دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

پزشکان تصمیم گرفتند این دختر بمیرد ! / او شکلات و نوشابه خواست ! 

یکشنبه، 29 مرداد 1402
کد خبر: 353227
ساعد نیوز: تصویری که در واپسین لحظات عمرِ امیرا سانچز Omayra Sanchez دختر سیزده ساله کلمبیایی،از وی گرفته شده است،بی شک یکی از تأثیرگذارترین عکس های تاریخ است؛تصویری که در زمان انتشار خود دنیا را در شوک و اندوه فرو برد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، در کشور کلمبیا یک کوه آتشفشانی مرتفع به نام Nev ado del Ruiz قرار دارد که دهانه ی آن و دامنه هایش پوشیده از برف و یخ است. این کوه حدود صد سال خاموش بود تا اینکه در شب 13 نوامبر سال 1985 منفجر شد.گدازه های داغ کوه، باعث آب شدن برف های دامنه شدند و سیلی سهمگین به راه افتاد.

این اتفاق به سرعت و ناگهانی رخ داد. صبح وقتی جریان سیل آرام گرفته بود، منظره روستاها خبر از یک فاجعه می داد و همه چیز ویران شده بود. در این ویرانی، نزدیک سه هزار تن کشته شده بودند.

گل و لای روستا را به یک باتلاق بزرگ تبدیل کرده بود. امیرا سانچز همراه خانواده اش در مجاورت کوه زندگی می کردند. مادر او در آن شب به مسافرت رفته بود و امیرا سانچز به همراه پدر، عمه و برادرش در خانه بودند. هزاران تن در آن سیل جان خود را از دست دادند. گروهی تا ساعت ها زنده ماندند و برخی بر اثر گیر افتادن در ویرانی ها ساعت ها بعد جان خود را از دست دادند.

او به مدت سه روز در همین حالت ماند. امدادگران سعی داشتند تا امیرا را از این جهنم نجات دهند؛ اما این کار شدنی نبود. آن ها باید پاهای او را قطع می کردند، ولی گل و لای اجازه ی این کار را به آن ها نمی داد. در ضمن خون امیرا سانچز به دلیل ماندن بیش از اندازه در آب دچار فساد و بیماری شده بود.کشیدن و خالی کردن آب های اطراف نیز نیازمند دستگاه های خاص بود که صعب العبور بودن منطقه چنین اجازه ای را به آنان نمی داد.

امدادگران در این مدت به او آب میدادند و با او حرف می زدند تا ترسش از بین برود. او نیز برای امدادگران آواز می خواند و از آنها نوشابه و شکلات خواسته بود؛ اما در میان همین آواز خواندن و خوشحالی، ناگهان گریه می کرد و دعا می خواند.امدادگران هم که کاری از دستشان برنمی آمد، همراه او گریه می کردند.

اُمیرا که دیگر آخرین لحظات زندگی اش را می گذراند، کم کم به هذیان گفتن افتاد.او می گفت:«بسیار نگران است که دیر به مدرسه اش برسد و از امتحان ریاضی جا بماند!»لحظاتی بعد او هشیاری نسبی اش را به دست آورد و درخواست کرد تا پس از مرگ او ،مواظب خانواده اش باشند.او این حرفها را گفت و برای همیشه چشم هایش را بست.چشم هایی که سه روز و سه شب،زنده بودن و زندگی را،التماس می کردند. زنده بودن و زندگی برای رسیدن به تمام آرزوهایی که تا شب قبل از فوران آتشفشان در سرش پرورانده بود.

  برچسب ها: مرگ پزشکان

5 پسندیدم 1 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز سه شنبه 04 دی
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
هزینه تبدیل پایان نامه به کتاب + ویدئو آموزشی
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات خارجی ISI، SCOPUS، PUBMED، ISC
نگاهی به خونه زندگی شاهنشاهی سمر دادگر و همسرش اوزجان دنیز بازیگر سریال غنچه های سرخ و خواننده مشهور ترکیه ای/ تبلور سلیقه ایرانی و غربی در منزل آقای خواننده+عکس
(ویدئو) اجرای احساسی ترانه خاطره‌انگیز «ماه و ماهی» حجت اشرف زاده در مدرسه مادرش/ فقط همخوانی گودزیلاهای دهه 90 روببین/ تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی، اندوه بزرگیست، زمانی که نباشی
استخراج مقاله از پایان نامه کارشناسی ارشد و دکتری و چاپ در مجلات isi، علمی پژوهشی، Scopus + پاورپوینت آموزشی
جشن تولد لاکچری و اعیانی مادرزن خوش استایل سردار آزمون در سالن زیبایی اش با حضور دخترش، آناهیتا خانوم/چه کیک رنگارنگ خاصی،چه دسته گل رز بزرگ و زیبایی
بهترین ترجمه با بهترین مترجم آنلاین + معرفی 8 پلتفرم برتر ترجمه
تمرینات سخت و نفس گیر بدنسازی علیرضا حیدری، قهرمان المپیک، در باشگاه/حیدری:برای موفقیت پیش فاکتور بدبختی باید وجود داشته باشه!
اصول مهم ویراستاری تخصصی کتاب چیست؟
از فوتبال تا شوخی بالای 18 سال ؛ تکرار اتفاق شرم آور شیث رضایی و محمد نصرتی این بار در امارت / پای سردار آزمون هم در میان است