به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، گاهی زندگی آنطور که میخواهیم پیش نمیرود. راهها تاریک میشوند و دلمان از تکرار خسته. اما درست در همین لحظههاست که امید، مثل نوری در دل شب میدرخشد. هر پایان، شروعی در دل خود دارد؛ هر شکست، فرصتی برای تولدی دوباره است. مهم نیست دیروز چه گذشت، مهم این است که امروز هستی و هنوز فرصت برای ساختن، جبران کردن و شکفتن داری. آغاز کن، حتی با گامی کوچک. دنیا همیشه برای کسی که از نو شروع میکند، جا دارد.
گاهی دل که میشکند، آدم فکر میکند دیگر هیچچیز مثل قبل نمیشود… انگار چیزی از درونت کنده شده و در جای خالیاش فقط سکوت مانده. اما همینجاست که زندگی آهسته آهسته از نو شروع میشود؛ از یک لبخند کوچک، از یک روزنهی آرام، از یک لحظهی کوتاه که در آن برای چند ثانیه درد را فراموش میکنی.

گاهی دل شکستن مثل ترک خوردن یک لیوان نیست؛ مثل باز شدن یک پنجرهست.

رفتنش یعنی ساکت شدن یک موسیقی…یعنی خاموش شدن چراغی که هزار شب با آن خوابیدی. اما خاموش شدن یک چراغ به معنای تمام شدنِ نور نیست.گاهی تاریکی لازم است تا بفهمی چقدر روشن بودهای، چقدر توانستهای عاشق شوی چقدر توانستهای ببخشی
و چقدر میتوانی دوباره بلند شوی.

تو محکوم به بهتر شدن هستی،
محکوم به لبخندهای جدید،
محکوم به روزهایی که در آن
درد امروزت فقط یک یادآوری کوچک میشود
از چیزی که تو را قویتر کرد.
قلبت را نگهدار…
این فقط یک فصل است
نه تمام داستان.

گاهی حس میکنی هیچکس نمیفهمد چه میگذرد، چه دردی روی شانههایت نشسته، چه شکافی روی روحت افتاده. اما باور کن همین رنجها میسازندت، عمیقت میکنند، و تو را تبدیل میکنند به آدمی که توانایی دیدن زیباییهای کوچک دنیا را دارد. تو لازم نیست یکشبه حال خوب پیدا کنی؛ کافیست یکذره، فقط یکذره بهتر از دیروز باشی. همین یک ذرهها معجزه میسازند. دنیا هیچوقت برای همیشه تاریک نمیماند… اگرچه تاریکیها گاهی طولانیاند.

تو فکر میکنی زندگی چیزی برایت نگذاشته، اما شاید هنوز آن بخشهایی را ندیدهای که قرار است آیندهات را روشن کنند. خیلی از قویترین آدمها کسانی بودند که جایی از زندگیشان فرو ریختند، شکسته شدند، از پا افتادند… اما همان نقطهی سقوط شد لحظهی ساختن دوباره. تو هم میتوانی دوباره ساخته شوی—نه شبیه قبل، بلکه قویتر، آگاهتر، و زندهتر. شاید الان نمیبینی، اما روزی میرسد که همین درد، همین خستگی، همین بیامیدی تبدیل میشود به قصهی برگشتنت.

گاهی فقط باید یک دلیل کوچک برای ماندن پیدا کرد… نه دلیل بزرگ، نه معجزه، فقط یک چیز کوچک: یک آدم، یک رویا، یک لبخند، یک صبح، حتی یک فنجان چای. زندگی همیشه از همین چیزهای کوچک شروع میشود. همین که هنوز میتوانی چیزی را حس کنی، حتی اگر درد باشد، یعنی هنوز زندهای—و زنده بودن یعنی امکان تغییر، امکان تجربهی چیزهای تازه، امکان دیدن لحظههایی که هنوز نیامدهاند.
و باور کن… لحظههای زیبای نیامده، همیشه بیشتر از زخمیاند که گذشته.

و اگر هیچچیز در دنیا تو را آرام نمیکند، اگر هرچه تلاش میکنی باز هم خستهای، بدان که این حالت پایان نیست—یک مرحله است. هیچکس همیشه همینجا نمیماند. تو نمیمانی. زندگی قرار است بالا و پایین داشته باشد، اما پایینها جایی نیست که آدم متوقف بماند. تو حتی اگر آرام، حتی اگر آهسته، حتی اگر با قلبی سنگین حرکت کنی… باز هم در حرکت هستی.
و همین یعنی امید.

گاهی حس میکنی هیچکس نمیفهمد چه میگذرد، چه دردی روی شانههایت نشسته، چه شکافی روی روحت افتاده. اما باور کن همین رنجها میسازندت، عمیقت میکنند، و تو را تبدیل میکنند به آدمی که توانایی دیدن زیباییهای کوچک دنیا را دارد. تو لازم نیست یکشبه حال خوب پیدا کنی؛ کافیست یکذره، فقط یکذره بهتر از دیروز باشی. همین یک ذرهها معجزه میسازند. دنیا هیچوقت برای همیشه تاریک نمیماند… اگرچه تاریکیها گاهی طولانیاند.

تو هنوز فرصت داری چیزهایی را ببینی که الان حتی تصورشان را نمیکنی. هنوز فرصت داری خوشحال شوی، دوست داشته شوی، به آرزویی برسی، تغییری ببینی.
تو هنوز تمام نشدهای.
تو تازه شروعی.

گاهی زندگی آنقدر سنگین میشود که حتی نفس کشیدن هم شبیه یک کار سخت است. اما همین که تو هنوز اینجایی، هنوز دنبال یک جملهای، یک نوری، یک نشانهای—یعنی هنوز در وجودت جایی هست که نمیخواهد تسلیم شود. تو لازم نیست ناگهان قوی شوی، لازم نیست بلند فریاد بزنی

بدان که تو تنهاتر نشدهای، فقط کمی خودت را بیشتر حس میکنی. این احساسِ تهی بودن، این دردِ سنگین، این بغضی که گاهی بیهوا مینشیند روی گلویت—همهی اینها نشانهی این است که دل تو هنوز زنده است. دلی که زنده باشد، یک روز دوباره میخندد
اگر از این نوع پیام های انگیزشی خوشتان آمد خوشحال می شویم در قسمت دیدگاه ماه تولد خود را با ما به اشتراک بگذارید.