ساعدنیوز
ساعدنیوز

معرفی رمان دیروز اثر آگوتا کریستوف

  چهارشنبه، 09 تیر 1400   زمان مطالعه 12 دقیقه
معرفی رمان دیروز اثر آگوتا کریستوف
کتابی است از آگوتا کریستوف نویسنده مجاری‌الاصل سوییسی با ترجمه اصغر نوری. رمانی با ظاهری ساده اما زیر لایه‌های عمیق متعدد. داستان مردی که در یک کارخانه کار می‌کند و همیشه دوست داشته خاطرات زندگی‌اش را بنویسد اما مشغله‌ی کاری او چنان زیاد است که او را از این کار باز می‌دارد.

درباره کتاب دیروز

رمان دیروز از نقطه نظر بسیاری از منتقدان نزدیکترین اثر کریستوف به خود وی است. داستان آن در باره مردی است که در یک کارخانه ساعت سازی کار می کند و بسیار تنهاست اما در عین حال علاقه زیادی نیز به نوشتن دارد اما وقت زمانی برای این کار ندارد و همین مساله باعث شده وی روزها در ذهنش داستانش را بنویسد و شب ها آن را به روی کاغذ بیاورد.این رمان چند فصل دارد که برخی از آنها با نام و برخی بدون نام در کتاب آمده اند. فصول با نام در واقع فصولی است از داستانی که وی در ذهنش می نویسد و فصول بی نام شامل روایت زندگی خود اوست.سبک می نی مالیستی کریستوف در این رمان به اوج خودش می رسد و به نوعی می توان این رمان را تکنیکی ترین کار وی نیز به شمار آورد. البته تم های آشنایی که پیش از این نیز از او دیده بودیم در این رمان تکرار شده است و موضوعاتی چون تنهایی، هویت و علاقه به نوشتن دوباره محور این کتاب را شکل می دهد.

خلاصه داستان دیروز

دیروز» داستان زندگی پسر جوانی است به نام توبیاس هوروات که در یک کارخانه ساعت سازی کار می کند. او تنهاست و عاشق نوشتن. کودکی توبیاس در روستایی کوچک می­ گذرد. او که مادرش از راه تن­فروشی زندگی را می­ گذراند از روستا و کشور خود فرار می­ کند و پس از سال­ها فقر و سختی در کارخانه ه­ای مشغول به کار می ­شود. توبیاس ـ که بعد از فرار، اسمش را به ساندرو لستر تغییر داده است ـ بیشتر در رویا زندگی می کند، عاشق نوشتن است و سرانجام با کسی که از او متنفر است ازدواج می کند. داستان در قالب فصل ­هایی کوتاه روایت می شود، فصل­ هایی بانام (که در واقع نوشته­ ها و تخیل توبیاس است) و فصل هایی بی نام (که توبیاس زندگی خود را روایت می­کند). تنهایی، مهاجرت، عشق به نویسندگی و سرگشتگی آدم هایی که در زندگی جای مناسب خود را پیدا نمی ­کنند از مفاهیم اساسی این کتاب است.داستانِ دیروز با لحنی ساده و بدون هیچ­ گونه پیچیدگی نوشته شده و نویسنده توانسته است بدون این­که فضایی تیره و سیاه را ترسیم کند رنج­های انسان امروزی را بازگو کند.در پشت جلد کتاب می­ خوانیم: «آگوتا کریستوف پس از سه­گانه ی موفق دوقلوها، در این رمان سرگذشت مردی را روایت می­ کند که زندگی­ اش بین کار یکنواخت در کارخانه و رویای نوشتن خلاصه شده است. او منتظر زنی است که انگار باید از متن یا رویا بیاید.»

درباره نویسنده دیروز

«آگوتا کریستوف» نویسنده اهل کشور مجارستان است که در سال 1956 همراه همسرش از وطن لِه شده زیر بار دیکتاتوری به سوئیس پناهنده شد. سلاح او در برابر تنهایی، غربت و تبعید یک لغت نامه بود و ناچار زبان فرانسوی را آموخت اما از همان ابتدا مطمئن بود می خواهد نویسنده شود: «تنها چیزی که درباره اش مطمئن بودم، این بود که خواهم نوشت، هر جا که باشد، به هر زبانی که باشد.» از این نویسنده، نمایشنامه های زیادی نیز چاپ شده است اما تریلوژی یا سه گانه او شهرت بسیاری برای او به همراه داشت ضمن آنکه «دفتر بزرگ» برنده عنوان جایزه بهترین کتاب اروپایی ADELF را به خود اختصاص داد و «دروغ سوم» برنده جایزه «لیورانتر» شد و آگوتا به یکی از معروفترین و بهترین نویسندگان جهان تبدیل شد.

آگوتا کریستوف

درباره مترجم کتاب دیروز

اصغر نوری (زاده ۱۳۵۵) دانش آموخته زبان و ادبیات فرانسه و کارگردانی تئاتر است. او افزون بر کار ترجمه، به نمایشنامه نویسی و کارگردانی تئاتر نیز مشغول است. اصغر نوری طی سال ها فعالیت حرفه ای خود، خوانندگان ایرانی را با ادبیات معاصر فرانسوی آشنا کرده است. آگوتا کریستف، پاتریک مودیانو، ژوئل اگلوف، بریژیت ژیرو، مارسل امه و دیدیه ون کولارت از جمله نویسندگانی هستند که اصغر نوری آثاری از آن ها را ترجمه کرده است.

یادداشتی از مترجم درباره نویسنده کتاب

با آگوتا کریستوف سال ۸۶ آشنا شدم، با خواندن کتاب کوچکی به نام «زبان مادری» ترجمه چنگیز پهلوان، نشر آبی. قصه زنی نویسنده بود که با زبانی ساده و ایجازی عجیب کل زندگی­ اش را از کودکی تا میان سالی در کتابی ۱۱۰ صفحه ­ای با حروف درشت فشرده کرده بود. جدا از مینی­مالیسم منحصر به فرد نویسنده، حوادثی که از سر گذرانده بود تاثیرگذار و تکان ­دهنده بودند؛ عطش خواندن و نوشتن در کودکی، تجربه سال­ های سخت جنگ جهانی دوم در مجارستان، آزادی کشور از دست آلمان­ ها و تصرف دوباره آن به دست ارتش شوروی، کمونیسم زورکی، قیام ملت علیه استبدادی که در آغاز وعده بهترین زندگی را می­ داد، فرار از وطن و گرفتن پناهندگی از کشور سوئیس، تبعید، تنهایی، روزهای طولانی کار در یک کارخانه ساعت­ سازی، شانزده سال تلاش مداوم برای یادگیری زبان فرانسه، نوشتن اولین داستان­ ها و نمایشنامه ­ها به زبان فرانسه و در نهایت چاپ رمان اول، «دفتر بزرگ» و تبدیل شدن به نویسنده­ای جهانی. همه این ­ها با زبانی ساده و موجز تصویرهایی کلی از نویسنده ­ای غریب به دست می ­داد. آن زمان کتاب دیگری از آگوتا کریستوف به فارسی ترجمه نشده بود. کمی بعدتر، تینوش نظم ­جو نمایشنامه کوتاهی از او به فارسی ترجمه کرد به نام «جان و جو». کار دلچسبی بود که آدم را یاد نمایشنامه­ نویسانی مثل اوژن یونسکو و آرتور آدامف می­ انداخت.اواخر سال ۸۷ در دفتر مجله بخارا بودم که آقای علی دهباشی فراخوان یک کنکور ترجمه را بهم داد که از طرف موسسه پروهلوسیا در سوئیس بود و جایزه ­اش بورس اقامت یک ماهه در خانه مترجمان لورن. باید ترجمه بیست صفحه از یک اثر ادبی سوئیسی را می ­فرستادیم که به یکی از چهار زبان سوئیس نوشته شده باشد. یاد آگوتا کریستوف افتادم. رفتم کتابخانه پارک شهر که در زیرزمینش چند قفسه کتاب به زبان انگلیسی و فرانسه دیده بودم. «دفتر بزرگ» را بین چند کتاب دیگر از نویسنده ­های فرانسه ­زبان پیدا کردم. صفحه اولش را که باز کردم، شروع رمان آنقدر جذاب و روان بود که همان­جا سرپا بین قفسه­ ها بیشتر از بیست صفحه از رمان را خواندم. نثر کتاب بسیار ساده بود. با جمله­ های کوتاه و از زبان دو پسر دوقلو. در واقع با راوی «ما». خواندن رمان همان شب تمام شب و ترجمه بیست صفحه­ اش، کمتر از یک هفته وقت برد. البته بارها تصحیح و بازخوانی کردم قبل از فرستادن به خانه مترجمان لورن.روزهای آخر اسفند از لورن ایمیل زدند که برنده بورس اقامت شده ­ام و می­توانم ماه اقامتم را خودم انتخاب کنم. اول مرداد ۸۸ در خانه مترجمان لورن بودم، در حومه شهر زوریخ؛ ویلایی مدرن و دلپذیر در دل جنگل­ های روستایی به نام ورنرهاوزن. ترجمه «دفتر بزرگ» تقریبا تمام شده بود و مشغول خواندن آثار دیگر آگوتا کریستوف بودم و دنبال راهی می­ گشتم خودش را ملاقات کنم. مسئولان خانه مترجمان ایمیل یا شماره تلفنی از او نداشتند و فقط توانستند آدرس خانه ­اش در شهر نوشاتل را برایم پیدا کنند. برایش نامه نوشتم و شماره اتاقم را گذاشتم. چند روز بعد زنگ زده بود و پیام گذاشته بود. با صدایی خسته و صمیمی می ­گفت خوشحال است که کتابش به فارسی ترجمه می­ شود و از درخواست من برای وقت ملاقات استقبال می­ کرد. یکی از روزهای آخر اوت ۲۰۰۹ آگوتا کریستوف را برای اولین و آخرین بار در آپارتمان کوچکش در شهر نوشاتل سوئیس ملاقات کردم. زیاد سرحال نبود، از چند سال پیش دیالیز می ­شد و عملا دیگر چیزی نمی­ نوشت. دو ساعتی باهم از ادبیات و آثارش و مجارستان و سوئیس و ایران صحبت کردیم. خانه­ اش پر بود از ترجمه­ های آثارش به زبان­ های دیگر. نزدیک به چهل زبان. فارسی جزو آخرین زبان ­هایی بود که رمان­ های کریستوف به آن ترجمه می­ شد. نگاهش را موقع خداحافظی هنوز به یاد دارم. قول دادم کتاب که چاپ شد برایش بفرستم ولی این اتفاق نیفتاد. آگوتا کریستوف ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ در سوئیس درگذشت و آن­موقع هنوز «دفتر بزرگ» چاپ نشده بود.«دفتر بزرگ» جلد اول سه­ گانه دوقلوهاست و معروف­ترین اثر نویسنده. این سه ­گانه با رمان­ های «مدرک» و «دروغ سوم» ادامه پیدا می­ کند و راوی قصه زندگی دو پسر دوقلو است از ۷ سالگی تا میانسالی. ردپای خود آگوتا کریستوف زندگی ­اش در جاجای این سه رمان و رمان چهارم نویسنده «دیروز» پررنگ است. همه تصویرهای موجز داستان بلند «بی­سواد» (زبان مادری) در این چهار رمان کمی گسترده­ تر شده­ اند و چنان با تخیل درآمیخته ­اند که دیگر تشخیص واقعیت از خیال غیرممکن است. اما چند ستون اصلی همچنان مشهوداند: میل به نوشتن، تبعید، تنهایی و رنج بودن در عریان­ترین شکل آن. زبان ساده ­ای که کریستوف در رمان اولش انتخاب می ­کند، گرچه می­ تواند در ابتدا از سر عدم تسلط کامل به زبان فرانسه باشد اما در همین اثر و اثار دیگرش به سبک نویسنده تبدیل می­ شود که با رویکرد او به ادبیات متناسب است. آگوتا کریستوف موقع نوشتن بیشتر به عینیت می ­پردازد و راوی آثارش همواره در حال گزارش بیرون است. در سه­ گانه دوقلوها تقریبا هیچ جمله­ ای نیست که درون شخصیت ­ها را روایت کند. ما هیچ­وقت نمی­دانیم شخصیت ­های کریستوف به چه فکر می­ کنند یا چه حسی دارند، فقط کنش­ های بیرونی آنها را می­ بینیم و دیالوگ­ هاشان را می­ شنویم. این رویکرد به ادبیات که آن را به تئاتر و سینما نزدیک می­ کند و یکی از امتیازهای منحصر به فرد ادبیات (گزارش درون) را از آن می ­گیرد، سبک کریستوف در نوشتن است و برای چنین سبکی، زبان ساده و موجز بهترین انتخاب به نظر می­ رسد. کریستوف موقع نوشتن انگار بیشتر از آن­که بنویسد، پاک می ­کند. هر جمله را طوری می­چلاند که از هر حشو و اضافه ­ای خالی شود. کار دیگرش دوری جستن از احساسات­ گرایی موقع نوشتن است.هر چهار رمان آگوتا کریستوف سرشارند از صحنه ­های خشن و لحظاتی عاطفی که می ­توانستند بسیار احساساتی باشند، اما راوی کریستوف، بی تفاوت و تقریبا بی ­احساس حرفش را می ­زند و می­ گذرد، هیچ مکثی در هیچ کجا ندارد. در این چهار رمان، گرچه گزارشی نزدیک به واقعیت از زندگی مردم مجارستان از زمان اشغال در جنگ جهانی دوم تا انقلاب نافرجام ضدکمونیستی در سال ۱۹۵۶ و بعد از آن، زندگی مردمان مجاری در تبعید داریم، اما نویسنده همیشه بی­ طرف باقی می ­ماند و فاصله­ ای منطقی با همه حوادث نگه می­ دارد. برای کریستوف، موادی که از زندگی واقعی می­ آیند فقط دست­مایه­ ای هستند برای نوشتن، برای ساختن دنیایی خیالی که فقط در ادبیات می­ توان ان را یافت. او عاشق نوشتن است، در هر شرایطی و به هر بهانه ­ای. شخصیت­ های اصلی چهار رمانش هم تنها دغدغه اصلی زندگی­شان نوشتن است و ما در هر چهار رمان در واقع مشغول خواندن دفتر خاطرات یا داستان­ های آنها هستیم. این رویکرد به ادبیات، از آگوتا کریستوف نویسنده ­ای منحصر به فرد می ­سازد که نظیرش را کمتر می­ توانیم در تاریخ ادبیات جهان ببینیم. همانند زندگی گوشه­ گیرانه و به دور از جنجال خود نویسنده، آثار آگوتا کریستوف، گوشه­ ای از ادبیات را به خود اختصاص داده ­اند و تا ابد زنده می­ مانند.ترجمه آثار آگوتا کریستوف برای من چالش مهمی بود. رسیدن به لحن مناسب کریستوف در زبان فارسی تجربه سخت و دلپذیری بود، این­که زبان هم سادگی و ایجاز داشته باشد و هم شاعرانگی ویژه­ ای پیدا کند، و همه این­ها باید با دایره کلمات محدودی صورت می­گرفت. در لایه ­ای از زبان فارسی که برای ترجمه کریستوف انتخاب کرده بودم، از هر کلمه ­ای نمی­شد استفاده کرد. در ترجمه چهار رمان کریستوف، گاهی وقت ­ها کارم شبیه تراشکاری می­ شد که مدام کلمه­ ها را صیقل می ­دهد تا درون جمله جا بگیرند. در داستان­ های مجموعه «فرقی نمی ­کند» وضعیت کمی متفاوت بود. این داستان­ ها در واقع شعرهایی بودند که کریستوف در نوجوانی به زبان مجاری سروده بود و بعدها که خواسته بود آنها را به فرانسه بازسرایی کند، به داستان تبدیل شده بودند. در این داستان­ ها زبان شاعرانه­ تر و فضا سوررئال­ تر از رمان ­های کریستوف بود و موقع ترجمه آزادی عمل بیشتری به من می­ داد. می­ شد به زیبایی جمله ­های فارسی فکر کرد بی ­آن­که به سبک نویسنده آسیبی برسد. همین تجربه موقع ترجمه شعرهای آگوتا کریستوف تکرار شد؛ مجموعه شعر «میخ ها».تا امروز همه آثار ادبی آگوتا کریستوف را به فارسی ترجمه کرده­ ام و همگی در نشر مروارید به چاپ رسیده ­اند. حتم دارم با ترجمه آثار هیچ نویسنده دیگری اندازه آثار کریستوف لذت نخواهم برد. تجربه یگانه ­ای بود و خوشبختانه این شش کتاب بیشتر از ترجمه­ های دیگرم مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته­ اند. از این بایت خیلی خوشحالم. بهترین اتفاق برای یک مترجم وقتی است که آثار مورد علاقه ­اش را مخاطبان هم دوست دارند. به­ تازگی ترجمه نمایشنامه­ های آگوتا کریستوف را شروع کرده ­ام. هشت نمایشنامه که وام­دار تئاتر ابسورد هستند اما بیشتر از هرچیز شبیه خود کریستوف ­اند و دنیای داستانی ­اش. این نمایشنامه­ ها گرچه به اندازه رمان ­های او معروف نیستند اما بارها در کشورهای مختلف به اجرا درآمده­ اند و پیشنهادهای خوبی برای صحنه هستند.

قسمتی از کتاب دیروز

با این کار، فقط تا اندازه­ای پول درمی­آوریم که چیزی بخوریم، جایی ساکن شویم، و مهم ­تر از همه این­که بتوانیم فردایش کار را از سر بگیریم.

گاهی وقت­ ها، از خودم می­پرسم من برای کارکردن زندگی می­ کنم یا کار به من فرصت زندگی می­ دهد. تازه کدام زندگی؟ کار یکنواخت. حقوق ناچیز. تنهایی...

من هم تشنه بودم سرم را عقب دادم و خودم را رها کردم تا بیفتم وسط درخت ها . صورتم را فرو کردم توی گل سرد و دیگر تکان نخوردم من این طور مردم به زودی تنم با زمین یکی می شود.

شناسنامه کتاب دیروز

نویسنده: آگوتا کریستوف

مترجم: اصغر نوری

ناشر: مروارید

تعداد صفحات: 123

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
عرض ارادت فریبا نادری به امام خمینی(ره): مرد بزرگ جایت خالی است در میان مردمان سرزمینِ نور؛ ممنون که این انقلاب رو برایمان رقم زدی+ عکس (134 نظر) (فیلم) نظر رهبر معظم انقلاب درباره تخت جمشید / افتخاری ندارد، خدا می‌داند چقدر بیگناه مقابل تخت طاغوت‌های زمان به قتل می‌رسیدند ... (83 نظر) تذکر جدی علی دایی به اعجوبه طنز ایران: دفعه آخرت باشد که ادای من را درآوردی! (83 نظر) سحر زکریا: بهنوش بختیاری نخود هر آشه در حد من نیست که بخوام باهاش دهن به دهن بشم! خانم بختیاری در بین همکاران جوک هستن!+فیلم (79 نظر) علی دایی در واکنش به تقلید صدایش در مراسم استقلالی‌ها: در گذشته پادشاهان دلقک‌هایی داشتند که وظیفه‌شان تقلید صدا و خنداندن مردم بود+عکس (78 نظر) (فیلم) مصاحبه با دختری که با پوشش متفاوت از رهبر انقلاب در غرفه‌اش استقبال کرد / هیچ گونه صحبتی درباره پوشش و حجاب من نشد (65 نظر) الهام حمیدی: من مجبورم با سیلی صورتم را سرخ نگه دارم، ترجیح می‌دهم چهره‌ام همان الهام همیشه باشد تا یک چهره عمل شده تغییر یافته (47 نظر) مهراوه شریفی نیا، بازیگر سریال کیمیا با پوششی متفاوت و با گوشواره هایی با طرح انگور در شبکه تلویزیونی افغانستان حضور یافت+ویدیو/ تعریف و تمجید خانم بازیگر از مهمان نوازی مردم در کابل (44 نظر) پزشکیان: اکثر یارانه‌ها به کسانی می‌رسد که احتیاجی به آن ندارند (38 نظر) فریبا نادری خطاب به صدف طاهریان: اگر نخواهند به تو پیشنهاد بی‌شرمانه بدهند پس باید به کی بدهند؟ والا من روم نمیشه حتما نباید اسم بدکاره روت باشه که+فیلم (36 نظر) ژیلا صادقی: من زنی هستم، آزاد/ در فطرت من حیا نهاده شده/می‌دانم از کجا باید شروع کنم و کجا می‌شود رها شد (36 نظر) علی دایی: دکترها گفته بودند شاید زیر عمل زنده نمانم، میتوانستم همه جای دنیا زندگی کنم اما همه درآمدم را در ایران سرمایه‌گذاری کردم...+عکس (36 نظر) نعیمه نظام دوست: با رنو افتادیم دنبال آقای عابدزاده سر یه چهارراه پیچیدیم جلوش محل نذاشت رفتم گفتم وایسا من هنرمند مملکتم گفت نه و رفت برگشتم خونه عکساشو جِر و واجِر کردم +ویدئو (35 نظر) امام جمعه پردیسان: از رهبری تقاضا دارم اجازه ساخت بمب اتم را صادر کنند +فیلم (33 نظر) عاشقانه های مازیار لرستانی با مهری خانم: دختر بابا صفورا عضو جدید به خانواده من اضافه شد، آن کس که می خندد هنوز آن خبر مخوف را نشنیده است!+فیلم (32 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
چه موضوعاتی در دستورکار گفتگوهای ایران و اروپا قرار دارد؟
وزیر خارجۀ انگلیس: حکم بازداشت نتانیاهو را خواهم گرفت
گرامی: مریض بودم اما گل زدم!
برنامه «ثریا» از کنداکتور شبکه یک حذف شد!
فال ابجد روزانه جمعه 9 آذر 1403
مذاکرات ایران با اروپای منهای آمریکا به نتیجه نمی‌رسد؛ اروپا توان رفع تحریم‌های ایران را ندارد
فال انبیاء روزانه جمعه 9 آذر 1403
ترامپ وزیر هوش مصنوعی معرفی می‌کند
فال حافظ با تفسیر امروز جمعه 9 آذر 1403 + فیلم
چگونه کودکمان را به خوردن غذا تشویق کنیم؟ / 10 ایده انگیزشی برای ترغیب کودک به غذا خوردن
حکایت های خواندنی/ حکایت شیر و خرگوش باهوش( از داستان‌ های کلیله و دمنه)
وقتی کودکان دیگر فرزندمان را اذیت می‌کنند باید چه کار کنیم؟ / 4 راهکار در مواجهه با کودک آزار دیده
جریمه 43000 دلاری برای اپل
پای قتل و جنایت به مدارس هم رسید/ قتل در مدرسه راهنمایی پسرانه شهید باهنر بومهن
فایننشال تایمز: بایدن 680 میلیون دلار سلاح به اسرائیل می‌دهد
منتخب روز   
سرشناسترین دختر شاه قاجار در روز عروسی با لباس و تاج مدرن و بسیار شیک/ باورتون میشه 150 سال پیش واسه عروسی ساقدوش داشتن اونم با لباس‌های مخصوص؟ احسان علیخانی خطاب به جومونگ: به سوسانو حسادت نکن! من اصلا این سریال را ندیدم/ ایرانی ها جرعت ندارند مثل جومونگ دوتا زن بگیرند+فیلم (ویدئو) با خنده‌دارترین سکانس «در حاشیه»، امروزت رو شاد کن😁/ جواد رضویان: بالقوه شی شی هست؟/ سیامک انصاری: مال چراغ قوه هستش آتش سوزی یک انبار در محله خاوران مهار شد + ویدئو مفاخر ورزشی ایران/ حسین رضازاده از تولد و ورزش تا سیاست و رد پیشنهاد تغییر تابعیت گشت و گذاری در تنها کوچه‌ی دو طبقه‌ی جهان در کاشان/ خاص‌ترین کوچه‌ای که نظیرش در هیچ جای جهان وجود ندارد تهران گردی / معرفی 21 مرکز تفریحی و مهیج تهران پایتخت سلامی: آتش‌بس، شکستی خفت‌بار برای رژیم صهیونی است دعا و نیایش؛ بخش 1/ اجابت خواسته‌ها با دعای اسم اعظم امام علی (ع) که از حضرت خضر آموخت عربستان: امیدواریم توافق به حفظ حاکمیت و امنیت لبنان بیانجامد عجیب‌ترین ترفند ایرانیان برای شکست سپاه قدرتمند مصر فقط با لشکری از گربه‌ها پرونده دالان زنگزور با رزمایش مشترک ایران و آذربایجان بسته شد؟