ساعدنیوز
ساعدنیوز

نقد فیلم سینمایی پلتفرم «The Platform»

  سه شنبه، 03 اسفند 1400   زمان مطالعه 16 دقیقه
نقد فیلم سینمایی پلتفرم «The Platform»
فیلم «پلتفرم» با عنوان اصلی «The Platform» اولین اثر گالدر گازتلو اوروتیا، فیلمساز اسپانیایی است که داستانی نمادین را روایت می‌کند.

نقد فیلم سینمایی پلتفرم «The Platform»

فیلم «پلتفرم» با ترکیبِ عناصرِ «انگل» و «مکعب» به معجونِ لذیذی در باب وحشتِ میخکوب کننده ی خصلتِ غیرقابل حلِ مبارزه طبقاتی تبدیل می شود. چرا داستان تعریف می کنیم؟ بسیاری از نورولوژیست ها، روانشناسان و متخصصان اعصاب به دنبال پاسخ این سؤال هستند که چرا بشر تا این حد به داستان و روایت قصه کشش دارد؟ تئوری ها بی شمارند اما تقریباً همه به این امر معتقد هستند که داستان گویی روشی مؤثر برای انتقال تفکر به افراد دیگر است. مفاهیمی مثل داستان، قهرمان، اتفاق و کشمکش، بخشی از زندگی تمام انسان ها در تاریخ و جغرافیای متفاوت بوده و خواهد بود. از تاریخ باستان تا دنیای پسامدرن، داستان ها و افسانه ها راهی برای آموزش یا انتقال مفاهیمی مثل اخلاق، گناه و ایثار بوده اند. اگر این تعریف را برای داستان بپذیریم، شاید بتوانیم بهترین مثال برای آن را در فیلم پلتفرم با عنوان اصلی «The Platform» پیدا کنیم. در نقد و بررسی این فیلم با ساعد نیوز همراه باشید.

پلتفرم (The Platform)

  • سال اکران: 2019

  • کارگردان : Galder Gaztelu-Urrutia

  • نویسنده : David Desola

  • ژانر : ترسناک

  • زمان : 94 دقیقه

  • امتیاز: 7/10

بازیگران :

  1. van Massagué...Goreng
  2. Zorion Eguileor...Trimagasi
  3. Antonia San Juan...Imoguiri
  4. Emilio Buale...Baharat

نتفیلکس در چند سال گذشته نشان داده که یکی از کارآمدترین و موفق ترین اتاق فکرها در میان کمپانی های ساخت و عرضه فیلم را دارد. کمپانی که با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و سیاسی، به تولید و پخش آثار سینمایی می پردازد و همچنین در فصل جوایز، با تعیین یک استراژی دقیق و موفق، آثاری را به رقابت های سینمایی می فرستد که احتمال موفقیت آنها بسیار زیاد است. این کمپانی در جدیدترین اقدام خود، فیلمی اسپانیایی تحت عنوان « پلتفرم » را به انحصار خود درآورده است. فیلمی که پیش از این، اکرانش در جشنواره فیلم تورنتو با تشویق های فراوان مواجه شده و بود پس از آن موفقیت بود که نتفلیکس تصمیم گرفت حق پخش انحصاری آن را کسب نماید و در بهترین زمان ممکن آن را به صورت عمومی عرضه کند. ( ادامه مطلب بخش های زیادی از قصه فیلم را لو می دهد)

فیلم پلتفورم

« پتلفرم » برخلاف دیگر آثار سینمایی، اثری قصه گو محسوب نمی شود و هرآنچه که در فیلم مشاهده می کنیم، نماد و استعاره ای از وضعیت امروز بشر است. فیلم در ابتدا ما را با جوانی به نام گورنگ آشنا می کند که خودخواسته به محلی برای ترک سیگار مراجعه کرده و در قبال دریافت یک مدرک مهم، تن به حضور در پروژه ای شبیه به قرنطینه با طبقات متعدد است. وی زمانی که از خواب بیدار می شود، خود را در طبقه چهل و هشتم می یابد و متوجه می شود از طریق حفره ای که در میانه اتاق قرار گرفته، می تواند به طبقات بالا تر و پایین تر خود نگاه کرده و بنا به جایگاهی که دارد، برای طبقات پایین تر تصمیم بگیرد.

در همان ابتدا باید بفهمید که با فضایی واقعی یا به اصطلاح رئال روبرو نیستید؛ اگر بخواهید دائما به این فکر کنید که ساخت چنین زندانی چگونه ممکن است یا سکو چطور کار می کند، دچار مشکل خواهید شد. اما اگر به فلسفه و جامعه شناسی علاقه مند باشید و مغزتان آماده تخیل در مورد شرایطی فرضی باشد، از فیلم پلتفرم لذت فراوانی خواهید برد. «پلتفرم» سرشار از مضامین فلسفی، ادبی، جامعه شناسی و حتی در بخش هایی از فیلم، اسطوره شناسی و نمادشناسی مذهبی است؛ به بیان دیگر، این فیلم برای هرکسی یک غذای فکری آماده کرده است!

فیلم «پلتفرم» شاید بهترین تعریف برای اثر روشنفکرانه باشد، یعنی اگر در طول زندگی خود به مسائلی مثل عدالت، برابری و طبقات اجتماعی و اقتصادی فکر کرده باشید، با فیلمی روبرو خواهید شد که فرصت خوبی ایجاد می کند تا با تحلیل و بررسی آن به تضارب آرا با سایر روشنفکران دوروبر خود بپردازید.

در پرده اول، ایده جذاب فیلم و دنیایی که با هزینه کمی ساخته، به شدت مجذوبتان می کند و در ادامه هم با پیچ های داستانی بسیار جذاب، مخاطب را همچنان با خود همراه نگه می دارد. پرده سوم فیلم، شتاب و تکانه درست دو پرده اول را ندارد و باعجله به دنبال تمام کردن فیلم است. اگر «پلتفرم» پرده سوم بهتری داشت می توانست به یکی از بهترین آثار سال تبدیل شود. همچنین در این پرده، شاهد عمیق شدن فیلم در الهیات مسیحی هستیم، موضوعی که شاید برای مخاطب غیرمسیحی دور از ذهن باشد. اما باید به این نکته هم توجه کرد که فیلم «پلتفرم» در یکی از اصلی ترین مراکز مذهب کاتولیک اروپا یعنی اسپانیا ساخته شده است.

« پلتفرم » در تعریف شخصیت پردازی آدمهایش نیز به جزئیات اهمیت فراوانی داده است. گورنگ نماینده طیفی از جامعه است که کتاب در دست دارد و برای فرار از تبدیل شدنش به یک قربانی بزرگ نظام سرمایه داری، به آن پناه می برد اما در نقطه مقابل، تریماگاسی یک مثال تمام و عیار از مسخ شدن افراد در دام تبلیغات تلویزیونی است. وی درباره دلایل حضورش در پلتفرم می گوید که به تماشای یک تبلیغات تلویزیونی نشسته بود که در آن یک چاقوی تیز معرفی شده بود که حتی می توانست یک آجر را ببُرد! وی پس از دیدن این تبلیغ به این فکر افتاده که شاید زندگی اش تا امروز به پوچی گذشته باشد چراکه خوشی های کوچکی مثل بریدن نان یا آجر را تجربه نکرده است! وضعیت تریماگاسی کنایه ای به وضعیت امروز انسان در مواجه با تبلیغات بی اهمیتی که در بیننده این توهم بزرگ را ایجاد می کنند که با داشتن آنها می تواند فرد مهم تر، محترم تر و البته موفق تری باشد که تمام این موارد جز یک حربه ای برای خالی کردن جیب شهروندان نیست.

در ادامه سکویی از طبقات بالاتر به طبقه چهل و هشتم می آید. سکویی که بر روی آن غذاهای متنوعی قرار گرفته و تریماگاسی و گورنگ تنها چند دقیقه فرصت دارند آن غذاها را مصرف نمایند و انرژی شان را برای باقی روز حفظ کنند. اما آن میز غذای رنگارنگ در واقع پسمانده غذای طبقات بالایی است که حالا به طبقه چهل و هشتم آمده و پس از آنکه تریماگاسی و گورنگ از آن تغذیه کنند، باقی مانده آن نیز به طبقات پایین تر ارسال خواهد شد. غذای پسمانده که نقشی اساسی در فیلم ایفا می کند، یک کنایه آشکار به وضعیت نظام سرمایه داری در نظام کنونی جهان است. جایی که تمام منابع غذایی با تنوع بسیار در اختیار عده ای معدود قرار گرفته که اگر رغبتی برای استفاده از آن نداشته باشند، با بی میلی آن را به طبقات دیگر اجتماع سوق می دهند تا از آن استفاده نماید.

پلتفورم 2

تریماگاسی پس از اینکه سهم غذای پسمانده خود را مصرف می کند و سکو به سوی طبقات پایین تر حرکت می کند، آب دهان خود را با نفرت بر روی غذا پرتاب می کند. این اقدام او با واکنش تعجب برانگیز گورنگ مواجه می شود که از او دلیل انجام این کار را جویا می شود و تریماگاسی در پاسخ به او می گوید: « تا پایینی ها آن را بخورند! » و زمانی که گورنگ به او می گوید:« آیا از اینکه طبقات بالا هم اینکار را برای تو انجام بدهند خوشحال می شوی؟ » می گوید: « احتمالا این کار رو انجام میدن!». جمله ای که چندین بار در طول فیلم از زبان تریماگاسی برای توجیه تمام رفتارهای اشتباهش استفاده می شود و تمثیلی آشکار از وضعیت امروز بشر در مواجه با هم نوع خود است. جایی که ارزش های انسانی فدای جایگاه اجتماعی شده و اشتهای سیری ناپذیر و جنون رفتار سرمایه داران، به صورت یک عقده در ذهن طبقات ضعیف تر جای باز کرده است. جامعه ای که در آن افراد ترجیح می دهند طبقات پایین تر را تحقیر نمایند تا کمی مزه قدرت را بچشند حتی اگر این قدرت پوشالی باشد.

زمانی که گورنگ متوجه می شود طبقات بسیاری زیر او و تریماگاسی قرار دارند که شاید غذا به آنها نمی رسد و از گرسنگی تلف می شوند، سعی می کند تا به طبقه بالایی اطلاع دهد که از میزان غذای مصرفی شان بکاهند تا به طبقات دیگر هم برسد اما با واکنش سخت تریماگاسی مواجه می شود که او را " کمونیست " خطاب می کند و اعلام می کند که با افراد طبقه بالا در مورد جیره بندی صحبت نکنند چراکه آنها اصلا علاقه ای به کمونیست ها ندارند! تریماگاسی در اینجا آشکارا تفکری را رهبری می کند که براساس آن هر دیدگاه اجتماعی مخالف نظام حاکم سرمایه داری، می تواند منجر به ایجاد برچسب های گوناگونی نظیر تفکرات " کمونیستی " شود. چه بسا نفرات بسیاری در طول تاریخ وجود داشته اند که نظریه های جامعه شناسانه و اصلاحی ارائه داده اند اما به جای نقد و تحلیل نظریاتشان، به فاسد بودن و کمونیست بودن متهم شده و سرنوشت متفاوتی نصیب شان شد!

یکی از کلیدی ترین سکانس های فیلم، سکانس صحبت های آخرِ ماه میان تریماگاسی و گورنگ است. جایی که در نیمه شب بوی گاز به مشام رسیده و به معنی آن است که آنها بیهوش شده و در طبقات نامشخصی بیدار می شوند. در این گفتگو تریماگاسی از گورنگ درباره اعتقاداش به پروردگار سوال می کند و سپس عنوان می کند:« حداقل این ماه بهش معتقدم! ». جمله ای که به وضوح نشان می دهد بشر در هنگام مواجه با ترس به سراغ اعتقادات مذهبی خود می رود و برای رسیدن به آرامش و امید برای رهایی از مخمصه، به او متوسل می شود. تریماگاسی در طول مدتی که هم طبقه گورنگ بود، کوچکترین رحم و مهربانی را برای افراد طبقه پایین به کار نمی گرفت اما در دقایق مواجه با حقیقت که احتمال دارد پس از بیدار شدن به طبقات بسیار پایین تری منتقل شود، انسان معتقدی می شود و از گورنگ می خواهد برای او و خودش دعا کند تا مورد لطف پروردگار قرار بگیرد؛ نوعی از اعتقاد که در جوامع کنونی بسیار یافت می شود!

پلتفورم 3

تریماگاسی حتی در هنگام صحبت های آخر پیش از انتقال به حفره ای جدید، به گورنگ از آنچه که در ذهنش می گذرد می گوید. وی در دیالوگی جالب و کنایه وار عنوان می کند که مانند آنچه که به گورنگ وعده داده اند، احتمالا او نیز با یک مدرک دانشگاهی معتبر از حفره خارج خواهد شد. دیالوگی که در راستای تفکرات پوچ او از تبلیغات و بدست آوردن چیزهایی است که در زندگی اش ابداً برای او اهمیتی ندارند. مواردی مثل چاقوی بُرنده که هیچ تاثیری در زندگی او در کهنسالی نداشته و حالا خیال خوش بدست آوردن یک مدرک دانشگاهی که به نظر می رسد برای کسی مانند تریماگاسی، حتی از آن چاقوی بُرنده هم بی اهمیت تر باشد. نشانی از طمع و پوچی انسان در جایگاه امروز که حتی نمی داند چه چیز می تواند او را خوشحال تر کند و زندگی بهتری نصیبش کند.

اما بحران با بیدار شدن تریماگاسی و گورنگ در طبقه 173 آغاز می شود. طبقه ای که در آن احتمال رسیدن غذا بسیار اندک است چراکه طبقه های بالاتر قطعاً از سهم خود نگذشته اند و تمام غذا را مصرف کرده اند تا چیزی برای طبقات پایین تر باقی نماند. در این شرایط زمانی و برخلاف آنچه که تصور می شد، رابطه دوستانه میان تریماگاسی و گورنگ کاملاً رنگ عوض می کند. تریماگاسی زمانی که گورنگ را به تخت می بندد، می گوید که او دوست خوبی است اما گرسنگی خوی وحشی انسانها را بیدار می کند و احتمال اینکه پس از مدتی او برای رفع گرسنگی به سراغ کشتنش برود و از گوشت او مصرف کند بسیار زیاد است. وضعیت طبقه 173 به خوبی این پیام را منتقل می کند که انسان در زمان گرسنگی و فقر، نه دوستی می شناسد و نه محبت و نه انسانیتی. در این شرایط به قول تریماگاسی، کتابِ گورنگ که نماینده آگاهی بشر است سازگار نیست بلکه چاقوی خودش اهمیت دارد که می تواند به وسیله آن بکشد و زنده بماند.

بیدار شدن در طبقه 33 و هم اتاقی شدن با یکی از کارکنان پلتفرم که حالا خودش وارد حفره شده، پیام های دیگری برای مخاطب دارد. گورنگ و ایموگیری از طبقه متوسط و آگاه جامعه محسوب می شوند و در این بین ایموگیری سعی دارد که طبقات پایین تر را از لزوم مصرف بهینه منابع آگاه کند اما هیچکدام از افراد طبقه پایین به نظرات او اهمیتی نمی دهند. در نهایت نیز گورنگ که پیش از این خود در طبقات پایین حضور داشته و می داند که وضعیت چطور مدیریت می شود، به معرکه وارد می شود و به طبقات پایین هشدار می شده اگر آنچه که ایموگیری می خواهد را اجرا نکنند، غذایی که به سمت شان می رود را پر از مدفوع کرده و حتی یک نقطه سالم در آن باقی نمی گذارد و پس از این تهدید است که آنها حرف ایموگیری را جدی می گیرند! کنایه ای از توسل به زور برای اجرای دستوراتی که به نفع بشر است اما گاهی خودخواهی تمام و کمال انسان مانع از اجرای آن می شود و تنها راه باقی مانده در این شرایط، توسل به زور قلمداد می شود!

ایموگیری که خود از کارکنان سیستم یا همان پلتفرم بوده، به گورن اعلام می کند که اطلاعی از وضعیت نداشته و تا به امروز که سالهاست برای سیستم کار می کند، نمی دانسته در طبقات مختلف حفره اینچنین وضعیتی حکمفرماست. او نماینده بخشی از جامعه است که هنوز وجدان و انسانیت در آنها از بین نرفته اما عضو سیستمی شده اند که فساد بصورت سیستماتیک در آن جریان داشته و با زیرکی برای سالها حقیقت آن از مردم پنهان شده است. ایموگیری به حدی به سیستمی که در آن کار می کرده اعتماد داشته که حتی به درستی نمی داند چند طبقه در حفره وجود دارد و آیا نقطه انتهایی نیز برای آن وجود دارد یا خیر؟ شاید به همین دلیل است که او پس از بیدار شدن در طبقه 202 و زیر سوال رفتن تمام باورها و اعتقاداتی که تا آن روز داشته، زندگی خود را پوچ و بی اهمیت پنداشته و به زندگی اش خاتمه می دهد.

« پلتفرم » در دقایق انتهایی تصمیم می گیرد دو هم اتاقی ( که حالا گورنگ و فردی به نام باهارات است ) را شخصاً برای رعایت عدالت با توسل به زور و خشونت به معرکه بفرستد. آنها خود بر روی میز نشسته و به طبقات پایین می روند تا با توسل به زور، از افراد بخواهند سهم خودشان را مصرف کنند و غذایی برای طبقات پایین نیز باقی بگذارند و پیامی هم برای سیستم ارسال کنند که نشان از همبستگی آنها و مقابله با سیستم داشته باشد. اما زمانی که سفر پر ماجرای آنها آغاز می شود و آنها به طبقات بسیار پایینی که تا آن لحظه ندیده بودند سفر می کنند، با حقایق تلخی مواجه می شوند که کنایه ای به وضعیت امروز بشر دارد. طبقاتی که تا دقایقی پیش حتی کارمند خود پلتفرم اطلاعی از وجود آنها نداشت و دیگر افراد حاضر در حفره نیز در مورد آن چیزی نمی دانستند.

پلتفورم 4

طبقه ای که به نظر می رسد بخشی از بشر فراموش شده امروزی باشد. جمعیتی که در معادلات امروز سیاره زمین نقشی ندارند و هیچکس در مورد آنها نمی داند و اصلاً اطلاعی از حضور یا عدم حضور آنها ندارند. جمعیتی که یا بر اثر گرسنگی تلف شده اند یا یکدیگر را خورده و حتی به آتش کشیده اند. آنچه که برای آنها رخ می دهد برای نظام سرمایه داری اهمیتی ندارد و بشر امروزی نیز که مطیع نظام جهان کنونی است، سالهاست که آنها را فراموش کرده و از فجایعی که برایشان رخ می دهد بی اطلاع است. گورنگ و باهارات در ابتدای مسیر خود برای قانع کردن طبقات بالاتر مجبور به اعمال زور و خشونت هستند چراکه طبقات بالایی علاقه ای برای حمایت از افراد ضعیف تر ندارند و ترجیح می دهند خود تمام منابع را مصرف کنند و هیچ برای آنها باقی نگذارند. اما زمانی که رفته رفته به طبقات پایین تر می روند، متوجه می شوند که ساکنین طبقه پایین به راحتی امکان قانع شدن برای مصرف جیره بندی غذا را دارند و حتی به یکدیگر برای سیر شدن نیز کمک می کنند.

شاید بزرگترین ایراد « پلتفرم » در پایان بندی باشد. فیلم به خوبی مقدمه چینی مد نظرش را برای زدن ضربه نهایی به ذهن مخاطب مهیا می کند اما در انتهای فیلم، او را با پایانی باز و با انبوهی از پرسش ها و در عین حال که اشاراتی مذهبی به سرنوشت بشر دارد، به حال خود رها می کند، مانند لحظه ای که فردی با اسکانس های فراوان در تختش هیچ ندارد و مفهومی شعار زاده همچون " پول نمی تواند شما را نجات دهد " را در ذهن مخاطب تداعی می کند. گورنگ در انتهای فیلم با دختر بچه که نمادی از معصومیت و زندگی جدید برای بشریت است، بر روی میز شامی که نوری الهی بر آن تابیده شده، به انتهای خط می رسد. گورنگ از روی میز غذا بلند می شود و به کنار می رود و در خیالش با تریماگاسی صحبت می کند. او می پذیرد که نیازی نیست حامل پیام باشد و خودِ پیام ( که دختر بچه است ) می بایست به تنهایی به سیستم برسد تا ایده مرد خردمند اجرا شود. مرد خردمندی که گفته بود مدیران این سیستم نادان و فاسد هستند و برای رساندن پیام باید کارکنان و در واقع بازوی آنها را آگاه کرد.

از این رو، دختر بچه به تنهایی بر روی میز در حالی که خوابیده به بالا فرستاده می شود تا پیامی برای کارکنان سیستم فاسد باشد. کارکنانی که مانند ایموگیری شاید معتقد هستند که در این سیستم هیچ بچه ای خردسالی وجود ندارد اما حالا می توانند با واقعیت مواجه شوند و امیدوار باشند که پس از دیدن آن مانند ایموگیری دچار فروپاشی ذهن نشوند و در عوض سیستم را تغییر دهند. در نمای پایانی فیلم، دختر بچه در حالی که بر روی میز غذا خوابش برده به سمت طبقه 0 بالا می رود. تصویری که با توجه به ساز و کار مذهبی فیلم در فصل پایانی شاید حتی اشاره ای به تابلوی شام آخر داوینچی داشته باشد. با این تفاوت که این بار سفره کاملاً خالی است و بشر به به سمت نابودی کشیده شده است. شاید تنها راه نجات بشر، معصومیت بچه خردسال و در واقع بازگشت به اصل انسانیت است. بچه خردسالی که نماینده آینده بشر است و باید چاره ای برای پایان دادن به ساز و کار حفره و تشکیل جهانی عاری از تبعیض نژادی تلاش کند؛ هرچند که راه بسیار پر فراز و نشیبی پیش روی دارد.

دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
الهام چرخنده: من برای همه کسانی که کتکم زدند، باعث بیماری قلبی شدند نفرین ندارم اما الهی که به درد من دچار بشید+ویدیو (109 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (102 نظر) عرض ارادت فریبا نادری به امام خمینی(ره): مرد بزرگ جایت خالی است در میان مردمان سرزمینِ نور؛ ممنون که این انقلاب رو برایمان رقم زدی+ عکس (94 نظر) تذکر جدی علی دایی به اعجوبه طنز ایران: دفعه آخرت باشد که ادای من را درآوردی! (78 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (63 نظر) علی دایی در واکنش به تقلید صدایش در مراسم استقلالی‌ها: در گذشته پادشاهان دلقک‌هایی داشتند که وظیفه‌شان تقلید صدا و خنداندن مردم بود+عکس (60 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب: ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من+ویدیو (54 نظر) تعجب بازیگر مطرح ترکیه با دیدن خونه زندگیِ شاه‌نشین پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا+ ویدیو/ میزبانی درجه یک در خانه‌ای درجه یک👌 (48 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (45 نظر) سحر زکریا خطاب به شهاب حسینی: این جماعت چه می دانند که در خیابان با من چه کردید از اینکه یورش آوردید برای زدن من فراموش نمی کنم! +عکس (45 نظر) شیلا خداداد: موهامو رنگ نمیکنم چون همینجوری و نچرال بودن رو دوست دارم؛ وقتی عروسی برم لاک میزنم و برمیگردم پاک میکنم+ ویدیو (37 نظر) مریم مومن: تمام پسرهای محله رو زدم هیچکس بدون اجازه من نباید از کوچه رد میشد باید زنگ در رو میزدن بعد رد میشدن+فیلم (35 نظر) ژیلا صادقی: من زنی هستم، آزاد/ در فطرت من حیا نهاده شده/می‌دانم از کجا باید شروع کنم و کجا می‌شود رها شد (30 نظر) لیلا اوتادی: من ترک هستم، منتها نه تُرک تبریز و اردبیل؛ ترک قشقاییِ شیراز هستم+ویدیو (30 نظر) جشن تولد مجلل و باشکوه مهران غفوریان برای دخترش، هانا/تزئین زیبای کیک با تم یونیکورن (28 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
چگونه به کودکمان دستشویی رفتن را یاد بدیم؟ / 20 ایده انگیزشی جذاب برای آموزش دستشویی رفتن کودکان
عوارض مواد آرایشی و بهداشتی / محصولات زنانه که باید استفاده از آنها را متوقف کنید
کف قیمت گوشی سامسونگ کارمندی چند؟
حداقل حقوق کارمندان تعیین شد
خواستگاری متجاوز از آیلار 18 ساله در دادگاه / اذیت و آزار دختر کند ذهن توسط پسر لال
الهام حمیدی: من مجبورم با سیلی صورتم را سرخ نگه دارم، ترجیح می‌دهم چهره‌ام همان الهام همیشه باشد تا یک چهره عمل شده تغییر یافته
مفاخر ورزشی ایران/ غلامرضا تختی از تولد تا مرگ
دانشمندان می‌گویند برای پیرشدن سالم به خواب طولانی نیاز دارید
روایت خواندنی رهبر انقلاب از مذاکره با آمریکایی ها برای دریافت اورانیوم غنی سازی شده و کلک آنها در میانه مذاکرات
استقلال و پرسپولیس روی لبه تیغ/ روی مرز بین صعود و حذف
آیت الله خامنه‌ای: بسیج مستضعفین در کشور یک پدیده بی نظیر بود
جنگنده جی-10 یا سوخو سو-35؛ کدام یک برای ایران بهتر است؟
ماجرای خودکشی ناموفق دانشجوی دانشجوی دختر دانشگاه رازی کرمانشاه
نقویان، سخنران مذهبی: تبلیغ دین فقط این نیست که "خانم حجابت را رعایت کن!" / مردم قانون را دور می‌زنند چون مسئولان هم همین کار را می‌کنند
تابناک: نیمکت نشینی جلیلی به نفع ظریف و لاریجانی
منتخب روز   
مفاخر ورزشی ایران/ غلامرضا تختی از تولد تا مرگ گزارش تصویری دیدار تاریخی بسیجیان با ولی امر مسلمین جهان در سالروز تشکیل بسیج 20 میلیونی استقلال و پرسپولیس روی لبه تیغ/ روی مرز بین صعود و حذف (فیلم) نظر رهبر معظم انقلاب درباره تخت جمشید / افتخاری ندارد، خدا می‌داند چقدر بیگناه مقابل تخت طاغوت‌های زمان به قتل می‌رسیدند ... کرکره خنده؛ بدل مهران مدیری: مدیری برای همیشه از ایران رفت اونور آب شبکه ای برای خودش تاسیس کرده به نام جوج تی وی من هم بدل مدیری هستم اسمم نعمت برزو کلایه است!+فیلم نگاهی به تیپ و استایل خوشرنگ و پرانرژی بهنوش بختیاری در اتاق گریم جوکر/ میکس زیبای سفید و قرمز👌 حضور بی شرمانه احسان کرمی و برزو ارجمند در عروسی مختلط ساسی مانکن به بهانه پاشیدن نمک روی زخم آبادانی ها+عکس واضح وام 680 میلیارد تومانی آقای مدیرعامل از بانک خودش! نگاهی به چیدمان سنتی و شیک اتاق پذیرایی مسعود کیمیایی، کارگردان خائن‌کشی و برنده تندیس حافظ/ خودنمایی مبلمان چرمی و تابلوهای زیبای نقاشی ایده ست کردن ست چهارخانه‌ پاییزی با این بازیگران مشهور ایرانی / از الناز شاکردوست تا پریناز ایزدیار و سمیرا حسن پور + عکس (فیلم) توضیح قالیباف درباره توئیت عضو دفتر رهبر انقلاب / من از قبل در جریان بودم ... نگاهی به استایل پاییزی 4 زوج‌ جذاب سینمای ایران در جشن حافظ 1403/ از ست چرمی المیرا دهقانی و همسرش تا کت بته جقه‌ی سمانه پاکدل و استایل همیشه ترند سحر ولدبیگی