبت را در زندگی ایفا کرده، بدون آن که اطرافیان ذره ای به خصوصیات درونیشان پی برده و ذات اصلی آن ها را از رفتارهای بیرونیشان بازشناسند. هستند کسانی که بازیگران قهاری بوده و این توانایی را دارند خصوصیات درونیشان را به آسانی بروز نداده و به سختی می توان فهمید در افکارشان چه می گذرد. همان طور که در این رمان شاهد هستیم، افشین خیلی خوب توانست ظاهر خیرخواه و اصیلی از خود به نمایش بگذارد و کسی نتوانست متوجه نیات اصلی او شود. فردی که در باطن بدذات نبود اما آموزه های مادر، تخم نفرت را در وجودش پرورش داد و او با این کینۀ دیرینه رشد یافت و به قصد انتقام به خانواده شایسته نزدیک می شود. انتقام، نگاهش را کور کرده و نمی توانست تصمیمات منطقی بگیرد و همه رفتارهایش برگرفته از همان عقده قدیمی بود. این جاست که نقش تربیت صحیح آشکار شده و نشان می دهد شاید بهتر است بعضی رازها همراه شخص مدفون شده و اجازه ندهیم آینده فرزندانمان به واسطه بازگویی آن تباه شود. کینه ای که نه تنها زندگی خودمان را نابود ساخته، بلکه در زندگی بچه هایمان نیز اثرات نامطلوبش را برجا خواهد گذاشت.
خلاصه رمان بهانه ای برای ماندن
پرنیان فرزند آخر خانواده است و وابستگی شدیدی به پدرش دارد. شدت این علاقه تا بدان جا رسیده که سنگینی بار رازی درارتباز با پدرش را به دوش می کشد. رازی که به تنهایی ناچار به حفظ آن است و همین مسئله او را وادار به پذیرش شرایطی می کند که ناخواسته به او تحمیل شده و به دنبال آن روحیه حساسش زیر فشار ناملایمات بسیاری قرار می گیرد. حضور افشین در همسایگی شان که با برنامه ریزی قبلی صورت گرفته و برای انتقام به این خانواده نزدیک شده، اثرات ناخوشایندی در روابطشان به جای می گذارد و سبب ساز تحولات بسیاری در زندگی پرنیان می شود.
شناسنامه کتاب بهانه ای برای ماندن
- نویسنده: مهشید تهرانی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر شادان
- تعداد صفحات: 528
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.