به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از اعتماد، از سال گذشته که پرونده مهاجرت «مهلا» برای کانادا به جریان افتاده برای رفتن به مدرسه سر از پا نمیشناسد و ساعتهای طولانی کلاس رفع اشکال و تمرین انگلیسی خستهاش نمیکند. پروندههای مهاجرت برای دانشآموزان یکی پس از دیگری در دفاتر مهاجرتی باز میشود و اگر تمکن مالی برقرار باشد و افسر مربوطه پس از مصاحبه، دانشآموز را رد نکند، موفقیت نزدیک است. سازمانهای مهاجرتی این روزها در کنار تبلیغات برای انواع ویزاهای دانشگاهی و کار در سایتهایشان، حسابی برای مهاجرت دانشآموزی تولید محتوا کردهاند. معلمها به ویژه آنها که در مدارس سمپاد یا غیرانتفاعی تدریس میکنند در سالهای اخیر حتما با چند دانشآموز که قصد مهاجرت دارند، روبرو شدهاند.
آیا در این زمینه آمار رسمی وجود دارد؟ آموزش و پرورش تا به حال اطلاعاتی در این باره منتشر نکرده و رصدخانه مهاجرت هم پس از انتشار آمار مهاجرت نخبگان دانشآموزی در سالنامه مهاجرتی 1400 اطلاعات دیگری در این باره نداده است. در آن سالنامه با تحلیل آمار دریافتی از اداره کل گذرنامه در بازه زمانی سال 1380 تا مرداد 1399 از مهاجرت 15 تا 37 درصد از رتبههای یک تا هزار آزمون سراسری، مشمولان بنیاد ملی نخبگان و المپیادیها سخن گفته شده بود که از میان آنان تنها 2 و نیم تا 4 و نیم درصد به ایران بازگشتهاند. بهرام صلواتی، مدیر رصد خانه مهاجرت همان زمان گفته بود: «در این حوزه هیچ آماری نداریم و جزو جعبههای سیاه است که باید به آن نور تابانده شود. یک بار خواستیم طرح مطالعاتی در حوزه دانشآموزی حداقل در مراسم مدارس سمپاد انجام دهیم، اما میسر نشد. وزارت آموزش و پرورش باید بدون لکنت بگوید میزان میل به ماندن در دانشآموزان چقدر است. وقتی این طرحها انجام نمیشود، همهچیز به حدس و گمان محدود میشود. البته شواهد فراوان است، برای مثال میل شرکت در کلاسهای زبان، مدارس تکزبانه، حتی در سطوح پایین هم به چشم میخورد.» او پیشبینی کرده بود که سال 1401 یکی از شدیدترین و وخیمترین موجهای مهاجرت را در بحث فرار مغزها خواهیم داشت. در تحلیل آمار مهاجرت باید در نظر داشت که شرایط همهگیری کرونا در سالهای 2020 تا نیمههای 2022 روند آن را کند کرده و بسیاری از پروندهها معطل مانده بود ولی مانند فنری که فشرده و بعد رها میشود، تمایل به مهاجرت در میان تمام اقشار از جمله دانشآموزان افزایش یافته است.
«محمدرضا نیکنژاد» یکی از معلمان قدیمی آموزش و پرورش از قصه مهاجرت دانشآموزان به مدارس خارج از کشور میگوید و ناکامی آنها که میمانند. «دانشآموزان ناامید هستند و این ناامیدی خانمانسوز است.» در این مدت او هم بارها پای صحبتها و دردِ دل دانشآموزان و والدین آنها نشسته و انگیزههایشان برای مهاجرت را شنیده است. مانند دختری که همین چند روز پیش کلاس رفع اشکال داشت و برای موعد پروازش در تیر ماه لحظهشماری میکرد. «کلاس نهم است و حدود 620 میلیون تومان برای ثبتنام او در مدرسهای وابسته به دانشگاهی در تورنتوی کانادا پرداخت کردهاند. این دختر به قدری خوشحال بود که انگار به او بال پرواز داده بودند. البته ما نمیدانیم آنجا چه خبر است و نمیتوانیم قضاوت کنیم، اما چیزی که اینجا اتفاق میافتد، همین است. شخصا چند نمونه مهاجرت دانشآموزی سراغ دارم و به نظر میرسد که موفق بودهاند. بیشتر بچهها هم حسرت چنین موقعیتی را دارند و این خیلی دردآور است. شاید نهایتا حدود ده هزار دانشآموز از ایران مهاجرت کنند، اما بخش بزرگی که ماندگار میشوند با افسردگی و حسرت مواجه هستند.»
اسفند ماه سال گذشته مهدی فیاضی، رییس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور هشدارهایی را در این باره مطرح کرد. او گفت: «مهاجرت در سنین دانشآموزی جز گسست خانوادگی و از هم متلاشی شدن جمع خانواده، هیچ دستاوردی ندارد. یعنی اگر مایلید که بچههایتان ارتباط با خارج داشته باشند، باید در سنین کار و آموزش تکمیلی، شناخت بینالمللی آنها تقویت شود. برخی خانوادهها فقط یک میلیارد تومان در سال هزینه شهریه و یک میلیارد تومان هم هزینه پانسیون و خوابگاه فرزندشان را میدهند تا از پایه نهم و دهم به خارج از کشور برود و در نتیجه به سربازی نرود و کنکور ندهد.»
چند ماه پیش برای مهدی پسر کوچک یک خانواده بروجردی در پایه ابتدایی از انگلستان پذیرش گرفتند. دخترعمویش میگوید که حالا مادر هم با او همراه شده و خبرهای خوبی از آنها میرسد؛سعید موسوی هم پدری است که از چند ماه قبل برای ویزای دانشآموزی پسرش اقدام کردهاند تا بتوانند مهاجرت کنند: «محوریت تصمیم ما بچه است. اگر فرزندی نداشتیم، شاید این تصمیم را نمیگرفتیم. هر دو بالای 40 سال سن داریم و درآمدمان در ایران بد نیست. خانمم هیات علمی است و خودم اینجا مشغول کار و تدریس هستم. متاسفانه روند آموزشی در مسیری که باید باشد نیست، بنابراین حاضریم به خاطر تحصیل پسرمان به کشور دیگری برویم و حتی خود را به چالش بیندازیم و از صفر شروع کنیم. خانوادهها حق دارند، شاید قبلا برای دانشگاه و دبیرستان دغدغه داشتند و حالا دیگر آن دغدغه به دبستان رسیده است.» موسوی هر بار کتابهای درسی پسرش، از فارسی تا ریاضی را از نظر گذرانده به افت محتوایی آن فکر کرده است «هدف کتابها علمی نیست، محتوا و روش نگارش به حاشیه میرود و ما مجبور شدیم در برخی دروس مانند ریاضی خودمان آموزشهایی را برای کودکمان در نظر بگیریم. ما یکسال در عمان زندگی کردیم و جالب اینکه عمان، کشوری اسلامی است ولی مدارس آن متفاوت عمل میکنند. پایه تدریس برای بچهها از همان دوران کودکی آنها را به سمت مسیر پربارتری هدایت میکند. کلاس موسیقی و خلاقیت دارند در صورتی که اینجا موسیقی حتی مذموم است.»
آنها در حال حاضر برای یکسال تحصیلی پسر کوچک 9 سالهشان حدود 90 میلیون تومان شهریه پرداخت کردهاند اگرچه پس از بازگشت از عمان اصلا نمیخواستند او را به مدرسه بفرستند: «گفتیم خودمان به او درس میدهیم و فقط برای امتحان به مدرسه برود، اما گفتند باید هر دو سه هفته یک بار سر کلاس باشد. سال گذشته مسمومیتهایی که پیش آمد خودمان بچهها را به مدرسه بردیم و مراقبت کردیم اما هنوز نگران هستیم. شاید هزینههایمان با مهاجرت بیشتر شود اما در عوض کیفیت آموزش در آنجا بیشتر است. آموزش زبان بسیار اصولی و کاربردی پیگیری میشود و بچه را علاقهمند میکنند اما ما این همه سال زبان عربی و انگلیسی خواندیم، حالا نمیتوانیم صحبت کنیم چرا که فقط محور کار حفظیات بود. شاید در گذشتهای که ما مدرسه میرفتیم، امکانات کم بود اما حالا که اینطور نیست. ما از دو سال پیش کلاس آنلاین زبان برای پسرمان در نظر گرفتیم که جلسهای 500 هزار تومان هزینه دارد و همین کلاس باعث پیشرفت او شده است. زمانی که در عمان متوجه شدند ایرانی هستیم، گفتند ثبتنام نمیکنیم چون ایرانیها در زبان انگلیسی و عربی مشکل دارند. از آنها خواستم از او مصاحبه بگیرند و بعد که مصاحبه گرفتند، از سطح زبان او تعجب کردند.»
به گفته رامین کریمینیا، معلم و مدیر یکی از مدارس تهران، مسائل اجتماعی و فراهم نبودن شرایط درست تحصیل و زندگی از مهمترین دلایل اینگونه مهاجرتهاست. «آنها ترجیح میدهند با تمام مشکلات، وطن را ترک کنند تا شرایط رشد بیشتر آنها فراهم شود. ما همواره جزو رتبههای نخست فرار مغزها هستیم. تعداد ایرانیان فعال در راس شرکتهای بزرگ دنیا نشان میدهد که پذیرای افراد نخبه، رتبههای برتر دانشگاه و المپیادیهای ما برای تحصیل و اشتغال هستند. متاسفانه قدر این سرمایههای ملت دانسته نشد بنابراین از کشور خارج شدند و میدان برای افرادی که به گرد پای آنها هم نمیرسند خالی شد. وضعیت اجتماعی و علمی ما با حضور آن افراد میتوانست بهتر باشد اما متاسفانه افت کرده است.»
او میگوید در آموزش و پرورش کشور، تحول موثر در تولید ناخالص و در ارکان توسعه کشور محقق نشده است چرا که ما همچنان درگیر مسائل ابتدایی حلشده در دنیا هستیم. «افراد سیاسی و حزبی بدون تخصص لازم در راس امور قرار میگیرند و این موضوع بر کیفیت آموزش و پرورش تاثیر گذاشته است. جهان و تکنولوژی در حال پیشرفت است ولی ما همگام با آن پیشرفت نکردیم؛ بنابراین عقبماندگی در تکنولوژی به سیستم آسیب وارد میکند.» کریمی معتقد است که برای برونرفت از این شرایط باید اقدامات زیربنایی انجام شود: «بهرغم مذهبی بودن کشورهای حاشیه خلیج فارس، برخی مسائل در آنجا حل شده است؛ مذهب سر جای خود است و آزادیهای مدنی هم همینطور. اگر این مسائل را حل کنیم باعث جلوگیری از خروج مغزها و حتی مهاجرت معکوس خواهد شد. برای این کار باید شرایط مناسب تحصیل نخبهها جهت داشتن دستکم یک زندگی معمولی را فراهم کنیم اگرچه نخبه باید یک زندگی عالی داشته باشد.»
تماس با چند دفتر مهاجرتی فعال در زمینه مهاجرتهای دانشآموزی به کانادا و استرالیا نشان میدهد که درخواستها برای مهاجرت دانشآموزی افزایش یافته است اگرچه جز یکی از این دفاتر، هیچکدام آماری در اختیار ما قرار ندادند ولی همچنان ویدیوهایی از پروندههای موفق در این زمینه در جستوجوهای مجازی قابل دستیابی است. کارشناس یکی از این سازمانها به خبرنگار اعتماد اعلام کرد که از ابتدای سال تاکنون پرونده ویزای سه دانشآموز را برای کشور استرالیا به سرانجام رساندهاند. کارشناس یکی دیگر از این موسسات گفت که در یکسال گذشته، درخواستها برای مهاجرت دانشآموزان به شکل محسوسی افزایش یافته است. «شهریه مدرسه در استرالیا 16 تا 18 هزار دلار در سال است و با هزینههای جانبی مانند ویزای همراه دستکم باید حدود دو میلیارد برای آن در نظر گرفته شود. معمولا بهتر است شهریه یک جا پرداخت شود ولی در دو قسط هم امکان پرداخت آن وجود دارد.
یکی از والدین به عنوان همراه نیز باید برای دریافت ویزا تمکن مالی داشته باشد.» پروسه دریافت ویزا هم متفاوت است، برخی سه ماه و برخی تا 9 ماه زمان را برای آن اعلام میکنند. بررسیها نشان میدهد هزینه تحصیل در مدارس غیرانتفاعی درجه یک و درجه دو ترکیه به ترتیب حدود 10 هزار و 5 هزار دلار در سال است و تحصیل در آلمان در پایههای اول تا هشتم به صورت میانگین حدود 15 هزار یورو و در پایههای نهم تا دوازدهم حدود 20 هزار یورو در سال هزینه خواهد داشت. لیست برخی مدارس بینالمللی از جمله در کانادا، اتریش یا ترکیه؛ امتیاز و میزان شهریه آنها محدود به موسسات اعزام دانشآموز نیست و به اپلیکشینهای مدیریت یادگیری هم راه یافته است. بر اساس اطلاعات منتشر شده در یکی از این اپلیکشنهای مجوزدار، هزینه تحصیل سالانه در کالج شبانهروزی سالزبورگ اتریش 26 تا 30 هزار یورو و شهریه سالانه مدرسه بینالمللی امریکایی وین 20 هزار یورو است. جای دانشآموزان در سالنامه آماری 1401 رصد خانه مهاجرت تقریبا خالی است و طبق اعلام روابط عمومی این نهاد، در سالنامه بعدی نیز اطلاعات چندانی در این باره وجود نخواهد داشت. باید منتظر ماند تا اطلاعات آماری جدید این نهاد منتشر شود و شاید بتوان از تجزیه و تحلیل آمار و اطلاعات آن به نتایجی در این باره رسید.