خلاصه داستان
داستان مردی به اسم «بردیا برازنده» را روایت می کند که صاحب مرکز زیبایی تناسب طلایی است و ثروتی دارد که همچون خساستش بی انتهاست. بعد از پلمب آژانس مسافرتی بارباراس که متعلّق به خواهر بردیا، «باربارا برازنده» است، باربارا برادرش را با زور و تهدید راضی می کند که فعالیت آژانس را تا فکّ پلمب در مرکز تناسب طلایی ادامه دهد. امّا، در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد و به زودی با افشای راز ثروت بردیا، وضعیت خانوادهٔ برازنده از این رو به آن رو خواهد شد ...
نکاتی درباره فیلم
سیت کام یا کمدی موقعیت، در ساده ترین شکل ممکن به فرمتی از سریال سازی اشاره دارد که در آن بازیگران مقابل تماشاگران در صحنه ظاهر می شوند و شاهد واکنش زنده تماشاگران به اتفاقات و شوخی های جاری در صحنه هستیم که این واکنش در قالب صدای خنده به نسخه نهایی اثر راه پیدا می کند. سریال هایی که با فضا، دکور و شخصیت های ثابت و محدود شناخته می شوند و هر بار در این فضای ثابت داستان تازه ای برای شخصیت ها پیش می آید. دوستان، آشنایی با مادر و تئوری بیگ بنگ از جمله سیت کام های معروفی هستند که در ایران هم طرفداران پرشماری دارند. با این وجود، سال ها از ساخت آخرین سیت کام موفق در شبکه های تلویزیونی آمریکایی می گذرد و این فرمت نمایشی تقریبا جای خود را به مدل های دیگری داده، گرچه هنوز ردپای تاثیرات و الگوهای روایی آن بر نسل جدید کمدی ها مشهود است.
در ایران از همان زمانی که تماشای سیت کام های روز در میان مخاطبان باب شد، تلاش های زیادی برای ساخت نمونه های وطنی آن صورت گرفت که عموما راه به جایی نبردند و نهایتا ترجمان بصری و روایی سیت کام ها در تلویزیون ایران شد سریال های کمدی نودشبی که با چند بازیگر محدود و در یک لوکیشن ثابت ساخته می شدند و با وجود استفاده از الگوهای روایی سیت کام ها، از نظر بصری و ساخت شباهت چندانی به آن ها نداشتند. موفق ترین نمونه از این دست شاید پاورچین باشد که با وجود تولید فقیر و شتابزده به دلیل تاثیرپذیری آشکار از فضای دوستان و ساینفیلد نسبت به زمان خودش در تلویزیون ایران یک اتفاق محسوب می شد.
در مقابل، بیژن بیرنگ و مسعود رسام که جزو مهمترین برنامه سازان تلویزیون ایران در دهه های شصت و هفتاد بودند، تلاش کردند تا در تولیدات خود از نظر فرم، ظاهر و اجرا به سیت کام ها نزدیک شود. سال ها بعد بیژن بیرنگ سعی کرد با عشق تعطیل نیست ساخت یک سیت کام تمام عیار را در ایران تجربه کند که حاصل آن شکستی سنگین و غیرمنتظره بود که حتی وجود ستاره هایی چون محمدرضا گلزار و مهناز افشار هم به کار کمک نکرد.
رامبد جوان هم که از قضا کارش را با بیرنگ و رسام شروع کرده بود، و در طول سه دهه فعالیتش همیشه از نظر فضای فانتزی و مدل اجرای نمایشگرانه تحت تاثیر آن ها بوده، این بار سعی کرده تا ساخت یک سیت کام ایرانی دیگر در شبکه نمایش خانگی را تجربه کند. اگر ظاهر و اجرای تمیز و شیک را به عنوان شاخصه همیشگی کارهای جوان حساب کنیم، حتما سریال کمدی مردم معمولی هم از این منظر چشمگیر خواهد بود. اما آنچه که چالش اصلی پروژه به حساب می آید، فرمت و روایت اثر و همگونی آن با وضعیت کنونی جامعه و سطح انتظار مخاطبان است.
داستان و فضایی که جوان برای سریال تازه اش انتخاب کرده، بیش از حد یادآور محصولات تلویزیونی دهه هفتاد است و انتظار می رود که لحنی فانتزی و سرخوشانه داشته باشد. ایده ای که باید دید از سوی مخاطبان با چه واکنشی مواجه می شود. جدای از این، جوان در تجربیات تلویزیونی اش معمولا نتوانسته تا موفقیت کارهای سینمایی اش را تکرار کند و در دهه گذشته هم سلیقه و زیبایی شناسی آثارش کاملا تحت تاثیر فضای خندوانه و پرسونایی قرار گرفته که این شوی تلویزیونی برای او ساخته است.
فضای سریال مردم معمولی خیلی زود ما را به یاد آثار مهدی مظلومی می اندازد. آثاری مثل بدون شرح، کمربندها را ببندیم. داستان هایی که عموما در یک لوکیشن بزرگ پیش می روند. ماجراهای بدون شرح در دفتر یک روزنامه بود و کمربندها را ببندیم در یک دفتر هواپیمایی.
ویژگی این سریال ها به نوعی شبیه به سیتکام های تلویزیونی در آمریکا است. داستان کلی آن چنان اهمیت ندارد یا خیلی کمرنگ است. اما موتور محرکی که بیننده ها را ترغیب می کند تا مجموعه را دنبال کنند و خسته نشوند شوخ و شنگی شخصیت ها و البته برخی نکات ظریف در نوشتن دیالوگ ها و موقعیت ها است. همان طور که از توضیحات بر می آید بازیگران در این مجموعه بیشترین اهمیت را دارند. در سریال های مهدی مظلومی، فتحعلی اویسی با کارکتر مغرورانه و بلوف زنش، بیژن بنفشه خواه با کارکتر خنگ و خونسردش و فلامک جنیدی با کارکتر وراج، تعدادی از مثال هایی هستند که بستر فوق العاده ای برای ایجاد فضایی شاد و خنده دار مهیا می کردند. این کارکترها با قدرت بازیگری بازیگرانش، محرک اصلی سریال بودند.
نکات منفی سریال
« مردم معمولی » فاقد فیلمنامه است و به مُشتی لودگی، آن هم در مبتذل ترین حالت ممکن می گذرد.
عموماً آثار کمدی مبتنی بر دیالوگ، با کلمات کوتاه و نافذ و موقعیت سازی های کمیک شناخته می شوند. اما « مردم معمولی » در نقطه مقابل این رویکرد قرار دارد و سرشار از دیالوگ های زائد و بی مفهوم است.
مانند سریال « دراکولا » ، در اینجا نیز رامبد جوان جنبش های اجتماعی را به تمسخر گرفته است. این یکی از دیالوگ های سریال است:« تیم من طرفدار مرد نداره چه برسه به زن! »
زنان کماکان در آثار کمدی ( چه در سینمای ایران و چه در سریال ) افرادی معرفی می شوند که تنها خواسته شان پیدا کردن همسر است و در « مردم معمولی » نیز این اعتقاد پابرجا مانده است.
شخصیت دکتر که رامبد جوان در سریال ایفا می کند، شباهت بسیار زیادی به نقش آفرینی جیم کری در نقش جو بایدن در یکی از سریال های شبکه NBC دارد به طوریکه حتی مدل موهای او نیز تغییر نکرده است!
بازیگران
شبنم مقدمی، آتیلا پسیانی، رامبد جوان، لیلی رشیدی، خاطره اسدی، کمند امیرسلیمانی، خسرو پسیانی، شادی کرم رودی، الناز حبیبی، امیر نوروزی و…
دیگر عوامل
دستیاراول کارگردان:امیرعموری،
برنامه ریز:سعیده امیرساعی
دستیاربرنامه ریز:سید رسول حسینی
گروه کارگردانی:مهران اکبری،نیکناز قنایی،بردیا صدر،
منشی صحنه:فرشته حجازی
نویسندگان:پویا مهدوی زاده،زهرا افشار
تدوین:بهرام دهقان
دستیارتدوین:بهرام عمرانی،مصطفی ساروقی،امیرحسین بهروزی،استودیو خط فرضی
مدیرفیلمبرداری:سهیل نوروزی
فیلمبردار:حامد اوتادی
مشخصات فیلم
نوع سریال: اجتماعی
ژانر: کمدی
محصول: ایران 1399
کارگردان: رامبد جوان