معرفی کتاب بابا بزرگ سبیل موکتی اثر علی اصغر سیدآبادی

درباره علی اصغر سیدآبادی

این نویسنده ی ایرانی در سال 1350 در سیدآباد خراسان متولد شد. او در جوانی از نیشابور به تهران آمد و تحصیلات خود را در رشته ی روزنامه نگاری در دانشگاه علامه طباطبایی تکمیل کرد. علی اصغر سیدآبادی به مدت دو سال در مقام مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد فعالیت داشت اما عمده ی فعالیت او در زمینه ی نویسندگی کتاب های کودک و نوجوان، پژوهش ادبی و روزنامه نگاری است. جایزه ی کتاب سال شورای کتاب کودک، جایزه ی بهترین کتاب تصویری کودک از جشنواره ی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و جایزه ی بهترین منتقد ادبیات کودک و نوجوان از جشنواره ی نقد ایران تنها بخشی از افتخارآفرینی های علی اصغر سیدآبادی است. «دیوها روزها از آدم ها می ترسند»، «قصه های بز زنگوله پا»، «قصه های شیرین مغزدار و «شاهزاده ی بی تاج و تخت زیرزمین» عناوین برخی از آثار او هستند.

درباره کتاب بابا بزرگ سیبل موکتی

سبیل بابابزرگ از اولش بزرگ بود. اما از وقتی خبرنگاران تلویزیون و روزنامه ها از سبیلش گزارش تهیه کرده اند، سبیل با سرعت زیادی رشد می کند. با این سبیل غول پیکر، زندگی بابابزرگ به قدری سخت شده که او دیگر نمی تواند راحت توی خیابان راه برود. نمی تواند راحت وارد خانه شود و حتی بخوابد. راهی جز کوتاه کردن سبیل نیست. اما شخص اصلی رمان ما، نوه او، نقشه بهتری دارد. البته او در این راه با دوستانش همراه است. شخصیت اصلی داستان کتاب بابابزرگ سبیل موکتی نوشته ی علی اصغر سیدآبادی، پسربچه ای است که مجبور می شود برای مدتی با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کند. آن ها به پسرک می گویند که پدر و مادرش به مسافرت رفته اند. گرچه در اواخر کتاب متوجه می شویم این مسافرت مثل باقی سفرها نیست. در این سفر پدر و مادر پسرک تنها در مواقعی خاص می توانند تماسی کوتاه با او داشته باشند و راه ارتباطی شان یک طرفه است. پسرک در نبود آن ها به خانه ی پدربزرگ و مادربزرگش می رود. همه چیز معمولی به نظر می رسد الّا یک چیز: سبیل های بابابزرگ. بابابزرگ از همان اول سبیل های پرپشتی داشت. اما از وقتی پای خبرنگارها و آدم های کنجکاو به خانه باز شده، رشد سبیل های بابابزرگ به طرز عجیب و غریبی زیادتر شده است. حالا بابابزرگ با چالش های کوچک و بزرگی روبه روست. سبیل هایش آنقدر بزرگ و دراز شده اند که دیگر نمی تواند در خیابان راه برود! به سختی از در خانه وارد می شود و خوابیدنش مکافات است. همه می گویند باید سبیل هایش را کوتاه کند. اما پسرک قصه ی ما فکر بکری دارد و وقتی فکرش را با بقیه درمیان می گذارد، بابابزرگ تصمیم می گیرد مسئولیت سبیلش را به او بسپارد. کتاب هایی که در نوجوانی می خوانیم شاید اولین کتاب های جدی زندگی مان باشند. برخلاف کتاب های کودک، پای موضوعات جدی و مهمی همچون جنگ، مرگ، تاریخ و... به کتاب های نوجوانان باز می شود. اما کماکان عنصر خیال در بسیاری از این کتاب ها پابرجاست. نوجوان در حقیقت کودکی است که در حال بزرگ شدن است و بزرگسالی ست که دارد از پیله ی کودکی درمی آید. جایی در گذار از کودکی به بزرگسالی. نوجوانی چیزهایی از هر دو سر طیف را در خود دارد. در کتاب های نوجوانان می توان مسائل جدی مانند مسئولیت پذیری را با آن ها در میان گذاشت و در عین حال می توان از پرسوناژی تخیلی حرف زد که رشد بی وقفه ی سبیل هایش دردسرآفرین شده است. درست مثل این داستان که نشر صوتی رادیو گوشه آن را در قالب کتاب گویا تهیه و منتشر کرده است.

در بخشی از کتاب بابابزرگ سبیل موکتی میخوانیم

یه روز من رفتم باغ که برای نوه ها سیب بچینم. اونا خیلی سیب دوست دارن. رفتم زیر درخت سیبی که بیشتر از همه ی درختای سیب دوستش داشتم. بالا رو نگاه کردم. یه سیب بزرگ به من چشمک زد. وقتی یه سیب به آدم چشمک می زنه منظورش اینه که منو بچین. سیب رو چیدم و گذاشتم توی سبد. می خواستم برگردم که دیدم سیبیلم به درخت گیر کرده. هرچی کشیدم، هرچی کشیدم درد گرفت. اما از درخت جدا نشد. رفتم جلو و سبیلمو شل کردم. با دستم این طرف اون طرف کردم تا گره شو پیدا کنم و بازش کنم. پیدا نشد. با سرعت خودمو عقب کشیدم و پوست صورتم کشیده شد. سیبیلم می خواست از صورتم کنده شه. درخت تکون خورد و چندتا سیب ازش کنده شد اما سیبیل من نه! دردش خیلی زیاد بود. داد زدم. انقدر بلند که هرچی پرنده توی باغ بود پرید. باغ پر از صدای بال پرنده شد اما سیبیلم از درخت کنده نشد! آروم که شدم و پرنده ها هم که برگشتن سمت شاخه ها یه دفعه فکری به سرم زد. چاقوی توی جیبمو درآوردم و بازش کردم و یواش یواش بردم طرف شاخه ای که سیبیلم به اون گیر کرده بود. می خواستم شاخه رو ببرم که چشمم افتاد به یه سیب کوچولو که به من چشمک می زد.

شناسنامه کتاب بابا بزرگ سبیل موکتی

• نویسنده: علی اصغر سیدآبادی

• زبان: فارسی
• ناشر چاپی: نشر افق
• تعداد صفحات: 272
• موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان نوجوان
• نسخه الکترونیکی:دارد
• نسخه صوتی : دارد

بنابراین مخاطب اصلی این کتاب صوتی نوجوانان کتاب خوانی هستند که می خواهند یک داستان جالب و خیال انگیز از نویسنده ی معاصر کشورشان را بشنوند. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.

معرفی کتاب ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر اثر لوییس سکر