درباره کتاب گرسنگی
کتاب گرسنگی، سرگذشت بدن (من اثر رکسانه گی در سال 2017 منتشر شده است. این کتاب سرگذشت خود رکسانه گی را روایت می کند. او در این کتاب از دریچه ی چشم یک سنگین وزن زندگی را توصیف می کند و بی مهری هایی که به او نثار می شود را به تصویر می کشد. نویسنده احساساتش در زمان چاقی اش را بازگو می کند؛ او با گذشت زمان بیشتر نادیده گرفته می شود و حتی در مواقعی از سوی جامعه طرد می شود. گرسنگی روایتی واقعی از جنبه های مختلف یک زندگی است. این کتاب، داستان انگیزشی نیست که بعد از آن شما تصمیم بگیرید لاغر شوید بلکه داستان کالبدی چهل ساله است که در دوازده سالگی مورد تجاوز قرار گرفته است.روایت مشکلات زندگی یک آدم چاق در قالب یک کتاب، تازه ا ست اما این موضوع، موضوعی تکراری در دنیای مدرن است. رکسانه گی در کتاب گرسنگی زندگی خود را به سه بخش کودکی، نوجوانی و دهه سوم تقسیم کرده و از موضوعاتی گفته که سبب تغییراتی در زندگی و بدن او شده اند. رکسانه وزن 262 کیلوگرم را تجربه کرده و کتاب با حضورش در کلینیک جراحی شروع شده است. او در کلینیک به همراه پدرش کنار گروهی از پزشکان نشسته است تا جوانب عمل جراحی رکسانه سنجیده شود. آن ها تصمیم دارند او را از چاقی مفرط نجاتدهند. رکسانه افکار درهمش را این گونه توصیف می کند :«به من گفته شده که حضورم به چشم می آید. من فضا اشغال می کنم. هراس ایجاد می کنم. دلم نمی خواهد فضا اشغال کنم. دوست دارم بدون جلب توجه عبور کنم. دوست دارم پنهان شوم. دوست دارم تا زمانی که مهار بدنم را به دست بگیرم ناپدید شوم.» چاقی رکسانه گی خودخواسته بود، او پس از اینکه مورد آزار و اذیت گروهی از پسران قرار گرفت با خودش قرار گذاشت جلوی میل و اشتهایش را به غذا نگیرد و با پرخوری به اندامی برسد که زشت و نفرت انگیز شود. او می خواست از دردسرهایی که پسرها درست می کردند، دور بماند.در روزگاری که اکثر دختران تمایل دارند خود را مطلوب پسران کنند و به چشم آن ها دیده بشوند، رکسانه گی در برابر چیزی که جامعه از او به عنوان یک دختر انتظار دارد، مقاومت می کند و تسلیم نمی شود.او اندامی ناخوشایند را راهی برای ایجاد امنیتش انتخاب می کند. رکسانه آنقدر چاق می شود که وزن عجیب و غریبی را تجربه می کند و البته احساساتش نسبت به خودش آزار دهنده می شوند. او حس راحتی ندارد، انواع مریضی های جسمی گریبان گیرش می شود و نمی تواند بسیاری از کارها را انجام دهد.
خلاصه کتاب گرسنگی
رکسان گی در این کتاب فوق العاده پرفروش و موفق، با صداقت و احساسی مثال زدنی از مشکلات و کشمکش های عاطفی و روانشناسانه ی خود نوشته تا اضطراب های تحمیل شده به همه ی ما انسان ها پیرامون موضوعاتی چون لذت، رژیم های غذایی، ظاهر و سلامتی را مورد کاوش و بررسی قرار دهد. رکسان به عنوان زنی که خودش با این مسائل درگیر بوده، به خوبی تنش میان «خواسته» و «انکار»، و «گول زدن خود» و «مراقبت از خود» را درک می کند. او در کتاب گرسنگی، گذشته ی خود را مورد واکاوی قرار می دهد؛ همچون اتفاقی خشونت آمیز در دوران جوانی او که به نقطه ی تحولی در زندگی اش تبدیل شد. کتاب گرسنگی، شرحی فوق العاده جذاب و خواندنی از زنی است که برای شناختن و در نهایت نجات خود، آماده ی نبرد با مشکلات شد.
درباره نویسنده کتاب گرسنگی
رکسان گی، زاده ی 15 اکتبر 1974، نویسنده، استاد دانشگاه، سردبیر، و منتقد ادبی آمریکایی است. گی در اوماها در ایالت نبراسکا به دنیا آمد. او ابتدا در دانشگاه ییل حضور یافت اما از آنجا انصراف داد و به آریزونا رفت. گی سپس به دانشگاه نبراسکا رفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ی نویسندگی خلاق دریافت نمود. او مدرک دکتری را در سال 2010 از دانشگاه فناوری میشیگان گرفت و پس از آن، به تدریس در دانشگاه ایلینوی شرقی روی آورد.
ترجمه و انتشار سرگذشت بدن من در ایران
نوشتن این سرگذشت نامه شجاعت کم نظیری می خواهد. رکسانه گی این کتاب را با قلمی روان و صریح نوشته است، افراد زیادی در سراسر جهان از کتاب او استقبال کردند. کتاب گرسنگی، سرگذشت بدن (من) را انتشارات «چترنگ» با ترجمه ی «نیوشا صدر» منتشر کرده است.
«نیوشا صدر» در رابطه با ترجمه ی کتاب گرسنگی (سرگذشت بدن من در مصاحبه ای می گوید :«کتاب راجع به بدن است؛ بدنی که بخواهیم یا نخواهیم تقدیر همه ماست؛ چه زن باشیم و چه مرد. زخم ها، کاستی ها و نواقص آن اغلب تا آخر عمر دست از سر ما بر نمی دارد. حتی وقتی تن به تیغ جراحی می سپاریم هم، معمولاً به رضایت کامل نمی رسیم. یا اگر هم برسیم، تازه یادمان می افتد که هنوز یک جای دیگر بدن مان، ده جای دیگر آن عیب و ایراد دارد. چون رسانه ها الگوهایی را در ذهن ما نشانده اند که رسیدن به آن در حالی که ظاهراً بسیار در دسترس به نظر می رسد عملاً غیرممکن است. آن را در دسترس نشان می دهند تا برای رسیدن به آن پول خرج کنی، اما هرگز نمی رسی، چون در آن صورت درآمد آنها متوقف می شود. همیشه باید فکر کنی، با یک جراحی دیگر، یک تزریق دیگر، خرید یک کرم دیگر و … به آن الگوی آرمانی خواهی رسید. و البته معیارها مرتب تغییر می کنند و هر قدمی که پیش بروی، سخت گیرانهتر می شوند. یک نکته را هم اضافه کنم. گرچه نویسنده این کتاب زاده و پرورش یافته فرهنگ دیگری است، اما انگار کتاب از بسیاری جهات، برای فرد ایرانی امروزی نوشته شده است. دست کم به لحاظ آماری به نظر می رسد که وسواس زنان ایرانی نسبت به بدن شان به معضل بدل شده و بخش زیادی از این وسواس به تصویر زنان در نگاه مردان ایرانی بر می گردد. مشکل تلاش برای زیباتر بودن نیست که همه آدم ها در همه جای جهان و در تمام طول تاریخ به آن متمایل بوده اند و برایش خرج کرده اند. نمی شود این واقعیت را انکار کرد که زیبایی، انسان را به تجربه خوشبختی نزدیک تر می کند. بلکه معضل، کالایی شدن هر چه بیشتر بدن زن با تعریف الگویی ثابت و محدود برای زیبایی است.»همچنین کتاب گرسنگي سرگذشت بدن (من) را انتشارات « کوله پشتی » با ترجمه ی «میعاد بانکی» منتشر کرده است. « كنوت هامسون » رمان نویس نروژی نیز رمان دیگری با همان نام «گرسنگی» نوشته است که آن را «احمد گلشيری» ترجمه کرده است و کتاب الکترونیکی آن در فیدیبو موجود است و برای دانلود کتاب می توانید به سایت و اپلیکیشن مراجعه کنید. کتاب «گرسنگی سایه ها» اثری از «ژان باتیست پارا» است که به دلیل تشابه نام گاهی با کتاب گرسنگی از رکسانه گی اشتباه گرفته می شود.
قسمتی از کتاب گرسنگی
این چیزی ست که به بیشتر دخترها تعلیم داده می شود – اینکه باید کوچک و ظریف باشیم. نباید فضایی را اشغال کنیم. باید دیده شویم و شنیده نشویم، و وقتی دیده شویم، باید باعث لذت مردها باشیم، مورد پسند جامعه باشیم. و بیشتر زن ها این را می دانند، اینکه انتظار می رود در معرض دید نباشیم، ولی این چیزی ست که لازم است گفته شود، با صدای بلند، بارها و بارها، تا بتوانیم در برابر تسلیم شدن نسبت به انتظاراتی که از ما دارند مقاومت کنیم. (کتاب گرسنگی – صفحه ۲۱)
من شجاع یا قهرمان نیستم. من قوی نیستم. من خاص نیستم. من زنی هستم که چیزی را تجربه کرده که زنان بیشماری تجربه اش کرده اند. من قربانی ای هستم که نجات یافت. می توانست بدتر باشد، خیلی خیلی بدتر. این چیزی ست که اهمیت دارد و حتی بیشتر شوکه کننده است، اینکه چنین داستانی کاملا متدوال است. (کتاب گرسنگی – صفحه ۴۳)
وقتی وزن اضافه میکنی، وقتی وزن کم میکنی، یا وقتی وزن غیرقابل قبولت را ثابت نگه می داری، بدنت سوژه ای ست برای اظهار نظر. مردم به سرعت درباره خطرات چاقی آمار و اطلاعات در اختیارت قرار می دهند، گویی که فقط چاق نیستی بلکه نسبت به حقایق بدنت و جهانی که به شدت با آن نامهربان است به طرز شگفت انگیزی احمق، ناآگاه و متوهم نیز هستی. این اظهار نظرها اغلب در قالب نگرانی بیان می شوند، در قالب اینکه مردم فقط خیر شما را می خواهند. آنها فراموش می کنند که یک انسان هستی. تو بدنت هستی، نه چیزی بیشتر، و بدنت باید خیلی خوب کوچکتر شود. (کتاب گرسنگی – صفحه ۱۱۵)
این باور رایجی ست، اینکه افراد چاق دارند زنی لاغر را درون وجودشان حمل می کنند. هر مرتبه که این تبلیغ به خصوص را میبینم، فکر میکنم، من آن زن لاغر را خورده ام و او خوشمزه بود ولی راضی ام نکرد. و بعد به این فکر میکنم که ترویج این تصور که حقیقی ترین خودمان زن های لاغری هستند که داخل بدن های چاقمان همچون شیادان، غاصبین، و نامشروعین پنهان شده اند، چقدر مزخرف است. (کتاب گرسنگی – صفحه ۱۲۸)
چیزی که باید بگویم این است، من می دانم گرسنگی بدون اینکه گرسنه باشی یعنی چه. پدرم فکر می کند گرسنگی وابسته به ذهن است. من نظر متفاوتی دارم. به نظرم گرسنگی وابسته به ذهن و بدن و قلب و روح است. (کتاب گرسنگی – صفحه ۱۷۳)
گاهی اوقات، افرادی که، فکر می کنم، نیتشان خوب است می گویند که چاق نیستم. چیزهایی می گویند مانند، «این حرف رو درباره خودت نزن.»، چون «چاقی» را چیزی شرم آور می دانند، چیزی توهین آمیز، درحالی که من «چاقی» را حقیقتِ بدنم می دانم. وقتی آن واژه را استفاده می کنم، به خودم توهین نمی کنم. دارم خودم را توصیف می کنم. این مدعیان، بی شرمانه، دروغ می بافند، و می گویند «تو چاق نیستی.» یا تعریف های بی خودی پیشکش می کنند مانند «چه صورت خوشگلی داری.» یا «چه آدم خوبی هستی.»، گویی نمی توانم چاق باشم و در عین حال چیزهایی را که آن ها به عنوان خصوصیت های باارزش می شمارند دارا باشم. (کتاب گرسنگی – صفحه ۱۸۰)
هرچه گنده تر باشی، دنیایت کوچک تر می شود. (کتاب گرسنگی – صفحه ۱۸۷)
حتی وقتی در رابطه ی خوبی هستم نمی توانم حق خودم را بگیرم. ابراز نارضایتی یا مشاجره بر سر چیزی که می خواهم سخت است چون احساس می کنم از پیش به دلیل چاق بودن در وضعیت بغرنجی قرار دارم. درخواست چیزی که می خواهم و نیاز دارم و مستحقش هستم سخت است پس درخواست نمی کنم. جوری رفتار می کنم انگار همیشه همه چیز رو به راه است، و چنین چیزی نه برای من و نه هیچکس دیگری عادلانه نیست. (کتاب گرسنگی – صفحه ۲۱۷)
شناسنامه کتاب گرسنگی
- نویسنده: رکسان گی
- ترجمه: نیوشا صدر
- انتشارات: چترنگ
- تعداد صفحات: 308
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی گرسنگی
- گوینده: مرتضی حسنلو
- مدت: 2 ساعت و 31 دقیقه و 46 ثانیه