معرفی کتاب یک چاه و دو چاله اثر جلال آل احمد

  دوشنبه، 11 بهمن 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی کتاب یک چاه و دو چاله اثر جلال آل احمد
کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات اثری از جلال آل احمد است که در انتشارات مجید چاپ شده است. این کتاب به نوعی زندگی‌نامه خودنوشت نویسنده است.

درباره کتاب یک چاه و دو چاله

این کتاب گزارشی از شرح روزگار و احوال جلال آل احمد به قلم خودش است. سادگی اثر که از صداقت جلال سرچشمه دارد به همراه بیان وقایعی اجتماعی از روگار جلال که گاه با حرکات سیاسی و جنبش های مدنی و تحولات گره می خورد، از آن اثری در خور توجه ساخته است.

خلاصه کتاب یک چاه و دو چاله

کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات دو بخش دارد یکی «یک چاه و دو چاله» و دیگری «مثلا شرح احوالات» این کتاب زندگینامه خود نوشت جلال است که زندگی ادبی و سیاسی او را روایت می کند و از فراز و نشیب های زندگی او می گوید. کارها و فعالیت هایی که انجام داده است، نحوه شکل گیری آثارش و ... این کتاب همانطور که زندگی یکی از متفکران، روشنفکران و نویسندگان مهم معاصر ایران را نشان می دهد، نماینده ای از اجتماع و سیاست آن دوران است.

درباره نویسنده کتاب یک چاه و دو چاله

جلال آل احمد (۲ آذر ۱۳۰۲ و براساس برخی روایت ها ۱۱ آذر، ۱۳۰۲، تهران - ۱۸ شهریور ۱۳۴۸، اسالم، گیلان) روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. آل احمد در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و تأثیر بزرگی در جریان روشنفکری و نویسندگی ایران داشت. نویسندگانی چون نادر ابراهیمی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند.جلال آل احمد در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده ای مذهبی در محلهٔ سیدنصرالدین شهر تهران به دنیا آمد. وی پسر عموی آیت الله طالقانی بود. خانوادهٔ او اصالتا اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. پس از اتمام دوران دبستان، پدر جلال، سید احمد طالقانی، به او اجازهٔ درس خواندن در دبیرستان را نداد؛ اما او تسلیم خواست پدر نشد.در سال ۱۳۲۲ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ التحصیل گشت. او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرف نظر کرد. نخستین مجموعهٔ داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش های مردم شناسی، سفرنامه ها و ترجمه های متعددی نیز پرداخت. البته چون اطلاعات او از زبان فرانسه گسترده نبود، پیوسته در کار ترجمه از دوستانی مانند علی اصغر خبره زاده، پرویز داریوش و منوچهر هزارخانی کمک می گرفت. شاید مهم ترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه های خوب آن را در سفرنامه های او مثل «خسی در میقات» یا داستان زندگی نامهٔ «سنگی بر گوری» می توان دید. در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می بریم» را همزمان با کناره گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به قول خودش ناچار به سکوت شد که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم زدن بود.جلال آل احمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در چهل و پنج سالگی در اسالم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل احمد، پیکر وی به سرعت تشییع و به خاک سپرده شد، که باعث باوری دربارهٔ سربه نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کرده است، ولی شمس آل احمد قویا معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده است.جلال آل احمد وصیت کرده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ ولی از آن جا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ گاه صورت نگرفت

جلال آل احمد

قسمتی از کتاب یک چاه و دو چاله

ویژه نامه اندیشه و هنر مرا یاد کشتارگاه و منا می اندازد. حجاج، بز و گوسفندشان را که کشتند یا به ندرت گاو و اشترشان را، لاشه ها را رها می کنند و می روند دنبال الباقی مراسم. آن وقت نوبت فقرا است که بیایند و هر تکه گوشت دندانگیر را ببرند و ببرند برای خوراک یا برای رشته رشته کردن و دم آفتاب آویختن؛ تا خشک بشود برای ذخیره سالشان و بعد تازه نوبت بچه ها است که هرکدام با چاقویی کله در دست می آیند و می افتند به جان الباقی لاشه. یکی پوستش را باز می کند، دیگری دنبال رگ و پی ها می گردد و دیگری امعاء و احشاء را می جوید و دیگری راز اسافل اعضاء را و این جوری قصابی می آموزند. از همان کودکی؛ یعنی که علم تشریح و فکرش را که می کردم می دیدم چه بهتر. چاقویی که اگر سالی یک روز در تن گوشت قربانی بازی نکند و ادای خون ریختن درنیاورد، شاید روزی در تن آدمی فرورفت و راستی خون ریخت و این را مثلاً برای خودم نوعی توجیه یا فلسفه قربانی دانستم. آخر قضیه اسماعیل هم هست و آن چاقو که سنگ را برید و گوشت را نبرید... والخ. به هرصورت، پس از ورق زدن تمام آن شماره می بینم گویا فرقی ندارد. یک گوشت قربانی گیر آورده اند (و آن خودخواهی این صاحب قلم) و هی ادای کشتار و چه بهتر. هم بچه ها قصابی می آموزند؛ یعنی که علم نقد؛ و هم این بادکنک خودخواهی گاهی سوزن هم می خورد.

در عالم قلم رسم است که هرکس در جوال رفتن با گنده تر از خود، اعلام ورود می کند؛ خیلیهای دیگر این کار را کرده اند. خود من هم؛ اما یادم نبود که در این ولایت هرکدام ما خشتهامان را هم با خاک چینه دیگران می زنیم. چینه را می کوبیم ــ یعنی پایش را خالی می کنیم و بعد که فروریخت، خاکش را سرند می کنیم و یک دو سطل آب ازلب جو ــ و قالب را هم که به کمر آویخته داریم و ده خشت بزن و تازه برای چه؟ برای حفاظت لانه موشی که سرپوش خودخواهی جوانکهای تازه ازتخم درآمده است. (مگر نه اینکه اینجا ولایت هرکه آمد عمارتی نو ساخت است؟) تا تو قدیمی تر او را ببینی؛ یعنی که فلان کسک هم در حاشیه می پلکیده است و تو ملعون چرا آنقدر مشغول زد و خورد بوده ای که او را ندیده ای...؟ به هرصورت، حضرات بدانند که در این میانه گود که ماییم حال شامورتی بازی نیست؛ یا تماشا و به قصد سرگرم کردن خلایق هم لازم نیست که تو حتماً دعوا کنی. دلقکی هم می توان کرد. هرکس با کارش و در این الباقی عمر، وقت سخت طلا است و این چینه را هم ما از ساروج ساخته ایم. مواظب بیل و کلنگهاتان باشید.

و جالب خود قالبها است که می خواهند آدم ازقالب گریخته ای را به انگ آن بزنند. اگر در این خشت زدنها باید دستهای کسی ورزیده بشود، حرفی و اگر باید دیگری را به قالب تازه ای درآورد تا بهتر بشود، شناختنش و ساده اش کرد و قابل فهم تا در دسترس داشتن ـکه گرچه خوشا به سعادت شماــ باز هم حرفی؛ اما اگر برای این است که ما قالب شما را بپذیریم ـیا هرقالب دیگری راــ که زهی زودباوری! این قالبها به درد کلاسهای کریتکس و شورت استوری رایتینگ می خورد که ارزانی جوانهای ازفرنگ برگشته؛ چون اینجاها باب نیست. مردک انگریزی یا فنارسوی با ادبیات سیصدساله اش می خواهد به من ادب چیزنوشتن بیاموزد که خلیل احمدم هزار و سیصد سال پیش صرف و نحو زبان عربی را درست کرد و تازه رسولشان این جوانکهای دو کلاس در فرنگ درس خوانده! و سقشان را با تکنیک و اومنی سیانس برداشته. این شامورتی بازیها را بدهید خانلری در کلاس ادبیات درس بدهد که ما چینه خودمان را با دستهامان زده ایم و قالبها برای خشت زنها. خسته نباشید.

شناسنامه کتاب یک چاه و دو چاله


دیدگاه ها
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
همسر رهبر معظم انقلاب: آقای ما اجازه نمی‌دهد که در خانه، غیر از برنج کوپنی استفاده کنیم و آن هم کفاف خوراک ما را بیش از یک بار در هفته نمی‌دهد (647 نظر) نگاهی به سفره مفصل و تمام و کمال حضرت ابوالفضل در منزل شاه نشین علی دایی+عکس/ از گل آرایی و شمع‌دان‌هایی طلایی تا پَک هایی لاکچری و جذاب (110 نظر) نگاهی به ماشین مازراتی هوش پران علی دایی که همه آرزوشو دارن/ شهریار فوتبال ایران سوار بر دلبر مشکی😍 (86 نظر) رهبر معظم انقلاب: بعد از فوت پدرم همه‌ی موجودی خانه‌اش 45 هزار تومان شد که نمی‌شد با آن گاز یا یخچال خرید (62 نظر) میز غذای ساده رهبر معظم انقلاب و خوردن غذا در بشقاب استیل/ ساده زیستی ایشان همیشه مثال زدنی است+عکس (50 نظر) مات و مبهوت موندن مهران مدیری از دیدن همزاد خودش تو دورهمی/ چقدرم که شبیه همدیگه هستن!+عکس (36 نظر) رهبر معظم انقلاب: من در کلاس اول ابتدایی چشمانم ضعیف بود و تخته سیاه و چهره معلم رو نمی‌دیدم +ویدیو/ از 13 سالگی عینکی شدم (29 نظر) مراسم تشییع پدر حامد بهداد، با حضور چهره های سرشناس و بازیگران +عکس/ روحش شاد و یادش گرامی (29 نظر) درخت خرمای بزرگ حیاط باصفای خونه ویلایی زهرا گونش/ نخل های هم قد والیبالیست مشهور ترکیه ای (21 نظر) خلاقیت منحصر به فرد آرایشگر خوش ذوق در تغییر چهره داماد حماسه ساز شد+ویدئو/سلطان بی چون و چرای گریم در سطح خاورمیانه😂 (20 نظر) حضور ساده و بدون تشریفات همسر رهبر معظم انقلاب در یک درمانگاه/ ایشان گفتند من نمی‌خواهم پارتی بازی بکنم+ویدیو (16 نظر) هنرمندان و ورزشکارانی که در مراسم نذری پوریا پورسرخ بازیگر سریال کیمیا حضور داشتند/ علی پروین هم بود+عکس (15 نظر) بازیگرانی که در جوانی فوت شده اند + ویدئو با صدای معتمدی سریال گرگ و میش / روحشان شاد چقدر حیف شدن😥 عسل بدیعی، پوپک گلدره و .. (13 نظر) نگاهی به حضور صبحگاهی بازیگران و چهره‌های مشهور در کله‌پزی+عکس/ از الناز شاکردوست و المیرا شریفی مقدم تا احسان خواجه امیری و نسرین مقانلو (9 نظر) توصیف زیبایِ مژده لواسانی مجری چادری صدا و سیما از امام حسین(ع) با چشمان گریان و صدایی لرزان +ویدیو/ چه تعابیر نابی (9 نظر)
منتخب روز   
(فیلم) سکانس فوق العاده احساسی و عاشقانه از شهاب حسینی و معشوقه‌اش در سریال "شهرزاد" / با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس به تو مانند نشد😍 (فیلم) خرید دکتر مسعود پزشکیان از یک سوپرمارکت در تهران به همراه نوه‌ها و عروسش با کارت بانکی شخصی / نوه‌ها پدربزرگ را به خرج انداخته‌اند اقدام منحصربفرد و زیبای طلافروش یزدی به احترام دختر سه ساله امام حسین(ع)+عکس/ این جور تصاویر مخصوص ایران ماست والسلام👌 (فیلم) رهبر معظم انقلاب: به من می‌گویند شما گفتید سوءاستفاده جویان را افشا نکنید / ما حق نداریم افراد را به صرف گمان متهم کنیم سکانس خوشحالی قُباد از بارداری شهرزاد/ قُباد: من تا الان نمیدونستم از این دنیا و از این زندگی چی میخوام اما الان.... (عکس) هدایای ارزشمندی که پزشکیان در پشت صحنه یک هیئت دریافت کرد / خوشا راهی که آغازش با حسین است ... (ویدئو) شعر سوزناک شهریار برای مادر بزرگش که با شنیدنش اشک از چشمانتان سرازیر خواهد شد به یادماندنی ترین سکانس عاشقانه سریال شهرزاد / از بله گفتن شهرزاد تا مرگ مرگ بزرگ آقا نقش دختر رهبر انقلاب در ترمیم دست مجروح ایشان/ فرزند دختری که به پدر اُنس داشت (عکس) شوخی ظریف با آقای ظریف؛ از مقایسه ظریف با مِسی تا انداختن ماسک به شکل آقای رئیس جمهور!! واکنش عضو دفتر رهبر انقلاب به پست اینستاگرامی پسرش با هشتگ برای ایران، پزشکیان