به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از برترین ها، شاید گزافه نباشد که بگوییم گزارشگری فوتبال هم به اندازه تاریخ فوتبال پر از تراژدی و حماسه است و قصه و غصه های خود را دارد. کافی است تا به حافظه فوتبالی خود رجوع کنیم و لابه لای خاطرات تلخ و شیرین اش، ردپای گزارشگران فوتبال را دریابیم. مثلا نمی توان در تداعی نوستالژی ملبورن و بازی تاریخی ایران و استرالیا، گزارش جواد خیابانی را فراموش کرد و اصلا تمام احساسات ما به آن بازی، از ترس، غم و شادی اش با لحن و ادبیات جواد خیابانی گره خورده است. با آن غزال تیزپای گفتن او بعد از گل خداداد عزیزی.
یا نمی توان گزارش عادل فردوسی پور را در بازی ایران و الجزایر از یاد برد، وقتی در لحظات آخر، ایران گل برتری را می زند و او بعد از فریاد گل می گوید، چقدر کیف کردیم ما. یا در بازی ایران و آرژانتین که بچه های تیم ملی، بازی خوبی ارائه دادند، گفته بود چقدر خوبیم ما. به این تکیه کلام ها می توان جمله معروف چه می کنه او را هم اضافه کرد. مقصود اینکه بخشی از خاطرات فوتبالی ما و البته لذت تماشای فوتبال دیدن ما، به کیفیت گزارش هایی است که گزارشگران فوتبال خلق کرده و می کنند. به ویژه گزارشگرانی که در حوزه کاری خود سلبریتی می شوند. بدون شک جواد خیابانی یکی از خاطره ساز ترین گزارشگران تاریخ فوتبال ماست.
گزارشگری که به دلیل علقه و احساس وطن دوستانه غلیظی که دارد، بازی های ملی را با شور حماسی گزارش می کند. با این همه اما دست کم یک دهه است که در گزارشگری فوتبال از متن به حاشیه آمده و حاشیه ساز شده است.
دهه هفتاد و در اوج هیجان صعود ققنوس وارِ آن تیم عجیب به جام جهانی ۹۸ نام جواد خیابانی هم با تیم ملی گره خورد. صدای نسبتا تِنور، با چاشنیِ حماسیِ او در استادیوم ملبورن، از آن بازیِ به یاد ماندنی یک گزارش به یاد ماندنی هم به یادگار گذاشت. خیابانی پس از آن سالها پای ثابت تلوزیون است، از گزارشگری به اجرا هم آمد و هنوز داستانش در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ادامه دارد.
حرف های تکراری خیابانی، توضیح واضحات، اطناب، حرف های عجیب و گزافه گویی در بین گزارش او را تبدیل به یک MEEM و TROLL در فضای مجازی فارسی کرده است. مثلا در میانه بازی بازیکنی بطری آب را غرغره می کند و تُف می کند روی چمن جواد آن صحنه را هم گزاش می کتد، در استادیوم دوربین روی تصاویر بزرگ شخصیت های سیاسی است جواد توضیح می دهد دوربین تصویر چه کسی را نشان می دهد انگار بیننده از نظر او دچار اختلال عقل یا کوری است. بازیکن خودش را می خارانَد جواد صحنه خاراندن سر را هم گزارش می کند. البته که این کارهای تمام نشدنی، خراش روی اعصاب مردم است، لابد خیابانی می داند و کسی به او گفته ولی او کوتاه نمی آید.
حتی در گزارش هایش به جای پرداختن به متن بازی گاهی درباره بازیکنان یا اتفاقات فوتبالی بی ربط به بازی و کلا بحث های فرامتنی بازی حرف می زند که تماشاگر، لذت و اطلاعات آن لحظه از بازی را از دست می دهد. گزارش هایی که گاهی به جای بیانگر بودن بازی، خود بازی را به حاشیه می برد و به امری ثانویه تبدیل می کند. گاهی چنان این حاشیه ها و سویه های کمیک آن پررنگ می شود که برخی از تبدیل شدن جواد خیابانی به جوکر فوتبالی می گویند و اینکه او در گزارشگری فوتبال یا به اوت می زند یا در آفساید قرار می گیرد. او نه فقط گاهی اصل گزارش را ول می کند و به حاشیه ها می پردازد که در بسیاری از مواقع به اصطلاح سوتی هم می دهد. حجم این سوتی ها به قدری زیاد شده که برخی به شوخی از نوشتن کتاب طنزی از سوتی های خیابانی می گویند.
به نظر می رسد خود خیابانی کم کم از این شوخی ها خوشش آمد و گاهی به نظر می رسد از عمد در گزارش های خود یا در برنامه های ورزشی چیزهایی می گوید که در کانون توجه مخاطب قرار گرفته و به اصطلاح در فضای مجازی وایرال شود. انگار او دارد از گزارشگر فوتبال به یک شومن تلویزیونی تبدیل می شود که به جای گزارشگری، به شومنی مشغول است. حاشیه سازی های خیابانی البته فقط در حین گزارش های فوتبالی رخ نمی دهد، بلکه در تفسیر و تحلیل های او به عنوان کارشناس فوتبال در برنامه ها و میزگردهای فوتبالی هم رخ می دهد. نمونه آخر آن، اظهارنظر حمایت گرانه اش از تیم در ویژه برنامه شبکه ورزش بود که گفت: «اگر آمریکا را ببریم؛ موها، ریش و سیبیل هایم را از ته می زنم!» جمله ای که به سرعت در فضای مجازی بازتاب یافت و انواع و اقسام جوک های کلامی و تصویری درباره آن ساخته شد.
شرط بندی مردان بر سر ریش و سبیل و یا «سبیل گرو گذاشتن»، نماد قمار بر سر هویت مردانگی است که از دیرباز بین مردان مرسوم بوده. سبیل سمبل اقتدار بوده که اعتبارش را از تفاوت با بدن منتسب به زنان وام گرفته است.
وجه ممیزه هایی که بدن منتسب به مرد با زن دارد نشان بزرگمنشی بوده، همانگونه که معمولا تصویر خدایان دراساطیر به شکل پیرمردی ریش سفید به نمایش درمی آید و ضرب المثل«مرده و قولش» هم از همین اعتبار مردانگی در مقام انزجار از زنانگی گفته میشود.در زمان ناصرالدین شاه هم حتی برای تنبیه خواجگان حرمسرا به آنان لباس زنانه می پوشاندند.یعنی برای مردان حتی از نوع خواجگان مجازاتی بدتر وتحقیرآمیزتر از شبیه شدن به زنان وجود نداشت.
واقعیت این است که اینگونه سخن گفتن، بیش از آنکه به تقویت روحیه تیم ملی و طرفدارانش منجر شود، به دستمایه ای برای خنده و جوک سازی بدل می شود که حاصلش بی اعتبار شدن خود خیابانی به عنوان یک گزارشگر پیشکسوت است. این سوتی ها و حاشیه ها ممکن است جواد خیابانی را در کانون توجه رسانه ای قرار دهد یا برای لحظاتی خنده بر لب مخاطب بیاندازد، اما افزایش این شوخی ها درنهایت به جدی نگرفتن خود او منجر می شود. نه فقط جدی نگرفتن خودش که جدی نگرفتن گزارش های فوتبالی اش. حیف است که گزارش های پر شور و حماسی او به کمدی تبدیل شود.
2 سال پیش