درباره کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
«کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» روایت هایی گیرا و خواندنی و حاصل تجربه های شخصی اسلاونکا دراکولیچ( -۱۹۴۹ )، روزنامه نگار اهل کرواسی است. این کتاب، مشاهدات نویسنده از زندگی دوستان و آشنایانش در دیگر کشورهای اروپای شرقی تحت حکومت های کمونیستی است.جذابیت اصلی کتاب در این است که دراکولیچ ماهرانه، تحلیل هایی تامل برانگیز و انتقادی را با جزئیات زندگی روزمره درهم می آمیزد: شگفتی دختربچه ای که برای اولین بار یک عروسک خارجی می بیند؛ نحوه شستن رخت ها در خانه؛ زندگی یک استاد دانشگاه در آپارتمانی تنگ و شلوغ بی هیچ حریم خصوصی؛ دیوارهای رنگ و رو رفته و ... .دراکولیچ کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی یا شکل حکومت می بیند. از دید او کمونیسم یک وضعیت ذهنی است که به این راحتی ها از ناخودآگاه جمعی کسانی که تحت این حکومت زندگی کرده اند زدوده نمی شود.برای مردم دنیای کمونیسم شعار «امر شخصی، سیاسی است» به معنای واقعی کلمه صدق می کرد.دراکولیچ که خود در یوگسلاوی بزرگ شده، می نویسد: «اینجا از همان اوایل جوانی می فهمید که سیاست مفهومی انتزاعی نیست، بلکه نیرویی است عظیم که بر زندگی روزمره مردم تاثیری تعیین کننده می گذارد... ما برای اینکه بتوانیم ادامه بدهیم، می بایست قلمروهایمان را تقسیم می کردیم و مرزی بین زندگی خصوصی و حوزه عمومی می کشیدیم. حکومت می خواست همه چیز عمومی باشد... اما هرچیز عمومی متعلق به دشمن بود».این روایت های گاه تراژیک و گاه طنزآمیز بهتر از تحلیل های تئوریک، می تواند وضعیت سیاسی و ذهنیت افراد در حکومت های استبدادی را برای ما به تصویر بکشد.فصل اول کتاب – قهوه را که نمی شود تنهایی خورد – به اعتقاد من وحشتناک ترین فصل کتاب است. در همان ابتدای کار خواننده با یک اتفاق تکان دهنده روبه رو می شود: تانیا، زنی ۳۶ ساله که با گاز در آپارتمان جدیدش در اوت ۱۹۸۵ خودکشی می کند. به نظر می آید نویسنده قصد دارد در همین ابتدای کار خواننده را متوجه سختی های زندگی زیر نظر یک حکومت کمونیستی بکند.در ادامه اما اتفاقات کتاب به گونه ای است که طنز ماجرا بیشتر می شود. نویسنده به موضوعاتی در زندگی روزمره می پردازد که به ظاهر جزئی و پیش پاافتاده هستند و آن ها را به کمونیسم ربط می دهد. درباره عروسک، پودر رختشویی، لوازم آرایشی و بهداشتی و… صحبت می کند و در عمق ماجرا وضعیت سخت زندگی زنان را به نمایش می گذارد.در کنار این موضوعات، نویسنده مسائل مهم زیادی مطرح می کند که به خواننده آگاهی می بخشد. بنابراین به شما پیشنهاد می کنیم اگر به دنبال کتاب خوب و تکان دهنده ای برای مطالعه هستید و کمی هم به موضوعات سیاسی و کمونیسم علاقه دارید حتما این کتاب را بخوانید. البته باید اشاره کنم که زبان این کتاب بسیار ساده است و هرکسی می تواند آن را بخواند.
خلاصه کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
در این کتاب به عنوان یکی از مهمترین مطالعات زنان در دهه ی نود میلادی، اسلاونکا دراکولیچ مبارزات روزانه زنان تحت رژیم مارکسیستی در جمهوری یوگسلاوی سابق را شرح می دهد. دراکولیچ روزنامه نگار و رمان نویس با شوخ طبعی و همدلی درباره تجربیات خود و سایر زنان کشور های اروپای شرقی در دوران کمونیسم که پشت این پرده ی آهنی زندگی می کردند و رنج می کشیدند می نویسد . مقالات او همانند پرتره ای از واقعیت در پس لفاظی ها، عواقب این رژیم ها را نیز شرح می دهند: ممکن است دیوار برلین سقوط کرده باشد ، اما ایدئولوژی آن نمی تواند به سرعت از بین برود و زنگی سپری شده با ترس به این راحتی فراموش نخواهد شد. اثر بر رابطه ی شدیدی که دراکولویچ میان اشیاء مادی با روح، زنانگی و فردیت کشف کرده است متمرکز است.او این رابطه را نتیجه ای اجتناب ناپذیر از یک سبک زندگی مشخص می داند سبکی که سرمایه داری و کالای شدن را انکار می کند اما علی رغم آن در نهایت نتیجه ی این سبک زندگی ترکیبی از این دو است. او به بررسی سختی هایی که زنان با آن روبرو هستند می پردازد و به رژیمی که به زنان اجازه دستیابی به اساسی ترین مواد که به آنها این امکان را می دهد که زنانگی خود را ابراز کنند را نمی دهد. به بهانه ی بورژایی بودن حتی اجازه نمی دهد آن مدل لباس هایی را که به آنها احساس زن بودن را می دهد بپوشند.
درباره نویسنده کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
اسلاونکا دراکولیچ، زاده ی ۴ جولای ۱۹۴۹، روزنامه نگار و نویسنده ای اهل کرواسی است. دراکولیچ در رییکا کرواسی به دنیا آمد.او در دانشگاه زاگرب در رشته ی ادبیات تطبیقی و جامعه شناسی تحصیل کرد. دراکولیچ از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ با دوهفته نامه ی استارت و هفته نامه ی باناس همکاری می کرد. او در اوایل دهه ی 1990 کرواسی را به دلیل مسائل سیاسی ترک کرد و رهسپار سوئد شد. آثار و مقالات او در بسیاری از نشریات اروپایی و بین المللی مانند لا استامپا، فرانکفورتر آلگماینه زایتونگ، نیشن، یوروزین چاپ شده است. دراکولیچ در استکهلم و زاگرب زندگی می کند.
درباره مترجم کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
رؤیا رضوانی مترجم متولد ۱۳۳۶ است. عمده ترجمه های رویا رضوانی در زمینه کتاب کودک و نوجوان است.
ترجمه ها:
- کتاب پابلو نرودا اثر جورج دی اسکید
- کتاب شادی ها و تلخکامی ها اثر جان مارک
- کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم اثر اسلاونکا دراکولیچ
- کتاب جرات داشته باش! اثر شری جی ماینرز
- کتاب قاره ی یخی:داستانی از جنوبگان (آشنایی با زیستگاه ها) اثر لوئیز ا.یانگ
- کتاب سرزمین گوزن شمالی:داستانی از جنگل های شمالی کانادا (آشنایی با زیستگاه ها) اثر آدری فرگلوش
- کتاب زیستگاهی بر فراز ابرها:داستانی از طبیعت و حیوانات بومی هیمالیا اثر آن.وایتهدنگدا
- کتاب ردپایی بالاتر از مرز جنگل:داستان چمنزاری در کوهستان راکی (آشنایی با زیستگاه ها) اثر آدری فرگلوش
- کتاب دره ی خیزران:داستانی از یک جنگل بامبو در چین (آشنایی با زیستگاه ها) اثر آن وایتهد نگدا
- کتاب خرس گریزلی:داستانی از جنگل های اقیانوس آرام (آشنایی با زیستگاه ها) اثر آدری فرگلوش
نکوداشت های کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
- روایت هایی ارزشمند از زندگی روزمره مردم اروپای شرقی. (ویویان گورنیک، منتقد، مقاله نویس و نامزد جایزه کتاب ملی)
- او نویسنده و روزنامه نگاری ست که صدای او به تمام جهان تعلق دارد. (گلوریا استاینم، نویسنده و یکی از رهبران موج دوم فمنیسم در آمریکا)
- مجموعه ای از مقالات که متفکرانه و زیبا نوشته شده است. تجزیه و تحلیل هوشمندانه همراه با روایت هایی از زندگی روزمره. (نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز)
- یکی از اولین انتقادهای فمنیستی از طرف مردم نسبت به کمونیسم و یکی از نخستین نوشته ها درباره زندگی مردم واقعی اروپای شرقی پیش از فروپاشی شوروی. دراکولیچ نویسنده ای شجاع، خردمند و فوق العاده با استعداد است. (باربارا ارنریچ، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز)
کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به تاریخ و حال و هوای کشورهای اروپای شرقی در زمان حکمرانی دولت های کمونیستی علاقه دارید و می خواهید از سبک زندگی مردم عادی آن دوران باخبر شوید، این کتاب به شما پیشنهاد می شود.
قسمتی از کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
آنچه کمونیسم به ما القا کرده بود، دقیقا همان سکون و بی حرکتی بود، این بی آیندگی، بی رویایی، ناتوانی از تصور زندگی به شکلی دیگر. تقریبا امکان نداشت بتوانی به خود دلگرمی بدهی که این دورانی گذراست، خواهد گذشت، باید بگذرد. برعکس، یاد گرفته بودیم فکر کنیم هر کاری هم که بکنیم، وضع همیشه همان جور می ماند. نمی توانیم تغییرش بدهیم. به نظر می رسید گویی آن سیستم قادر مطلق، خودِ زمان را هم اداره می کند. به نظر می رسید کمونیسم ابدی است، ما به زندگی در آن محکوم شده ایم، خواهیم مرد و فروپاشی آن را نخواهیم دید. (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۳۶)
هنوز هم از خودم می پرسم برای اینکه آدم به عنوان یک زن احساس تحقیر نکند، باید از کدام حداقل ها برخوردار باشد؟ و این سوال باعث می شود گلایه ای را که بارها و بارها در بوداپست، پراگ، صوفیه و برلین شرقی از زن ها شنیده ام بهتر درک کنم: «نگامون کن، حتی شبیه زن هم نیستیم. نه اسپری ضد عرق گیرمون می آد، نه عطر، گاهی حتی از صابون و خمیر دندون هم خبری نیست. نه لباس زیرِ خوبی پیدا می شه، نه جوراب شلواری، نه یه لباس خواب خوشگل. از همه بدتر حتی نوار بهداشتی هم نداریم. اگر این تحقیر نیست پس چیه؟» (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۶۸)
هر قدر زودتر گذشته را فراموش کنیم، بیشتر باید نگرانِ آینده باشیم. (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۸۱)
در یوگسلاوی، سردبیر هر نشریه، که باید مورد تایید مراجع متعددی از جمله کمیته مرکزی حزب کمونیست باید، معمولا مامور سانسور آن نشریه نیز هست. چنین کسی به خاطر حفظ شغل خودش هم که شده باید مراقب باشد نشریه اش «گاف»ی ندهد، با این حال نظارت این سردبیر کافی محسوب نمی شود. (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۱۲۹)
همیشه این احساس عجیب را داریم که اینجا زندگی آن جوری که باید باشد، یا می توانست باشد نیست. (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۱۷۲)
چه چیزی باعث می شود احساس کنیم اینقدر با مردمِ جهان تفاوت داریم که همیشه باید آنها را بالاتر از خود ببینیم و دائما این احساس را داشته باشیم که جهان ما را پایین تر از خود می بیند؟ یا شاید اصلا مرز میان ما و آنها مرزی قابل روئت و ملموس است؟ واقعا چند بار کسانی را دیده ایم که از مرز اتریش یا ایتالیا وارد شده اند و به وضوح احساس کرده اند که به دنیایی دیگر پرتاب شده اند؛ جاده های پردست انداز و کم نور، توالت های کثیفِ رستوران ها، بوی چرب و عجیب اتاق های هتل، نمای رو به ویرانی ساختمان ها، و خزه ای که رفته رفته دیوارِ ورودی ساختمان ها، دیوار حیاط ها، دیوار آشپزخانه ها، و حتی دیوار حمام ها را می پوشاند. انگار با این که ما هنوز اینجا و در میان اینها زندگی می کنیم، به تمامی فراموش شده اند و از یادها رفته اند. (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۲۳۸)
جلوی فروشگاه دیدم فعالیت عجیبی در جریان است. مردم همین طور می آمدند و اتوموبیل هایشان را پر می کردند از کارتن های آرد، شکر، روغن، برنج و ماکارونی. در این مملکت این فقط می توانست نشانه بالا رفتن ناگهانی و فاحش قیمت ارزاق عمومی باشد – مثلا ۳۰۰ درصد – اگر این نبود می توانست نشانه آن باشد که خطر بزرگ تری در کمین است. (کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم – صفحه ۲۵۵)
شناسنامه کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
- نویسنده: اسلاونکا دراکولیچ
- ترجمه: رویا رضوانی
- انتشارات: گمان
- مجموعه تجربه و هنر زندگی
- تعداد صفحات: ۲۸۸
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
- گوینده: ریحانه حاجی علیخانی
- ناشر صوتی: شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
- مدت: 9 ساعت و 49 دقیقه