درباره کتاب چند داستان کوتاه درباره ی مرگ و سایر قضایا
این کتاب نگرشی نوین به غیر قابل انکارترین و در عین حال عادلانه ترین بخش زندگی هر انسان ، یعنی مرگ است. غیر قابل انکار ، چون روندی طبیعی است که خواه نا خواه فرا می رسد و عادلانه ترین ، چون نه فقیر می شناسد ، نه ثروتمند ، نه پیر و نه جوان. در این کتاب در قالب چند داستان کوتاه ، مرگ دستمایه ی پرداختن داستانک هایی شده است که بخصوص برای خواننده ایرانی می تواند بسیار جذاب و حتی به نوعی "دست اول" باشد. شیرازه ی داستان های کوتاه کتاب حاضر پدیده ای است که انسان هزاران هزار سال است که پیرامون آن قصه بافی می کند: مرگ. شاید حتی بتوان گفت از منظر اسطوره شناسانه بشر نخستین قصه های خود را از خلال مواجهه ی بهت زده و حیران خود با مرگ خلق کرد. تغییر فصل ها، حرکت زمین، نقوش فلکی آسمان؛ او در طول تاریخ و با پیشرفت علم و توسعه ی دانش توانست پاسخ قانع کننده ای برای همه ی پدیده های طبیعی اطراف خود پیدا کند. همه چیز الّا مرگ. شاعران و نویسندگان بی شماری از ابتدای تاریخ ادبیات از مرگ سروده و نوشته اند. سهراب سپهری مرگ را در ذهن اقاقی جاری می بیند و آن را مسئول قشنگی پَر شاپرک می داند. فروغ فرخ زاد مرگ را به دهان سرد مکنده ای تشبیه می کند که تمامی این راه های پیچاپیچ در آن به نقطه ی تلاقی و پایان می رسند. مولانا جسم بی جان انسان را به دانه ای تشبیه می کند که در خاک کاشته می شود و روزی می روید. سیاهه ی این نمونه ها پایانی ندارد. چه در ادبیات منظوم و شعر، چه در ادبیات داستانی و چه در سایر هنرها، مرگ از نخستین لحظات آگاهی و التفات انسان به زنده بودن دستمایه ی خلق و آفرینش هنری او بوده است. فرزین جواهر دشتی داستان ها و داستانک های خود را پیرامون این مقوله ی رازآلود و شگرف در این کتاب گردآوری کرده است. او با چیره دستی خود در خلق فضای رئالیسم جادویی، داستان های این مجموعه را به آثاری شنیدنی تبدیل کرده است. ترکیب رئالیسم جادویی با موضوع مرگ که خود از جادویی ترین رئال های جهان است، سبب شده که ما در کتاب چند داستان کوتاه درباره ی مرگ و سایر قضایا با آثار منحصربه فردی روبه رو شویم. کتاب چند داستان کوتاه درباره ی مرگ و سایر قضایا شامل هفده داستان کوتاه است که از این میان می توان به عناوینی همچون «مسافر 67»، «ماهی، گربه، دخترک»، «عقاب گرسنه»، «تابوت طلا»، و «بازی عزرائیل، داستان شگفت آور آقای ب» اشاره کرد. نشر صوتی موج کتاب این اثر را در قالب کتاب گویا منتشر و عرضه کرده است.
در بخشی از کتاب چند داستان کوتاه درباره ی مرگ و سایر قضایا میخوانیم
روزهای اول کمی سخت بود. از دست زدن به بدن چغر و گاه پنبه ای مرده ها چندشم می شد. صورتشونو نگاه نمی کردم. اینو قنبر یادم داده بود که می گفت: «این طوری نه دلت می سوزه نه می ترسی نه چندشت می شه. عادت می کنی.» جعفر هم بهم یاد داده بود چطوری تن سنگین میت رو بچرخونم و تکون بدم. اصلاً فکرشو نمی کردم میت انقدر سنگین باشه. حتی پیرمردهای پیزوری گاهی وقت ها قد یه گونی پر از سنگ سنگین بودن. جعفر می خندید و می گفت: «اینا معلومه توی جوونی خیلی مغز استخون خورده اند که اینقدر استخون هاشون سنگینه.» بعد از یه هفته کاملاً عادت کردم. قنبر می گفت خیلی راحت می تونه سرشو روی شکم یکی از اینا بذاره و یه خواب بعدازظهر عالی داشته باشه. بعد با جعفر زدن زیر خنده و گفتن: «نترس! تو هم تا دو سه هفته دیگه از خودمون می شی.» انعام خوب بود. بیشتر وزیر و وکیل می آوردند اینجا. معمولاً اعیان و اشراف چون لازم نبود تا قم یا امامزاده ها بروند، اینجا رو ترجیح می دادند. ما هم خیلی تروتمیز بودیم و چون اوقاف بهمون می رسید، اصلاً با سایر جاها قابل قیاس نبودیم. سمت زنونه جدا بود و ما اصلاً اونا رو نمی دیدیم. شب و روز واسه آخوند دعا می کردم که نجاتم داد و این لقمه رو توی سفره ام گذاشت. همه چیز خوب بود تا اون شب کذایی.
شناسنامه کتاب چند داستان کوتاه درباره ی مرگ و سایر قضایا
-
نویسنده: فرزین جواهردشتی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر نشر ورجاوند وابسته به شرکت ورجاوند
- تعداد صفحات: 88
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
بنابراین اگر به مرگ می اندیشید، شنیدن داستان های کوتاه این کتاب را به شما پیشنهاد می کنیم. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.