درباره حسن هدایت
حسن هدایت (زاده ۱۳۳۴ در تهران) تهیه کننده، کارگردان، فیلم نامه نویس و تدوین گر ایرانی است. وی فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۲ با فیلم پیک جنگل به عنوان نویسنده، کارگردان و طراح صحنه آغاز کرد. او چند فیلم خود را با الهام از داستان های صادق هدایت ساخته است و البته هیچ نسبت فامیلی ای با این نویسنده ندارد.
درباره کتاب روزی روزگاری در طهران
نویسنده ی کتاب پیش رو همراه با روایت داستانی خواندنی از فرشته ی اخراج شده ای که از آسمان فرو افتاده، تصویری از طهران قدیم و سینما در دوره رضاشاه ارائه می دهد. فرشته که تازه پا به طهران گذاشته، تنها شیفته و مجذوب دو چیز شده است: عشق و سینما.
در بخشی از کتاب روزی روزگاری در طهران می خوانیم...
عباس با عجله از رختخواب بیرون مى آید و در حین رفتن به بیرون اطاق، یکى دو صندلى لهستانى را سرنگون مى کند. بى بى خانم مادر عباس و کبرى کلفت منزل مشغول آماده کردن بساط صبحانه هستند. بى بى خانم چهل ساله است با قدى کوتاه و چابک، که روسرى خاصه سفید بر سر دارد و آن را با سنجاق کت و کلفتى زیر غبغب چند طبقه اش بند کرده است. کبرى دخترى است دهاتى و لندوک، که همواره از فاق لب، آب دهانش کش مى آید و روى چارقد گل منگولى اش مى ریزد. از آن دسته دخترهایى است که عوام عقیده دارند جن به شکمشان رفته است. عباس با عجله سلامى مى دهد و بدون اینکه منتظر جواب شود به راهرو مى رود. در لگن حلب چینى دست و صورتش را مى شوید و با هوله خشک مى کند و سپس به حیاط مى رود. حاج مرتضى عاقله مردى است پنجاه و چندساله و قوى هیکل که با یکتا پیراهن رکابى و تنبان گشاد آقبانویى مشغول میل گرفتن است. عباس تر و فرز سلام مى کند.
- سلام حاج آقا... خسته نباشین!
حاج مرتضى بدون اینکه به او نگاه کند جوابش را مى دهد.
- و علیک، مشغول شو تا نچائیدى...
عباس یک طناب از میخ طویله کوبیده شده به دیوار برداشته و مشغول طناب زدن مى شود. عموجان رحمت با گرمکن سفید سرتاسرى و عبایى روى آن، نمایان مى شود. رضا نیز همراهش است. پسر بچه اى است چاق با لپ هاى آویزان. او هم مثل پدرش گرمکن سفید چسبان سرتاسرى به تن دارد. عموجان مثل همیشه با عربى آب نکشیده اى سلام مى کند.
- صبحکم الله بالخیر!
پسرش هم پُشت بند پدر به صدا در مى آید.
- سلام حاج آقا... سلام عباس آقا.
گزیده ای از کتاب روزی روزگاری در طهران
نمي دونم من كي به اين مملكت اومدم، چون هيچ وقت گذشت زمان و تاريخ ها را جدي نمي گيرم. اما جامعه ايران برايم خيلي عجيبه، خصوصا تهران كه داره براي خوش شبيه يك شهر اروپايي مي شه يا اينكه سعي مي كنه بشه… البته اين همون چيزي يه كه من بهش مي گم اليناسيون! يه لفظ فرانسوي به معني بيگانه شدن، غريبه شدن و دور شدن از خودشون. ولي به كجا مي رن نمي دونم… سر اين كلاس هاي باله، مثل دفعه قبل جوان هاي داوطلب از من فقط يك هيكل مي بينن. جوان و شايد خوشگل. البته اگر زشت هم بود فرقي نمي كرد. به نظر مي رسه كه مردهاي ايراني همه شون در نگاههاي دزدكي دله هستن… اين شايد بر مي گرده به اين اخلاق شرقي ها، با سنت هاي خاص و تابوي زن.
شناسنامه کتاب روزی روزگاری در طهران
-
نویسنده: حسن هدایت
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر روزنه
- تعداد صفحات: 182
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
روزی روزگاری در طهران، کتابی جالب برای تمام آن هایی است که به تاریخ معاصر تهران علاقه دارند و دوست دارند سرکی به سینماهای دوران رضا شاه بکشند تا از چند و چونش آگاه شوند یا مروری بر خاطراتشان کرده باشند. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.