مروری بر زندگی جالب مهدی طارمی؛ از بازی در یک فیلم تا ماجرای مخالفت مادرش با ازدواج ستاره تیم ملی با بازیگر مشهور
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، به اندازه زیاد درباره زندگی فوتبالی مهدی حرف زده شده. امروز میخواهیم ابعاد دیگری از زندگی او را برایتان بازگو کنیم. از اینکه خانوادهاش بیشتر استقلالی هستند تا پرسپولیسی. از اینکه بیرون از فوتبال با چیزی که داخل زمین می بینید یک دنیا فرق دارد. چند برش جالب از حواشی و زندگی مهدی را مرور میکنیم.
بچه خیر
طارمی بچه دست به خیری است. در بوشهر، از در و همسایه هرکس مشکلی دارد سر وقت خانواده او میرود. مهدی عاشق کمک کردن است و به خانواده اش گفته حتما به نیازمندها کمک کنند. او هر سال بخش قابل توجهی از دستمزدش را صرف امور خیر و کمک به دیگران میکند. مهدی تصور میکند این موضوع در پیشرفتش نقش اساسی و مهمی داشته است.
دوران بازیگری
هیچ میدانستید او قبلا در یک فیلم بازی کرده. سال 96 او در فیلم عشق نیکان دقایقی بازی کرد. در این فیلم محسن بنگر و آرش برهانی هم حضور داشتند. ماجرا به پسری مربوط میشد که عاشق مهدی بود و در نهایت به آرزویش یعنی دیدن او رسید. مهدی البته به خاطر آن کم حرف و خجالتی بودنش، به سختی پیشنهاد را قبول کرد: «خب واقعا بازیگری کار سختی است و به قول معروف ما را بهر آن نساختند.»
خانواده استقلالی!
خانواده طارمی اکثرا استقلالی هستند تا پرسپولیسی. خواهر و برادر او به شدت طرفدار رنگ آبی هستند نه قرمز. مهدی اما برخلاف آنها از بچگی عشق رنگ قرمز بود و همیشه سر دربیها بدجور کریخوانی داشتند. پدر طارمی هم استقلالی است ولی در ماجرای انتقال او به پرسپولیس، به آبیها نه گفت. استقلالیها حاضر بودند چک سفید بدهند ولی علی طارمی گفت مهدی خودش تصمیم گیرنده است.
انتقال مهدی به پرسپولیس آیا باعث شد خانوادهاش پرسپولیسی شوند؟ خود مهدی چنین جوابی میدهد: «مثلا سر دربیها دوست داشتند سه بر دو استقلال ببرد ولی دو گل پرسپولیس را من بزنم!»
شوخی بازیکنان
ماجرای انگلیسی یاد گرفتن مهدی هم جالب بود. او زمان زیادی گذاشت. در نهایت هم زندگی در خارج از کشور باعث شد تا او به این زبان مسلط شود. بماند که سر زبان یاد گرفتن در اردوی تیمملی کم اذیت نشد. بازیکنان با مهدی شوخی میکردند که از دم کلمات را غلط میگوید یا تلفظش درست نیست.
ماجرای مخالفت مادرش
طارمی خیلی خانواده دوست است. همیشه برای پدر و مادرش احترام زیادی قائل است. معتقد است اگر به چیزی در زندگی رسیده به خاطر آنهاست. در ماجرای خواستگاری او از یک بازیگر سینما، مادرش ظاهرا مخالف ازدواجشان بود که مهدی اتفاقا به حرفش گوش داد. او به قول خودش همیشه تلاش میکند از «شر» و «جنجال» دور باشد ولی درخشش در پرسپولیس اتفاقا برایش حاشیههایی داشت. از شوخیهای مجازی گرفته تا همان رابطه. به شکلی که حتی تصویری از آنها در آتلیه هم منتشر شد که باعث شد مهدی شدیدا به دل بگیرد. او بعد از پایان آن ماجرا تصمیم گرفت کلا از رسانهها دور باشد و به حاشیههای زندگیاش پایان دهد. حالا تصویری که از مهدی در ذهن همه هست، بازیکنی حرفهای است که فقط و فقط با فوتبال و درخشش در تیتر رسانهها دیده میشود.
اگر زودتر کشف میشد
مهدی فوتبالش را مدیون پدرش است. وقتی بچه بود و خجالتی، دوست داشت در بازی حرفش را بزند. این بود که به تیمی رفت که پدرش مربی آن بود؛ تیم فوتبال صدا و سیمای بوشهر. آنجا بود که خودی نشان داد و رفته رفته توانست نامش را در ردههای پایه مطرح کند و به تیمملی نوجوانان برسد. علی طارمی پدر مهدی همیشه با حسرت درباره پسرش حرف میزند و میگوید: «اگر مهدی ما زودتر کشف میشد، الان رئال مادرید بازی میکرد. به این بچه ظلم شد. من خودم را هم مقصر میدانم. حیف مهدی ما ولی باز خدا را شکر.»
لجبازی یا قهر
هیچ میدانستید مهدی طارمی یک سال و نیم فوتبال بازی نکرد؟ او در سن 19 سالگی، درست در زمانی که میتوانست به لیگبرتر بیاید و به تیمملی برسد، به خدمت مقدس سربازی رفت. اول تلاش کرد در فجر بازی کند ولی سازمان لیگ اعلام کرد انتقالش به این باشگاه به خاطر شروع لیگ قانونی نیست. به همین خاطر به سربازی عادی رفت. سال دوم سربازیاش که میتوانست به یک تیم نظامی برود، تصمیم گرفت در همان پادگان به خدمتش ادامه دهد. این بود که او در اوج جوانی یک سال و نیم فوتبال بازی نکرد.
عاشق چیپ
توجه کردهاید مهدی طارمی در فوتبال اروپا پنالتی چیپ نمیزند ولی تا دلتان بخواهد، ضربه چیپ به گلرها میزند؟ نمونهاش همین گل دومش در بازی آخر پورتو بود. او به شکل حیرتآوری از فاصله میلیمتری گلر حریف، توپ را طوری از بالای سرش رد کرد که روی خط دروازه فرود آمد. با توجه به شدت حرکت گلر به نظر نمیرسید توپ وارد دروازه شود ولی شد. مهدی میگوید عاشق زدن پنالتی چیپ است ولی به موقع. معروفترین چیپ او هم مقابل النصر عربستان در بازی معروف لیگ قهرمانان بود که شادی جنجالی را به نمایش گذاشت و با دست حرکت «خلاص» را نشان داد. شادی معروفی که خودش میگوید: «سیاسیاش کردند ولی سیاسی نبود. من فقط فوتبالی خوشحالی کردم و جواب بازیکن النصر را به خاطر شادی بازی رفت، دادم.»
حسرت بزرگ
در یکی از دربیها مهدی طارمی یک ضربه برگردان فوقالعاده زد. شوتی که با بدشانسی محض به تیر دروازه خورد. مهدی بعد از بازی گفت: «حیف. تا حالا کسی گل قیچی برگردان در دربی نزده. اگر به گل میرفت، در تاریخ ثبت میشد.» حالا، چند سال بعد از آن حسرت بزرگ، نه در تاریخ فوتبال ایران که در تاریخ فوتبال اروپا و جهان یک قیچی برگردان اسمی و معروف از مهدی، حک شده. گل به چلسی در یک چهارم لیگ قهرمانان اروپا.
پسر ساده
«ساده هستم و ساده میمانم»؛ این جمله مهدی در روزهایی بود که نامش سر زبانها افتاد. وقتی کیروش اولینبار نامش را در لیست تیمملی قرار داد و ستارهای به نام «مهدی طارمی» متولد شد. در آن روزها پدیدههای جوانی نابود شده بودند. یکی مثل پیام صادقیان. نگران بود که مبادا مهدی هم نابود شود. اما او جلوی یک سری قوانین نانوشته را گرفت. هر چند یکی دو بار تا مرز نابودی رفت. طارمی همان روزها اما یک جمله داشت: «من عوض نمیشوم. همین میمانم که هستم.» او میگفت: «20 سال است تیپ من همین شکلی است. بیرون از زمین هم آرام هستم. دوست دارم از حاشیهها دور باشم. کم حرف میزنم. این کم حرفی را هم از پدرم به ارث بردهام. تازه من زیاد حرف میزنم. پدرم را ندیدهاید.»