درباره کتاب چگونه کتاب بخوانیم
شاید نام کتاب “چگونه کتاب بخوانیم ” برای افرادی که با آن آشنایی قبلی نداشته اند، اندکی عجیب باشد و در ابتدا از خود سوال کنید: ” نویسندگان این کتاب به دنبال چه چیزی بوده اند؟ ” کسی هم که اهل مطالعه نباشد، هیچ-وقت کتابی درباره چگونه کتاب خواندن نخواهد خواند. یک چیز کاملا روشن است! مخاطب این کتاب، کسی در نظر گرفته شده است که دستی در مطالعه داشته و با خواندن بیگانه نیست! با این حال سوالی ذهن را مشغول می کند. مگر کتاب خواندن هم چطور و چگونه دارد؟ هر کس اهل مطالعه باشد، به کثرت کتاب خوانده و “چگونه خواندن کتاب” برایش معنی ندارد. این دیدی کاملا سطحی است. اگر کمی در کتب آموزشی و موضوعات کتب آموزشی دقیق شوید خواهید دانست که بعضی کتاب ها، برای افرادی نوشته می شوند که در آن موضوع، پیش زمینه داشته اند و میل بهتر شدن و بهینه بودن، آنها را به سمت این دست کتب آموزشی کشانده است. برای مثال کتاب های تربیت فرزند برای مادرانی نوشته شده است که بدون خواندن کتاب نیز، به طور غریزی کار تربیت را انجام خواهند داد و خواندن این نوع کتاب¬ها تنها به بهتر تربیت کردن و روش های درست تربیتی کمک می¬کند. به تبع این مثال، کتاب ” چگونه کتاب بخوانیم” از این دست کتب آموزشی است که برای خواندن آن لازم است، عشق مطالعه مانند عشق مادر به فرزند، در وجود شما، وجود داشته باشد.همانگونه که از نام کتاب «چگونه کتاب بخوانیم» مشخص است، بنا دارد تا راه ورسم کتابخوانی را به ما بیاموزید. این اثر که یکی از مطرح ترین آثار موجود در حوزه ی روش کتابخوانی در دنیاست، با ارائه ی روش های اثربخش، لذت کتابخوانی را افزایش و ماندگاری را در ذهن شما افزایش می دهد.کتاب چگونه کتاب بخوانیم در سال ۱۹۴۰ به قلم Mortimer. J. Adler و Charles Van Doren نوشته شد و از آن زمان تا کنون به عنوان مرجعی بی رقیب در عرصه کتاب خوانی برای علاقه مندان عرصه و باقی ماند. در این کتاب به سطوح مختلف کتابخوانی پرداخته شده و همه چیز درباره روش های کتابخوانی از جمله: کتابخوانی ساده و مطالعه سطحی کتاب، کتابخوانی به روش بازبینی، کتابخوانی به روش تحلیلی و کتابخوانی مقایسه ای آورده شده است. با استفاده از این روش ها آموزش می بینیم که چگونه کتابی را به منظور دستیابی به مفهوم کلی آن، در زمانی کوتاه و قبل از خرید، مطالعه کنیم. آموزش می بینیم چگونه بالاترین بهره را از زمان مطالعه ببریم، به طوری که در انتهای مطالعه ی کتاب بار ذهنی و بار علمی بیشتری بر تفکر و دانسته هایمان بیفزاییم، آموزش می بینیم که چگونه کتابی را به منظور تجزیه و تحلیل مورد مطالعه قرار دهیم و با رعایت عدالت درباره ی آن قضاوت کنیم. آموزش می بینیم که چگونه کتاب های مختلفی را در یک زمینه با هم مقایسه کرده و به نتایجی دست پیدا کنیم که در هیچ یک از کتاب هایی که آن ها را با هم مقایسه کردیم، وجود نداشته و ذکر نشده است. مطالبی که در کل کتاب آورده شده، فراتر از این است که بخواهیم در چند سطح به آن ها بپردازیم. اجباراً به همین مطالب کوتاه بسنده خواهیم کرد و شما را به مطالعه کتاب دعوت می کنیم.
خلاصه کتاب چگونه کتاب بخوانیم
کتاب چگونه کتاب بخوانیم، مهارت های مختلف مطالعه و راه های رسیدن به آن را معرفی می کند. دکتر مورتیمر جی آدلر و دکتر چالرز ون دورن در کتاب چگونه کتاب بخوانیم، مهارت های کتاب خواندن، از مطالعه ساده و سطحی گرفته تا مطالعه عمیق و مفهومی را به خواننده آموزش می دهند.خوانندگان کتاب چگونه کتاب بخوانیم، با مطالعه این کتاب مفید درخواهند یافت که چگونه با نگاه به جلد یک کتاب آن را قضاوت کنند و آنچه که نویسنده در پس انتقال آن است را همان ابتدا دریافت کنند.
درباره نویسنده کتاب چگونه کتاب بخوانیم
مورتیمر ادلر (Mortimer J. Adler ؛ ۲۸ دسامبر ۱۹۰۲ در نیویورک – ۲۸ ژوئن ۲۰۰۱ ) فیلسوف، نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا، استاد دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کلمبیا بود. فلسفه نظری وی پیرامون ارسطوگری و تومیسم است. ادلر در تاریخ ۲۸ دسامبر ۱۹۰۲ در شهر نیویورک در زمان مهاجرت یهودیان از آلمان زاده شد. او در سن ۱۴ سالگی از مدرسه خارج شد تا به عنوان یک پادو در روزنامه ای به نام New York Sun مشغول به کار شود با این آرزو که در نهایت روزنامه نگار شود. طولی نکشید که ادلر به مدرسه بازگشت تا در کلاس های شبانه نویسندگی حضور پیدا کند و در مدت زمانیکه در آنجا بود ، افکار و فعالیت های مردانی چون افلاطون ، ارسطو ، توماس آکویناس ، جان لاک و دیگران را شناخت و بعدها آن ها را قهرمانان خود قرار داد.ادلر در دانشگاه کلمبیا به تحصیل پرداخت و به مجله ادبی دانشجویی نیز کمک می کرد. با وجود اینکه ادلر تست الزامی شنا را به منظور دریافت مدرک کارشناسی رد کرد ( مسئله ای که وقتی دانشگاه درجهٔ افتخاری به او داد ، اصلاح شد) ، ولی در دانشگاه ماند و در ادامه به تدریس در آن دانشگاه هم پرداخت و سرانجام مدرک دکتری روانشناسی را دریافت کرد. در سال ۱۹۲۷، زمان حضور در دانشگاه ، ادلر اولین کتاب خود را به چاپ رساند.
قسمتی از کتاب چگونه کتاب بخوانیم
مونتنی در مورد دو نوع جهل صحبت می کند: جهل عامیانه که پیش از تحصیل دانش وجود دارد و جهل عالمانه که بعد از کسب دانش گریبانگیر انسان می شود. اولی مربوط به کسانی است که اصلا بی سوادند و کتاب نمی خوانند. دومی جهل کسانی است که کتاب های فراوانی را بد خوانده اند. اینها به قول الکساندر پوپ «آدم های بی هوش و فاقد بینشی هستند که مغزهای آنها از کتاب هایی که بد خوانده اند، انباشته شده است». (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۳۰)
اگر از کتابی سوالی بپرسید، خود باید به آن پاسخ دهید. از این نظر کتاب مثل طبیعت و دنیاست. وقتی از آن سوالی می کنید به اندازه ای که خودتان تحلیل و تفکر کنید به شما پاسخ خواهد داد. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۳۴)
برای خواندن، سرعت معینی وجود ندارد، بلکه خواندن با سرعت های متفاوت و دانستن اینکه چه سرعتی مناسب چه وقتی است، هدف نهایی است. خواندن بسیار سریع موفقیت آمیز نیست. تنها زمانی سریع خوانی بسیار مفید است که مطلبی را که می خوانید، ارزش خواندن نداشته باشد. قاعده بهتر این است که بگوییم: خواننده نباید کتاب را از آنچه که باید، و سریع تر از درک و کسب رضایت خاطر خود بخواند. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۶۶)
علت به خواب رفتن مردم هنگام خواندن کتاب های خوب این نیست که آنها دوست ندارند برای فهمیدن آنها کوشش کنند، بلکه آن است که نمی دانند چگونه کوشش کنند. کتاب های خوب در سطحی بالاتر از ذهن شما قرار دارند و خسته کننده خواهند بود، مگر اینکه ذهن خود را توسعه داده و خودتان را تا سطح کتاب ارتقاء دهید. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۷۲-۷۳)
خواندن کتاب نوعی گفت و گوست. ممکن است تصور شما کاملا برخلاف این گفته باشد؛ به این دلیل که تمام حرف ها را نویسنده می زند و خواننده چیزی برای گفتن ندارد. اگر چنین نظری داشته باشید وظیفه خود را به عنوان یک خواننده به طور کامل درک نکرده اید و از فرصت های خود استفاده نبرده اید.
در حقیقت، خواننده کسی است که کلام پایانی را می گوید. نویسنده مطالب خود را ارائه می دهد و بعد از او نوبت خواننده است. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۱۷۹)
یکی از دلایلی که چرا داستان برای بشر ضروری است این است که داستان بسیارزی از نیازهای خودآگاه و ناخودآگاه را برآورده می سازد. اگر داستان فقط روی ذهن خودآگاه تاثیر داشت، اهمیتی مانند ارزش کتاب های تشریحی داشت. اما اهمیت دیگر داستان این است که روی ضمیر ناخودآگاه نیز تاثیر می گذارد. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۲۷۴)
کودکان سوال های جالبی می کنند. «چرا انسان وجود دارد؟» «چرا گربه این گونه رفتار می کند؟» «اولین اسم دنیا چیست؟» «آیا خداوند برای خلق دنیا دلیل دارد؟» اینها سوالاتی است که بچه ها می پرسند. هرچند این پرسش ها ممکن است کاملا خردمندانه نباشد ولی حداقل نشان می دهد که کودکان در جست و جوی پاسخ های خردمندانه هستند. به قول ارسطو سرمنشاه فلسفه تعجب است. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۳۳۵)
مهم ترین مسئله در خواندن آثار فلسفی کشف سوال یا سوال هایی است که آن اثر می کوشد به آنها پاسخ گوید. این سوال ها ممکن است به طور صریح یا تا حدی به طور ضمنی مطرح شده باشد. در هر دو صورت باید فهمید که این سوال ها چه هستند. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۳۵۳)
اگر کتاب هایی را که در حد ظرفیت شما هستند و آنها را به خوبی می فهمید بخوانید، پیشرفتی نخواهید داشت. باید به کتاب هایی دست بزنید که خارج از قدرت شما باشند یا همان طور که قبلا گفتیم بیش از قدرت فهم شما باشند. تنها این گونه کتاب ها می توانند فکر شما را گسترش بدهند. شما چیزی نخواهید آموخت مگر آنکه دامنه فکرتان را گسترش دهید. (چگونه کتاب بخوانیم – صحفه ۴۱۳)
شناسنامه کتاب چگونه کتاب بخوانیم
- نویسنده: مارتیمر جی. آدلر و چارلز لینکلن ون دورن
- ترجمه: محمد صرّاف تهرانی
- انتشارات: به نشر
- تعداد صفحات: ۴۲۴
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد