نیوشا ضیغمی: اگر جای همسرم بودم، دیوانه میشدم!/حضور عاشقانه این بازیگر و همسرش در کاخ کرملین مسکو
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، این مصاحبه، بخشی از یک گفتگوی بلند است که قبلا با نیوشا ضیغمی انجام شده و بخشی از آن در نشریه «زندگی مثبت» هم منتشر شده است؛ گفتگویی صریح که با جواب های هوشمندان ضیغمی همراه است.
نیوشا ضیغمی در کاخ کرملین روسیه
نمایی از کاخ کرملین محل اقامت رئییس جمهور روسیه
تفاوت آدم های مشهور با آدم های عادی؟ زندگی خانوادگی شما همانقدر شبیه آدم های دیگر هست؟ همانقدر دوست دارید آشپزی کنید، خانه را تمیز کنید یا خیلی کارهای دیگر؟
- واقعا ناخواسته از خیلی چیزها محروم می شوی چون زمان کم می آوری. بعضی وقت ها فکر می کنم که کار خانم های خانه دار خیلی سخت است. یک روز که تصمیم به آشپزی می گیری، قشنگ تا ساعت 4 بعدازظهرت به سرعت می گذرد! چرا دروغ بگویم؟ شاید زندگی من شبیه زندگی همه خانم هایی که در خانه هستند نباشد اما دوست دارم و سعی می کنم جوری زندگی کنم که خیلی غیرمعمولی نباشد.
اینها را قبل از ازدواج با همسرتان طِی کرده بودید که علاقه زیادی به این چیزها ندارید؟
- بله، من همه چیز را گفتم. همسرم اینقدر من را درک می کند که واقعا باید ازش تشکر کنم. بیشتر از چیزی که فکر می کردم شرایط من را درک می کند. گاهی اوقات که خودم را جای او می گذارم، می بینم که اگر من بودم، نمی توانستم تحمل کنم.
فکر می کنم این موضوع را که شما یکدیگر را درک می کنید و با هم تفاهم دارید، همه می دانند. می خواهم اگر ممکن است کمی از اختلاف نظرهای تان بگویید. اینکه سر چه موضوعاتی هیچ وقت با هم کنار نیامدید؟
- (مکث و فکر)... آرش به خاطر کارش خیلی با تلفن صحبت می کند و من سر این موضوع خیلی غر می زنم. آن اوایل خیلی عصبی می شدم ام بعدها با خودم گفتم کارش اینطور است دیگر، من چه کار کنم! نه اینکه بگویم چرا حرف می زنی، می گفتم چرا مثلا نمی توانی غذایت را درست بخوری یا مثلا وسط صبحانه پنجاه دفعه باید بلند شوی و بنشینی؛ بعد به خودم گفتم کار من هم یکسری چیزها دارد که او دوست ندارد.
خب او من را قبول کرده و من هم قبول کرده ام دیگر او هم خیلی اوقات اذیت می شود، مثلا به خانه می آید و من نیستم یا مثلا خیلی از چیزهایی که خانم های خانه دار می توانند داشته باشند را من نمی توانم انجام دهم اما او شرایط را درک می کند و من هم سعی کرده ام در زمان هایی که هستم آن را جبران کنم. واقعا زندگی یک خانم بازیگر سخت است و فکر می کنم با هیچ شغل دیگری قابل مقایسه نیست. به هر حال او من را درک کرد و من هم سعی کردم او را درک کنم اما بالاخره هنوز سر یکسری مسائل با هم بحث می کنیم که کاملا هم طبیعی است.
گفتید همسرتان سر صبحانه چندین بار بلند می شود، انشاءالله صبحانه را که دیگر خودتان درست می کنید؟!
- بله. (خنده)