به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز، آن روزی که علی به دنیا آمد و خبر را به امام دادند حضرت امام مستقیما به بیمارستانی که خانم حاج احمد آقا بستری بودند تلفن کردند و با فاطمه خانم صحبت کردند و اول از همه سراغ علی را گرفتند. البته آن موقع نوزاد نامگذاری نشده بود. آن روزی که بچه را از بیمارستان آوردند او را برای نامگذاری نزد امام آوردند و ایشان در گوش بچه اذان و اقامه گفتند و نامش را «علی» گذاشتند. حضرت امام به علی علاقه زیادی داشتند. مثلا دستور داده بودند دور اتاقش را متکا و پشتی بچینیم تا علی که تازه راه رفتن یاد گرفته بود زمین نخورد. یادم هست که امام برای نوههای دیگرش مثل حسن آقا و آقا یاسر این کار را نکردند. ایشان دستور دادند دورخانه و حوض و پلهها نرده کشیده شود تا علی صدمه نخورد. امام با علی بازی میکردند و من یادم نیست که با بچهها و نوههای دیگرشان این طور بازی کرده باشند. مثلا میدیدیم که ایشان با علی توپ بازی میکنند. امام در یک سمت اتاق میایستادند و علی در سمت دیگر آن و برای هم توپ میزدند. یا علی روی سینه امام میرفت و ورزش و نرمش میکرد. علی برخی اوقات پشت سر امام راه میرفت. حضرت امام همیشه دستشان را پشت سر میگرفتند و در حالی که تسبیح در دست داشتند ذکر میگفتند و قدم میزدند علی هم میرفت و از پشت انگشت دست امام را گاز میگرفت و امام با خنده جوابش را میدادند. یک روز علی پشت سر امام راه میرفت من آمدم که علی را بگیرم و کنار ببرم اما ایشان فرمودند به علی کاری نداشته باشید.