درباره کتاب سکوت قبر
کتاب سکوت قبر، رمانی نوشته ی آرنالدور ایندیرداسون است که نخستین بار در سال 2001 انتشار یافت. زمانی که اسکلتی در یکی از محل های ساخت و ساز در حومه ی شهر ریکیاویک پیدا می شود، کارآگاه ارلندور درمی یابد که وارد گودالی شده که هم صحنه ی جرم است و هم یک حفاری باستان شناسانه. استخوان های این اسکلت یکی پس از دیگری پیدا می شوند و در کنار آن ها، گذشته ی خشونت آمیز خانواده ای که در نزدیکی این محل ساخت و ساز زندگی می کردند نیز سر از خاک بیرون می آورد. این اسکلت متعلق به یک مرد بوده یا یک زن؟ قاتل بوده یا قربانی؟ و آیا این تنها یک پرونده ی قتل معمولی است یا چیزی فراتر از آن؟ همزمان با این که ارلندور تلاش می کند گره ی این معمای پیچیده را باز کند، باید دختر معتادش را نیز از نابودی نجات دهد و به هر طریق ممکن، مرهمی برای خانواده ی زخم خورده ی خود بیابد.
خلاصه کتاب سکوت قبر
زمانی که اسکلتی در یکی از محل های ساخت و ساز در حومه ی شهر ریکیاویک پیدا می شود، کارآگاه ارلندور درمی یابد که وارد گودالی شده که هم صحنه ی جرم است و هم یک حفاری باستان شناسانه. استخوان های این اسکلت یکی پس از دیگری پیدا می شوند و در کنار آن ها، گذشته ی خشونت آمیز خانواده ای که در نزدیکی این محل ساخت و ساز زندگی می کردند نیز سر از خاک بیرون می آورد. این اسکلت متعلق به یک مرد بوده یا یک زن؟ قاتل بوده یا قربانی؟ و آیا این تنها یک پرونده ی قتل معمولی است یا چیزی فراتر از آن؟ همزمان با این که ارلندور تلاش می کند گره ی این معمای پیچیده را باز کند، باید دختر معتادش را نیز از نابودی نجات دهد و به هر طریق ممکن، مرهمی برای خانواده ی زخم خورده ی خود بیابد.اسم کتاب واقعا برازنده آن هم می باشد. در رمان با قبرهایی روبه رو هستیم که هیچ چیزی از خود نشان نمی دهند. نه بررسی کردن اسکلت ها پس نتیجه آن می شود که می دهد و همچنین نه شواهدی که وجود دارد خبر از چیزی می دهد. آن قبرها به راستی سکوت نموده اند.
درباره نویسنده کتاب سکوت قبر
آرنالدور ایندیرداسون، زاده ی 8 ژانویه ی 1961، نویسنده ای ایسلندی است. ایندیرداسون در سال 1996 در رشته ی تاریخ از دانشگاه ایسلند فارغ التحصیل شد. او سپس به عنوان یک روزنامه نگار مشغول به کار شد و پس از آن، به عنوان نویسنده ای مستقل به فعالیت روی آورد. ایندیرداسون از سال 1986 تا 2001، در روزنامه ی Morgunblaðið نقد فیلم می نوشت. اولین کتاب او در سال 1997 به انتشار رسید.

قسمتی از کتاب سکوت قبر
احساس می کرد سکوت سنگینی بر زندگی اش حاکم است. احساس تنهایی گرداگردش را فراگرفته بود. روزهای کسالت باری را می گذراند که سلسله وار تلنبار شده بود روی او و داشت خفه اش می کرد. ناگهان خواب به سراغش آمد و افکارش به دوران کودکی رفت، به زندگی ای که عاری از گناه بود و آزاد از غم و غضه و نگرانی. هرچند خیلی کم پیش می آمد، اما گاهی اوقات واقعا می توانست به آرامش گذشته دست یابد و زمانی کوتاه احساس خوبی داشته باشد. (کتاب سکوت قبر – صفحه ۷۴)
همه ی سربازان اونیفورم خاکی پوشیده و کمربند بسته بودند و پوتین های سیاه و بادوامی به پا داشتند که بندهایش را بالای ساق پا بسته بودند، بعضی های شان کلاه خود داشتند و اسلحه هایی در غلاف. هوا که گرم می شد لباس های شان را در می آوردند و برهنه زیر نور آفتاب دراز می کشیدند. هرچند وقت یک بار تمرین نظامی داشتند، مخفی شدن، بیرون دویدن از مخفیگاه، انداختن خودشان روی زمین و شلیک کردن. (کتاب سکوت قبر – صفحه ۱۵۸)
زندگی کردن با تنفر هر روزه، هرگز متوقف نمی شه، و هیچ وقت هم نمی تونید تغییرش بدید، تا وقتی که اراده تون رو از دست می دید و فقط منتظر می مونید و امیدوارید که کتک بعدی به شدت قبلی نباشه. (کتاب سکوت قبر – صفحه ۲۳۶)
کی برای قتل روح حکم صادر می کنه؟ می تونید این رو بهم بگید؟ چه طوری می تونید یه مـرد رو به خاطر قـتـل روح محکوم کنید؟ (کتاب سکوت قبر – صفحه ۲۳۷)
شناسنامه کتاب سکوت قبر
- عنوان اصلی: سکوت قبر
- عنوان فرعی: کاوشگری های کارآگاه ارلندور
- نویسنده: آرنالدور ایندیرداسون
- ترجمه: زهرا زارعی
- انتشارات: قطره
- تعداد صفحات: ۲۹۸
- نسخه صوتی: ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی رمان جمشیدخان عمویم اثر بختیار علی










































