ساعدنیوز
ساعدنیوز

پلیس ترکیه پناهجوی ایرانی را به کام مرگ فرستاد

  دوشنبه، 09 تیر 1399 ID  کد خبر 87434
پلیس ترکیه پناهجوی ایرانی را به کام مرگ فرستاد
ساعد نیوز:  کامران پسر جوان ایرانی ای است که در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ از طریق مرز زمینی قصد ورود به خاک ترکیه را داشته که با «برخورد غیرانسانی پلیس ترکیه» در کوه‌های مملو از برف رها شده و جان باخته است.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از روزنامه شرق، کامران پسر جوان ایرانی ای است که در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ از طریق مرز زمینی قصد ورود به خاک ترکیه را داشته که با «برخورد غیرانسانی پلیس ترکیه» در کوه های مملو از برف رها شده و جان باخته است. خانواده این جوان جسد پسرشان را پس از مدتی میان جنازه های روی هم انبار شده ای در پزشکی قانونی چالدران شناسایی کردند.بنا به گفته عباس گودرزی پدر کامران، اجساد پیدا شده همراه کامران گودرزی، ملیت های مختلفی داشتند، افغانستانی، بنگلادشی و پاکستانی. پس از رسیدن عباس به چالدران مشخص شده است که مابقی اجساد به دلیل آنکه شناسایی نشده اند و کسی هم پیگیر آن ها نبوده، به دستور قاضی همان روز دفن شده اند.

تصویر

روز های پایانی اسفندماه خانواده کامران گودرزی اطلاع دادند که فرزندشان در پی خروج غیرقانونی از کشور، در ترکیه مفقود شده است. جنازه کامران دو ماه بعد، همراه هفت پناه جوی اهل کشور های دیگر داخل خاک ترکیه و در کوه های نزدیک شهر مرزی چالدران پیدا شد. طبق اعلام خانواده گودرزی، کامران متولد ۱۳۸۱، اهل تهران، در تاریخ ۲۸ اسفند ۹۸ از طریق مرز زمینی قصد ورود به خاک ترکیه را داشته که با «برخورد غیرانسانی پلیس ترکیه» در کوه های مملو از برف رها شده و جان باخته است. این گزارش روایت دو ماه بلاتکلیفی و حیرانی خانواده گودرزی از ۲۵ اسفند ۹۸ تا ۲۷ اردیبهشت ۹۹ است که در آخر منتهی به این شد که جسد پسرشان را میان جنازه های روی هم انبار شده ای در پزشکی قانونی چالدران شناسایی کردند.

روزنامه شرق در ادامه نوشت: آن ها هفت نفر بودند؛ هفت نفر که به امید ادامه زندگی در جایی دیگر به کوه زده بودند تا شاید بتوانند برای خودشان زندگی بهتری بسازند؛ اما دو ماه بعد از شروع سفر، بعد از آب شدن برف های چالدران، پلیس مرزی جنازه هایشان را روی کوه پیدا کرد. کامران هم یکی از آن ها بود. فرزند سمیه و عباس که ۴۰ روز است هر روز سر مزارش می روند و آن را گلباران می کنند؛ ۱۷ ساله ای پرشور که دلش می خواست جای دیگری زندگی کند.

بعد از دو ماه بی خبری که کامران به خانه برگشت، تمامی محله خانی آباد، با ماشین های عروسی که قطار شده بودند، با زنان داغداری که کوچه را گلباران کرده بودند و برای جوانشان کل می کشیدند، از او استقبال کردند. کامران به خانه برگشت، اما بی جان و بدون آنکه بداند پدر و مادرش تمام مناطق مرزی ایران و ترکیه را برای پیداکردنش زیر پاگذاشتند، بدون آنکه ۱۷ سالگی اش را تمام کند.

خانه شان جایی در خیابان خانی آباد است. آپارتمانی تروتمیز که با خوش سلیقگی مادر جوان چیده شده است. در یکی از بوفه ها، وسایل به جامانده از کامران را گذاشته اند؛ مثل یک معبد. از ۲۰ میلیون تومان پول نقد، لباس ها و کوله پشتی کامران، فقط پاسپورت، انگشتری مزین به نام خداوند و دو ساعت که هر دو حدود ساعت ۱۱:۱۰ روز ۲۹ اسفند از کار افتاده اند، به جا مانده است.

کامران پاسپورت قانونی داشت و می توانست حداقل تا ترکیه را به صورت قانونی از کشور خارج شود، اما همه گیری کرونا و بسته شدن راه های هوایی کامران را ترساند؛ ترسید که ماندگار شود، برای همین ۲۵ اسفند، کوله پشتی سنگینش را برداشت و از خانه خارج شد. وقتی خانواده اش به او گفتند که این راه سخت و بی بازگشت است، خندیده بود، ابروهایش را بالا انداخته بود و همان طور که به انگشتر خدایش بوسه می زد، گفته بود: «خدا از من مراقبت می کند».

گوشه ای از خانه شان طبقی گذاشته اند و اطرافش را شمع روشن کرده اند. در طبق کت و شلوار میهمانی کامران و کفش هایش را گذاشته اند. وسایل کامران حالا بخشی از چیدمان زندگی آنهاست. اتاقش دست نخورده باقی مانده و شب ها پدر روی تخت کامران می خوابد و به عکس ها و اعلامیه پسرش که روی دیوار جا خوش کرده است، نگاه می کند.

مادر و پدر کامران خیلی جوان اند؛ هیچ کدام هنوز به ۴۰ سال نرسیده اند و کامران و برادر کوچکش، کامیار، حاصل زندگی مشترک آن ها بودند. عباس، پدر کامران، کارمند یکی از شرکت های تابعه شهرداری است و خانه شان را چند سال قبل پیش خرید کرده اند؛ خانه ای که شاید یکی از زیباترین آپارتمان های کوچه باشد و حالا هنوز بعد از ۴۰ روز سیاهپوش است.

تمام دیوار های آپارتمان مزین به عکس کامران و سیاهپوش است. خانواده اش هنوز دلشان نیامده خانه را از عزا درآورند و همسایه ها هم به احترام جوان خوش پوش ازدست رفته ساختمان که بوی عطرش همیشه در راهرو می پیچیده، حرمت صاحب عزا را نگه داشته اند. پدر کامران، روی صندلی و کنار عکس پسرش نشسته و از دو ماه جهنمی اش روایت می کند: «من همه جا را دنبالش گشتم. اما ما مسیر را اشتباهی رفته بودیم. مسیر هایی که قاچاق بر ها برای بردن مسافران انتخاب می کنند هر بار متفاوت است.

ما فکر می کردیم کامران از همان مسیری رفته که برادرم چند ماه پیش از کشور خارج شده بود. تمام این مدت من همه جا را گشتم... می دانید؟ تمام فیش هایی را که دادگستری تحویلم داده بود نگه داشتم تا وقتی کامران وقت برگشت ببیند چقدر دنبالش گشتیم و بی خیال نبودیم... کامران بچه زرنگی بود، من خیلی متأسفم که این اتفاق برایش افتاد، متأسفم که نتوانستم برایش کاری کنم... من همیشه هر کاری که کامران خواسته بود، برایش انجام دادم، این تنها باری بود که نتوانستم به کامران کمک کنم و حالا قلبم درد می کند...».

بیش از دو سال پیش کامران تصمیم قطعی برای رفتن می گیرد. زندگی مرفه دایی ها در آلمان و تلاش عمویش برای خروج از کشور باعث شده بود کامران مصمم بشود که جایی دیگر را برای زندگی انتخاب کند. مادر درهم شکسته اش میان گریه هایش می گوید: «دایی کامران در آلمان لامبورگینی داشت. کامران می گفت مامان می روم آلمان، سوار لامبورگینی دایی می شوم، برایت عکس می گیرم می فرستم، آخ مادر... کامران معدلش ۱۹ بود، اما تصمیم به رفتن داشت. یک سال و نیم پیش درسش را ول کرد که کار کند و برای رفتن پولش را جمع کند. در لاله زار استخدام یکی از قدیمی های لاله زار شد. ماهی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان درمی آورد و همه را جمع می کرد تا بتواند پولی برای رفتنش دست و پا کند. پدرش می گفت کامران من از زندگی کارمندی به جایی نمی رسم.

تو بمان، من خانه را می فروشم، با هم یک مغازه در لاله زار می گیریم و کار می کنیم...، اما کامران باید می رفت، نمی فهمید که ما نگرانیم، نمی خواست بپذیرد ممکن است موفق نشود، بچه ام رفت و زندگی ما هم تباه شد...». عباس صدایش می لرزد، ترجیع بند حرف هایش این است که کامران بچه زرنگی بود و اگر در ترکیه کسی به دادش می رسید و یک لقمه غذا می داد، حالا کامران دوباره سوار موتورش می شد، به لاله زار می رفت و بعدازظهر ها بوی خوش عطرش در ساختمان می پیچید.

مطابق روایت پدر کامران، او ۲۱ اسفند، به دلیل آنکه شنیده بود به علت کرونا مرز ها به سمت یونان باز شده است، ضمن هماهنگی با قاچاق بر به سمت مرز حرکت می کند. عباس می گوید: «کامران پاسپورت داشت و من به او می گفتم کامران صبر کن تکلیف کرونا مشخص شود و قانونی از کشور خارج بشو، این مریضی بالاخره تمام می شود، عجله نکن. اما کامران می گفت: من دوست دارم بروم، زمینی می روم تا زندگی ام را جای دیگری بسازم. به کامران التماس می کردم، اما نشد جلوی او را بگیرم. از روزی که تصمیم قطعی گرفت تا وقتی رفت دو سال طول کشید.

کامران، اما آماده رفتن بود و کاری از ما برنمی آمد. اول قرار شد با دوستانش برود، با آن ها هماهنگ کرده بود تا سه نفری خارج شوند، اما لحظه آخر آن دو نفر دیگر منصرف شدند و کامران تنها ماند. کامران به سمت شهر های مرزی رفته بود و ما نتوانستیم منصرفش کنیم، بالاخره در سنی بود که نمی شد جلویش را بگیریم. ما چند روزی با او در تماس بودیم و مدام به او اصرار می کردیم که برگردد و او می گفت تصمیمم را گرفته ام، یا باید موفق شوم یا نه، این مسیر بی بازگشت است».

از پدرش می پرسم که کامران از چیزی فرار می کرد؟ او می گوید: «نه... من احساس می کردم غرور جوانی به او اجازه بازگشت نمی داد. نمی خواست شکست را بپذیرد. به مادرش هم گفته بود که می خواهم مسیر را ادامه بدهم و به کشور مقصدم می رسم و در راه از خطر های مسیر استقبال می کنم. کامران تصمیمش را گرفته بود... دایی هایش به او گفته بودند صبر کن تا ما برایت دعوت نامه بفرستیم، اما من نمی دانم چرا کامران به استقبال مرگ می رفت. بلندپروازی و شجاعتش این بلا را سر ما آورد و متأسفانه نترسیدنش باعث مرگش شد. می خواست آلمان درس بخواند، زندگی اش و همه چیز را دوباره بسازد. کامران می گفت زندگی من اینجا نیست. ۲۱ اسفند از تهران خارج شد و ۲۸ اسفند خبر داد که در حال حرکت به سمت مرز هستند. کامران نصف پولی که با قاچاق بر وعده کرده بود، یعنی نزدیک شش میلیون تومان را داده بود و قرار بود که بقیه پول را در مرز یونان تحویل بدهد.

اما وقتی جسد کامران پیدا شد پول کمی همراهش بود. به او گفته بودیم پول ها را در جا های مختلف لباس و کیفش جاسازی کند تا پولش را از دست ندهد. بعد فهمیدیم حتی پولش را هم از او گرفته بودند. کیف گردنی کامران هم همراهش بود، اما فقط پاسپورت و کیف باقی مانده بود، من مطمئنم پسرم به سادگی نمرده است.

۲۸ اسفند بود که حدود ساعت ۹ شب با کامران تماس گرفتیم و دیدیم در دسترس نیست و اپراتور با زبانی غیرفارسی صحبت می کرد، طبق تجربه فهمیدم که اعتبار کامران تمام شده و من تلفن کامران را شارژ کردم و به کامران زنگ زدم، او گفت من گم شده ام و مچ پایم آسیب دیده و گروه من را جا گذاشته اند. کامران سابقه کوهنوردی داشت، به او یاد دادم که چطور خودش را به پایین کوه برساند. نزدیک پنج صبح تلفن همراهش خاموش شد و من فکر کردم بچه از کوه به پایین پرت شده است. به قاچاق بری هم که کامران را برده بود زنگ زدیم و بعد از تماس ما تلفنش را خاموش کرد.

ساعت ۱۰ صبح به کامران زنگ زدم و گفت نزدیک جاده هستم. به شدت خسته و گرسنه بود و پایش آسیب دیده بود، به کامران گفتم خودش را همان جا در ترکیه به یک روستا یا شهر نزدیک برساند و از مردمش کمی غذا طلب کند تا فکری بکنیم. کامران دو ساعت بعد با گریه به من زنگ زد و گفت در روستایی مرزی، مردم احتمالا از ترس کرونا او را بیرون کرده اند و با چوب کتکش زده اند و سرش شکسته... من باورم نمی شد با یک میهمان چنین کرده باشند، دلم می خواهد عکس کامران را ببرم و به آن ها نشان بدهم و بگویم که چطور توانستید این بلا را سر این بچه بیاورید.... به کامران گفتم تصمیمت چیست؟ گفت بابا می خواهم برگردم... گفتم کامران خودت را تسلیم پلیس ترکیه کن، آن ها حتما می توانند کمکت کنند و تو را به ایران می رسانند. من فکر می کردم امین تر از پلیس وجود ندارد و فکرش را هم نمی کردم که این بلا سر کامران بیاید».

پدر کامران می گوید که یک ساعت بعد کامران تماس می گیرد و می گوید که خودش را تسلیم پلیس ترکیه کرده و حالا در حیاط اداره پلیس با مهاجران غیرقانونی بی شماری نشسته اند. دوباره که با او تماس گرفته اند، کامران وحشت زده بوده.... او می گوید: «به ما گفت بابا تو رو خدا به من زنگ نزنید، گوشی من را می گیرند، آن قدر کتکم زدند که دیگر نا ندارم، تو رو خدا تماس نگیرید... این آخرین تماس من با کامران بود. بعد تلفنش خاموش شد و دو ماه بعد جسدش را پیدا کردند».

به گفته خانواده گودرزی و آنچه پلیس مرزی به اطلاع خانواده آن ها رسانده، پلیس ترکیه بعد از گرفتن وسایل کامران و دیگر پناه جویان آن ها را نزدیکی مرز ایران، در کوه های چالدران که صعب العبورترین مسیر برای پناه جویان است رها می کند، به امید آنکه پیدا نشوند و نتوانند بگویند که پلیس ترکیه چه رفتاری با آن ها کرده است.

بعد از خاموش شدن تلفن همراه کامران، پیگیری آن ها در مناطق مرزی شروع می شود، پیگیری ای که به دلیل مصادف شدن با نوروز و شیوع کرونا هر روز سخت تر می شود. تنها یک امید برای آن ها باقی مانده و آن این است که کامران در یک کمپ ترکیه ای در قرنطینه دوران کرونا به سر می برد و به زودی با آن ها تماس می گیرد. اما ۲۷ اردیبهشت، پلیس مرزی چالدران ضمن تماس با پدر کامران به او اعلام می کند که بعد از آب شدن برف ها، پلیس اجساد هفت پناه جو را پیدا می کند که بخشی از آن ها به دلیل حمله گرگ از بین رفته اند. اما جنازه ای که نسبتا سالم است، احتمالا جنازه پسر عباس است؛ کامران که برای زندگی بهتر، جانش را فدا کرد بود...

پدر کامران که به سختی صحبت می کند، می گوید: «من واقعا از تمامی کادر پلیس ایران و وزارت خارجه ممنونم؛ من حتی به تلفن همراه آقای عراقچی زنگ زدم و ایشان قول پیگیری به من دادند. قاضی کشیک چالدران به من گفت شاید من بتوانم حق تمامی بچه هایی را که در این راه نابود شدند، بگیرم. قلبم و زندگی ام شکسته و من فقط می خواهم بدانم چرا پلیس ترکیه چنین بلایی سر پسرم آورده است».

بنا به گفته عباس گودرزی، اجساد پیدا شده همراه کامران گودرزی، ملیت های مختلفی داشتند، افغانستانی، بنگلادشی و پاکستانی. پس از رسیدن عباس به چالدران مشخص شده است که مابقی اجساد به دلیل آنکه شناسایی نشده اند و کسی هم پیگیر آن ها نبوده، به دستور قاضی همان روز دفن شده اند.

پایگاه خبری ساعدنیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.

1 دیدگاه
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
خلاقیت خنده دار اوستا بنا در طراحی پله حماسه آفرید/ وقتی فقط از یه نیم کره مغزت استفاده میکنی😂 (224 نظر) نگاهی به کالسکه ساده و بدون تجملات نوه رهبر انقلاب که هر ساله در راهپیمایی ها از آن استفاده میکنند+عکس (200 نظر) ساده ترین و بی ریاترین جشن تولدی که بچه های روستا برا دوست مریضشون گرفتن+عکس/ چه کیکی هم براش درست کردن😍 (98 نظر) خلاقیت هوشمندانه اُوستا بنّا در ساخت خانه 2 طبقه/ دکترای افتخاری حق توئه +عکس (86 نظر) تصویری از خانه ابدی همسر جوان فریبا نادری/ روحش شاد و یادش گرامی (77 نظر) خلاقیت منحصربفرد بقال تبریزی با نوشته جالب روی شیشه مغازه اش حماسه آفرین شد/ آدم حَظ میکنه از این درک و فهم بالا +عکس (67 نظر) رونمایی از نوزاد خوشگل و بامزه ریما رامین فر، همای پایتخت+عکس / عاشقانه های ریما و امیر جعفری ارزش صد بار دیدن رو داره👌 (56 نظر) خلاقیت خنده دار راننده کرمانی برای ضد سرقت کردن ماشین اش حماسه ساز شد+عکس/ سلطان امنیت منطقه در سطح خاورمیانه!🤣 (55 نظر) گشت و گذاری در روستای محل تولد محمود احمدی نژاد؛ از گلایه پسرعموی بقالش تا شغل آهنگری پدرش در روستا (51 نظر) شبی که محمود احمدی نژاد مهمانِ خانه ابدی مادرش شد و در آن خوابید+عکس/روحش شاد و یادش گرامی... (51 نظر) سردار سلیمانی: یک دختر دارم که برای خودش چریک است؛ زمان جنگ خواستگاری رفتم و با همسرم ... (47 نظر) سفره غذای ساده و ناهار صمیمانه رهبر معظم انقلاب در دوران نقاهت بعد از ترورشان همراه مهمانانشان+عکس (44 نظر) برنامه عالی صداوسیما که توسط رهبر معظم انقلاب تحسین شد/ خیلی اوقات دلم نمی‌آید که برخیزم و بروم+عکس (42 نظر) رخت عزای علی دایی در خانه ابدی پدرش+عکس/ قامت خمیده شهریار ایران در حضور فامیل و آشنایان (37 نظر) حضور چهره های فوتبالی در بیمارستان و روحیه دهی به علی دایی در عیادت از اسطوره فوتبال+ عکس/ مهدی رحمتی، عادل فردوسی‌ پور، کارلوس کی‌روش و ... (35 نظر)
دیگران می‌خوانند   
تام هنکس با هوش مصنوعی جنجال به راه انداخت+ عکس (تصاویر) تنگه قاهان؛ بهشتی چهار فصل در دل کویری قم نفرین شاه باستانی ایران؛ مهمترین یادگار تاریخ شوخی خنده دار احسان علیخانی با لوله‌کش خوش‌ صدا؛ ما آب حوض، شما شیر موز +ویدیو/ سالن رفت رو هوا😂 رونمایی از بازیگر 2 متری سینمای ایران که از بهرام افشاری هم قدبلندتر است+عکس فال روزانه امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت ماه 1403 رقص خنده دار دو پرنده وسط جاده با آهنگ شاد ترکی/از سلاطین حرکات منظم😂+ویدئو فال شمع روزانه امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 روایت جالب رهبر انقلاب از مخفی شدن در یک روستای سرسبز و خوف انگیز در مشهد/ خون دلی که لعل شد+عکس فال ابجد روزانه پنج‌شنبه 13 اردیبهشت 1403 عاشقانه های جذاب سارا والیانی، آسیه گیلدخت و همسر دومش محسن !+عکس فال قهوه با نشان روز پنجشنبه 13 اردیبهشت ماه 1403 فال حافظ با تفسیر امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403+فیلم دستگیری قاتل مست 2 زن در عروسی؛ خواهر داماد و خاله عروس/ ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند! ایده خنده دار یک ایرانی برای احداث برج آزادی روی پشت بوم خونه اش حماسه آفرید/یه پا جاذبه گردشگریه واسه خودش😂+عکس بیوگرافی و زندگی خصوصی فرناز رهنما، نازنین سریال ساختمان پزشکان و همسرش+ تصاویر جذاب و دیدنی خیابانی کولاک به پا کرد؛ صحبت های بی سابقه جواد خیابانی با وزیر ورزش+ فیلم تعریف و تمجید رهبر معظم انقلاب از طعم کیک خوشمزه مادر شهید ارمنی/هر کجا تو با منی من خوشدلم +ویدئو ضیافت باربیکیو همسر شاهرخ استخری در یک مهمونی دورهمی/ رژیم پَر😂+عکس نگاهی به حیاط بسیار ساده و بدون تجملات خانه مصطفی خمینی، پسر ارشد امام خمینی+ویدیو/ منزلی با بافت قدیمی و سنتی نگاهی به ماشین خوش رنگ امیرمحمد یزدانی ستاره کُشتی/ این ماشینو باید قاب کرد زد به دیوار +عکس خلاقیت خنده دار دانش آموز ایرانی که خودش را به عنوان هدیه به معلمش داد/ خدایا چیه این نسل جدید😂 خلاقیت خنده دار یک دانش آموز ایرانی برای فرار از مدرسه حماسه آفرید+فیلم/ یعنی آدم میمونه تو کار این بچه ها... خلاقیت زیبا و سنتی طورِ پیرمرد دوره گرد شیرازی در فروش میوه نوبرانه بهاری با اُلاغش +عکس/ با دیدنش انگار به گذشته ها سفر میکنین😍 رونمایی از مادر جوان و کم سن و سال رهام هادیانِ گروه ماکان بند/ چقدرم باکلاس و مهربون+عکس رونمایی از مادربزرگ زیبای هانده ارچل بازیگر سریال مست عشق؛ وقتی خوشگلی رو از مامان بزرگت به ارث میبری/ خدا شانس بده والا😅 چهره رنگ پریده و طبیعی فریبا نادری در اتاق گریم +عکس خلاقیت هوشمندانه شهرداری تبریز در نصب بنر برای اَخم و تَخم معلم حماسه آفرید/ این تصویر زیبا رو فقط تو ایران میشه دید+عکس تمرینات سنگین ورزشی رامین رضاییان زیر نظر محمدرضا گلزار/ گلزار وارد فاز جدیدی از زندگیش شد+ فیلم شباهت بی‌حد و اندازه محمدطاها به برادر خوش صدایش علی طولابی/ ماشاءالله یکی از یکی زیباتر و خوشتیپ تر+ویدیو آیا در گرجستان فارسی صحبت می‌کنند؛ در گشت شهری تور تفلیس به مترجم نیاز داریم؟ خلاقیت منحصربفرد محمود احمدی نژاد در ایجاد جایگاهی برای دیدارهای مردمی‌اش با یک درِ از جا کنده شده و یک نرده در کوچه‌شان+عکس نوآوری‌ های فناوری در سلامت: دسترسی و کیفیت عکسی زیبا و لورفته از بچه داری سردار آزمون، ابرستاره فوتبال ایران در فرودگاه/ چه دختر خوشگل و نازی! قمار: بازی با آتش یا دروازه ای به سوی ثروت؟ نگاهی به جشن تولد لاکچری نورا دختر دوم علی دایی با تم سیندرلا+عکس/ قیافه شهریار ایران با این کلاه دیدنی شده😍 کشف کله‌پاچه چهارهزارساله در گورستانی عجیب+ فیلم تیرگی بیکینی را چگونه برطرف کنیم؟ سیاه خان ، زشت ترین فرد تاریخ ایران+ فیلم نوه بامزه و شیرین ثریا قاسمی، خانم گل سریال گیلدخت در آمریکا/ ماشاءالله چقدر بانمک و ماهه+عکس
تیتر امروز   
(تصاویر) تنگه قاهان؛ بهشتی چهار فصل در دل کویری قم نفرین شاه باستانی ایران؛ مهمترین یادگار تاریخ فال روزانه امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت ماه 1403 فال شمع روزانه امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 روایت جالب رهبر انقلاب از مخفی شدن در یک روستای سرسبز و خوف انگیز در مشهد/ خون دلی که لعل شد+عکس فال ابجد روزانه پنج‌شنبه 13 اردیبهشت 1403 فال قهوه با نشان روز پنجشنبه 13 اردیبهشت ماه 1403 فال حافظ با تفسیر امروز پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403+فیلم دستگیری قاتل مست 2 زن در عروسی؛ خواهر داماد و خاله عروس/ ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند! بیوگرافی و زندگی خصوصی فرناز رهنما، نازنین سریال ساختمان پزشکان و همسرش+ تصاویر جذاب و دیدنی 3 روز از مفقود شدن یسنا، دختر 4 ساله، گذشت/ اعزام بالگرد به منطقه رسوایی بی بی سی درباره نیکا شاکرمی وارد فاز جدید شد! موج واگذاری حیوانات خانگی در شبکه‌های اجتماعی/ پت‌های خانگی در فضای مجازی دست به دست می‌شوند+عکس زلزله سنگین در تهران چه فاجعه‌ای را رقم می‌زند؟ به این 5 دلیل کفش پاشنه بلند بپوشید
منتخب روز   
کشف کله‌پاچه چهارهزارساله در گورستانی عجیب+ فیلم سیاه خان ، زشت ترین فرد تاریخ ایران+ فیلم (ویدئو) 10 نوع از خطرناک ترین مارهای جهان که در ایران هم دیده شده اند/ کابوس شب یعنی اینا نگاهی به خانه پدری استاد شهریار در روستای خشکناب شهرستان بستان آباد/ شعرهای مشهور استاد برای این روستاست +عکس عکس عروسی امیر جعفری و ریما رامین‌فر، همای سریال پایتخت فیک و تقلبی از آب درآمد / هوش مصنوعی داره وارد مراحل ترسناکی میشه! (عکس) تیپ و استایل فوق‌العاده شیک و لاکچری یاورِ سریال فاصله‌ها بعد از 14 سال در عربستان سعودی / ببینیدش نمی تونید بشناسید! فروش ویلای روف گاردن دار و استخر دار حسن جوهرچی، فرهاد سریال فاصله‌ها توسط دخترش در شمال ! / در منطقه‌ای تهرانی نشین!!! سلفی دونفره نعیمه نظام دوست با سلطان کمدی ایران که یکسال حق نداشت منتشرش کنه! / چه ست آدیداسی پوشیده مهران مدیری ... سلفی آسانسوری علیرضا نیکبخت با همسر دومش که بیشتر از جانش او را دوست دارد / کراش دهه هشتاد فوتبال ایران حالا مرد زندگی شده ... (عکس) تعجب کاربران خارجی فضای مجازی از حجاب کامل همسر ستاره لیورپول / دنیا با حجاب جای زیباتری نیست؟ (عکس) بیتابی همسر و فرزندان شهرام عبدلی، بازیگر نقش مهران در سریال فاصله‌ها، بر سر پیکر بی جان او / تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمی کردم ... (عکس) همبازی بودن آقای بیاتی، خواستگار فهیمه در پایتخت 5 با بازیگر معروف در فیلم نوستالژیک دهه شصتی / روحش شاد ...