درباره هرتامولر
هرتا مولر (به آلمانی: Herta Müller) (زاده ۱۷ اوت ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقاله نویس رومانیایی تبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. مولر سال ۱۹۵۳ در یک روستای آلمانی زبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانواده اش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود. مادرش پس از جنگ جهانی دوم توسط نیروهای نظامی شوروی به اردوگاه کار اجباری اعزام شد.سال ۲۰۰۹ کمیته نوبل ادبیات اعلام کرد «نوبل ادبیات به هرتا مولر تعلق می گیرد، کسی که با تمرکز بر شعر و نثر ساده دورنمای زندگی کسانی را که زندگی شان مصادره شده به تصویر کشیده است.»اما اعطای نوبل ادبیات به این نویسنده آلمانی، تقریباً هم زمان با بیستمین سالگرد فروریختن دیوار برلین صورت گرفت و بسیاری از رسانه های آلمان نسبت به آن واکنش مثبت نشان دادند.روزنامه وست دویچه الگماینه نوشت «باید به ارزش سیاسی این جایزه هم پی برد، چون هرتا مولر یک نویسنده سیاسی است. او با نوشتن تجربیاتش از زندگی در نظام دیکتاتوری، حسرت برای آزادی را به موضوعات زندگی تبدیل کرده و با این کار راه هاینریش بل و گونتر گراس را ادامه می دهد.»
درباره کتاب سرزمین گوجه ها سبز
رمان سرزمین گوجه های سبز (The Land of Green Plums) روایتی دهشتناک از کشوری است که بر اساس آرمان هایش قرار بود در مقابل استبداد بایستد و مردم در آن زندگی کنند اما اکنون سرزمینی پر از ترس، فقر و وحشت شده است و حکومت استبدادی به تمامی ابعاد زندگی مردمش نفوذ کرده است و جوانان دیگر امیدی به فردای خود در این دیار ندارند.داستان سرزمین گوجه های سبز، درباره ی دختری از تبار آلمانی های رومانی است که به همراه پنج دوست خود در دوره ی سیاه استبداد زده ی نیکولای چائوشسکو زندگی می کند. مولر، در رمان خود، به شیوه ی پست مدرن و با استفاده از استعارات و کنایه های مکرر، زندگی در دوران دیکتاتوری را به عنوان صدای قشر دانشجو برای شما به تصویر می کشد. زیبایی این کتاب در این است که خود مولر چنین زندگی ای را تجربه کرد و در همین دوران در کشور رومانی بود و بارها با دستگاه های حکومتی درگیر و حتی تهدید به مرگ شد. نویسنده با زیرکی تمام، در ابتدای اثرش، شعری از «جلو ناوم» شاعر شهیر رومانیایی را می آورد. شعری که چندین مرتبه در طول داستان تکرار می شود. پیام شعر، یکی از مهم ترین پیام های اثر اوست: در فضای دهشتناک دیکتاتوری، دوستان شاید همدیگر را دوست داشته باشند اما وحشت، فقر، و بیکاری آن قدر بر آن ها مستولی شده و آن قدر در خود گرفتارند که در فضای سردِ مرگ عواطف انسانی، یا دست به خیانت می زنند و یا دست به رها کردن یکدیگر. مهم ترین عنصر این اثر نابِ مولر را باید شاعرانه گی او در سبک «رئالیسم جادویی» دانست. شکل زبان روایت، ساده و برای همه قابل فهم است اما استعارات و کنایه های پیچیده ی آن به قدری زیبا به کار برده شده، که می تواند خواننده ی زیبایی شناس را شیفته ی خود کند. روایتی پست مدرن را می شود از خلال جملات عمیق این رمان دریافت. داستانی چندلایه که با طرح عمقِ رازآلودِ دیدگاه ها و پدیده ها، شما را به هزارتوی ساختار خود می کشاند و چنان اثری عمیق در سویدای ذهن و قلبتان به جا می گذارد که وقتی به خط پایانی داستان می رسد، پی می برید که در سفری ناب و مکاشفه ای شعورمندانه با نویسنده همراه بوده اید. مسیری که بسیاری از واقعیت ها را به او نمایانده است. از نگارش سیال هرتا مولر (Herta Muller) باید گفت. نگارشی که از حیث زیبایی شناختی، باید آن را تحسین کرد. مولر، با تبحر تمام، جریان سیال ذهن را طوری خلق می کند که فضای وهم آلودش در دنیای واقعیت، بیش از هر چیزی خواننده را می ترساند. او، با هنرمندی تمام جادوی رئالیسم را به کار می گیرد تا واقعیت زشت و دهشتناک دورانی سیاه که جامعه اش تجربه کرد را به تصویر بکشاند.
در بخشی از کتاب سرزمین گوجه های سبز می خوانیم:
در شهر هم درختان توت یافت می شد اما نه در خیابان ها؛ در حیاط خانه ها. و نه در هر خانه ای. فقط در خانه ی آدم قدیمی ها. در زیر درخت، یک صندلی راحتی قرار داشت که روکش نشیمن گاه آن از جنس مخمل بود. اما مخمل، لکه دار و پاره پاره بود. وسط آن سوراخ شده بود و تکه ای از زیر آن، معلق در هوا. سطح مخمل به علت این که خیلی روی آن نشسته بودند، سفت و له به نظر می رسید. رشته های ریش ریش شده ی مخمل همچون گیسوان بافته شده به نظر می رسید. اگر کسی بر روی آن صندلی کهنه می نشست، رشته های تازه ای بیرون می زد؛ رشته هایی که روزگاری سبز بودند. در حیاطِ درختان توت، گاهی سایه ای آرامش بخش بر صورت همان آدم قدیمی می افتاد. آرامش بخش بودن سایه را می دانم چون گاهی بی خبر خطر را به جان خریده و وارد این گونه حیاط ها می شدم و البته دیگر خیلی کم به آن جا برمی گشتم. در بحبوحه ی همان لحظه ی آرامش بخش، شعاع نور از لابه لای برگ های بالای درخت توت به صورت آن آدم قدیمی می تابید و راز دیاری دوردست را برملا می کرد. مسیر نور را که دنبال می کردم، تا ستونِ فقرات ام می لرزید، چرا که منبع آرامش، شاخه های درخت توت نبود بلکه تنهایی چشمانِ آن آدمِ قدیمی آن را خلق می کرد. دوست نداشتم کسی مرا آن جا ببیند؛ کسی که از من بپرسد که آن جا چه می کنم؛ راستش، من کاری نمی کردم. فقط داشتم پرسه می زدم. مدت زیادی به درخت های توت خیره می شدم و قبل از خروج از آن جا، برای بار آخر به چهره ی آن کسی که روی صندلی نشسته بود، نگاه می کردم؛ چهره ای که بیان گر یک روستا و دیار بود. من به چشم خود دیدم که مردان و زنان جوان، با کیسه ای بر دوش که یک درخت توت در آن بود، روستای خود را ترک می کردند و یک به یک، درخت توت به حیاط های شهر می آوردند.
افتخارات کتاب سرزمین گوجه های سبز:
- سرزمین گوجه های سبز، در سال 1998 موفق به دریافت جایزه ی معتبر «ایمپک» دوبلین شد
- همچنین در سال 2009 موفق به دریافت جایزه ی «نوبل» به عنوان معتبرترین جایزه ی دنیای ادبیات شد.
نقد و بررسی کتاب سرزمین گوجه های سبز
هرتا مولر می گوید: «گاهی حس می کنم آن قدر عمیق و طولانی خودم را در سکوت غرق کرده ام که حتی اگر بخواهم هم راهی برای نجات پیدا نمی کند. هنگامی که حرف می زنم، خودم رو همچنان غرق کرده ام، شاید کمی متفاوت تر...» بزرگ شدن در یک اقلیت و آن هم زیر فشار رژیم کمونیستی هرگز کودکی را بی تاثیر نمی گذارد. هرتا مولر هم از این آسیب ها در امان نمانده است؛ او در کتاب سرزمین گوجه های سبز سعی می کند داستان چهار جوان شجاع را روایت کند که می خواهند برای یک زندگی بهتر در برابر رژیم کمونیستی بایستند.
شناسنامه کتاب سرزمین گوجه های سبز
- نویسنده: هرتا مولر
- مترجم: محمدرضا صامتی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر سفیر قلم
- تعداد صفحات: 200
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکتریکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .