نگاهی به فیلم های ایرانی که قتل و خونریزی را باب کردند! از گردن زنی، تا پوست شیر و زخم کاری
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از فارس، نوع برخورد با مسائل در حل و فصل و بهینهسازی آنان بسیار مهم است از همین روست که در بخش کنترل کیفی که برای هر واحد تولیدی خصوصا صنعتی و فرهنگی مهم است روشهای برخورد با مسائل را فرا میدهند.
در فضای سینما و حالا نمایش خانگی موضوع موجهای فیلمسازی را شاهدیم که بعضا به سبب استقبال مخاطبان از برخی آثار خاص بوجود میآیند. مثلا موج فیلمهای هجوآمیز و مبتذل در سینمای ایران و یا دنبالهروی از آثار سریالهای ترکی از جمله این موارد است که به طور پرحجم در فضای هنری و سینمایی پدید میآید.
حالا به نظر میرسد موج جدید خصوصا در سریالهای نمایش خانگی موج آثاری است که به اسم اکشن و جنایی ساخته میشود اما واقعا مشخص نیست ژانر این مجموعههای نمایش خانگی در چه ژانری است و بیشتر نمایش خشونت در حد خون بازی است.
بعد از اینکه آثاری چون یاغی، پوست شیر و زخم کاری در شبکه نمایش خانگی بازتاب یافت حالا موج فزایندهای از سریالها به شبکه نمایش خانگی یورش برده است. آثاری که حتی اسامی آنان نیز جای سؤال دارد که چگونه مجوز و اجازه پخش یافتهاند.
«گردنزنی»، «بازنده»، «داریوش» موج بعدی سریالهای این حوزه است که در یک فضای تاریک و خونآلود در حال پخش هستند. به نظر میرسد آثاری که در بخش نمایش خانگی ساخته میشود بیشتر از اینکه ژانری تکنیکال و فنی داشته باشد خونبازی به سبک تارانتینویی است؛ کارگردانی که با صحنههای خونی و کشتارهای منزجرکننده در سینمای هالیوود شناخته میشود. برخی از این آثار آنقدر در حوزه خونریزی فرو رفته که مهوع و دل آشوب کننده هستند و نمیتوان این سریالها را دنبال کرد اما همچنان ساخت و پخش آنان ادامه دارد.
نکته اینجاست که فزونی این آثار خشونت محور در حالی است که جامعه تا جایی نیاز به شادی دارد که هر نوع آثار دست پایین طنز نیز مورد توجه مردم قرار میگیرد و نیاز مخاطبان در این سطح مشخص است اما با این حال باز هم فیلمسازان به آثار خشن و قتل روی میآورند. جالب است که همین افراد روشنفکر در ژستها و پوزهای خود مطرح میکنند که جامعه ایران غمگین است اما خود اقدام به تولید آثار خشن و عصبانی و افسرده میکنند.
آتش زدن فردی در یک سریال، کشتن کودکی در سریال دیگر و خونریزی در مجموعه دیگر، صحنههایی است که قطعا مخاطب ایرانی منتظر تماشای آن نیست! پیام این نوع آثار منافی تعامل و گفت و گوی اجتماعی است و به جامعه میگوید باید با زور حق خود را بگیرد. آدرس غلطی است که بعضا جوانان را در محاسبه و رفتار مناسب در زندگی به اشتباه میاندازد. این در حالی است که جامعه ایران به هر چه احتیاج داشته باشد به خشونتی که در این آثار رواج مییابد نیازی ندارد.
تعامل اصل اساسی زندگی اجتماعی است و جامعهای میتواند امیدوار به حل مسائل خود و طی طریق رشد و پیشرفت باشد که گفت و گو را اصل قرار دهد. فارس من سامانهای برای اشتراک گذاری دغدغهها و مسائل اجتماعی و یافتن راهکاری جمعی است.