ناگفته هایی از ساده زیستی سیدابراهیم رئیسی؛ رئیسجمهوری که سالها اجارهنشین بود!
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از فارس، زندگی شهید رئیسی هنوز ناگفتهها زیاد دارد، اصلا انگار هر چقدر کتاب قطور زندگی این مرد را ورق بزنی بیشتر یقین پیدا میکنی که او مرد شهادت بود. امروز برگی از ناگفتههای زندگی رئیسجمهور شهید را از زبان سیدمرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد و رفیق چندین و چند ساله آیتالله رئیسی خواهیم شنید. سید مرتضی بختیاری از روزهای همکاری در آستان قدس و قوهقضائیه با شهید رئیسی میگوید از ویژگیهای برجستهای که در این سالها در شخصیت این شهید شاهدش بوده است. میگوید: «بعد از پیروزی انقلاباسلامی آیتالله رئیسی در هر سمتی که قرار گرفتند خوب از عهده مسئولیتشان برآمدند. یکی از ویژگیهای برجسته ایشان مسئولیتپذیری بود. وقتی مسئولیتی را قبول میکردند، صفر تا صد پای کار میآمدند تا به بهترین نحو انجام شود.»
رئیسجمهوری که سالها اجارهنشین بود!
رفیق چندین و چندساله آیتالله رئیسی از خاطرات ناگفته ایشان میگوید.
زندگی شهید رئیسی هنوز ناگفتهها زیاد دارد، اصلا انگار هر چقدر کتاب قطور زندگی این مرد را ورق بزنی بیشتر یقین پیدا میکنی که او مرد شهادت بود. امروز برگی از ناگفتههای زندگی رئیسجمهور شهید را از زبان سیدمرتضی بختیاری، رئیس کمیته امداد و رفیق چندین و چند ساله آیتالله رئیسی خواهیم شنید. سید مرتضی بختیاری از روزهای همکاری در آستان قدس و قوهقضائیه با شهید رئیسی میگوید از ویژگیهای برجستهای که در این سالها در شخصیت این شهید شاهدش بوده است. میگوید: «بعد از پیروزی انقلاباسلامی آیتالله رئیسی در هر سمتی که قرار گرفتند خوب از عهده مسئولیتشان برآمدند. یکی از ویژگیهای برجسته ایشان مسئولیتپذیری بود. وقتی مسئولیتی را قبول میکردند، صفر تا صد پای کار میآمدند تا به بهترین نحو انجام شود.»
زندگی ساده آقای رئیس جمهور!
آیتالله رئیسی برای مردم همان رئیس جمهور مردمیای بود که شهر به شهر و استان به استان میگشت و مشکلات مردم را مستقیم میدید و میشنید. همان رئیس جمهور خاکی و سادهای که بی هیچ تشریفاتی روی حصیرهای خرمای اهالی خرمشهر مینشست، مهمان خانه کوچک و محقر آن پیرزن روستایی میشد و ماشین را بخاطر مردم نگه میداشت تا حرف دلشان را گوش دهد. رفیق چندین و چندساله ایشان مردمی بودن شهید را نتیجه زندگی ساده و معمولیشان میداند.«سادهزیستی آیت الله رئیسی باعث شده بود مردم به راحتی به ایشان دسترسی داشته باشند و مردمی بودن ایشان برخاسته از ساده زیستیشان بود. اگر کسی واقعا زندگی معمولی و سادهای نداشته باشد هر چقدر هم بخواهد خودش را با مردم تطبیق بدهد و مردمی نشان بدهد باز هم دوام نمیآورد. با اینکه دادستان انقلاب بود اما سالها در تهران اجارهنشین بودند. چه در قوهقضائیه و چه در استان قدس حتی سادگی را در غذا خوردن هم رعایت میکردند و اجازه نمیدادند غذا چند رقم باشد!»
غربت خانواده فاطمیون و پدری آیتالله رئیسی!
ارادت ویژه شهیدجمهور به خانواده شهدا و ایثارگران از جمله خاطرات دیگری است که رفیق چندین و چندساله ایشان برایمان بازگو میکند. «ما در طول مدت حضور آیتالله رئیسی در آستان قدس به دستور ایشان تعداد شهدای آستان قدس را از سراسر کشور جمعآوری کردیم و آیتالله رئیسی برای خانواده شهدا همایش و دیدار میگذاشتند. یکی دیگر از برنامههایشان این بود که به خانوادههای شهدا و جانبازان سر میزنند و از آسایشگاهها بازدید میکردند.» البته این تمام قصه ارادت رئیسجمهور شهید به خانواده شهدا نیست، ایشان زمانی که تولیت آستان قدس را به عهده داشتند، سر زده مهمان خانههای حاشیه شهر شهدای فاطمیون میشدند و گره از کارشان باز میکردند. خاطره یکی از این دیدارها را رئیس کمیته امداد برایمان تعریف میکند :« یکبار همراه با آیتالله رئیسی به خانه یکی از جانبازان فاطمیون رفتیم. خانهای در حاشیهشهر مشهد و استیجاری. جانباز این خانه جوان 18 یا 19 ساله افغانستانی بود که بر روی شکم روی یک تخت فلزی خوابیده بود و به خاطر ترکشی که به مهرههای کمرش اصابت کرده بود نمیتوانست تکان بخورد یا حرکت کند. آیتالله رئیسی با این جوان حرف زد و دست محبت به سرش کشید.
چند دقیقه که گذشت پدر این جوان به خانه آمد. تا چشمش به آیتالله رئیسی افتاد شروع به گریه کرد. ایشان فکر کرد مشکلی دارد و میخواهد درد دل کند از پدر این جوان پرسید:چی شده پدرجان چرا گریه میکنید؟! پیرمرد افغان گفت: نمیدانم چرا حضرت زینب سلام الله علیها پسرم را قبول نکرد و دست رد به سینهاش زد. صلابت این پدر همه ما را متاثر کرد با اینکه خانواده جانباز چیزی از ایشان درخواست نکردند اما آیتالله رئیسی به رسم همیشه دستور داد جوان را به بیمارستان فوقتخصصی مشهد ببریم و تحت درمان قرار بگیرد. به لطف خدا ترکش از بدن این جانباز بیرون آمد و درمان شد و حتی معلولیتی هم برایش پیش نیامد و این جوان دوباره راهی سوریه شد برای دفاع از حرم!»
هشتمین رئیسجمهور ایران چطور فاتح دلها شد؟!
همان چند ساعت بیخبری از بالگرد رئیسجمهور کافی بود تا به همهمان ثابت شود هشتمین رئیسجمهور ایران چطور با صمیمیت و یکرنگیاش دلهای همهمان را تصرف کرده و اینقدر محبوب مردم ایران است. تشییع پیکر ایشان و سیل جمعیتی که در تبریز، مشهد، تهران، قم و بیرجند هم برای بدرقهشان آمده بود گواه و شاهد این عشق به اوست. از سیدمرتضی بختیاری رمز و راز این محبوبیت را جویا میشویم.او میگوید:«این که آیتالله رئیسی اینطور در دلها رفت بخاطر این بود که دلی پای کار آمد و اخلاص داشت. در تمام مدتی که ایشان رئیسجمهور بود امید را در دل مردم زنده کرد و در سختترین شرایط به مردم امید میداد همانطور که مقام معظم رهبری خواسته بودند. به معنای واقعی کلمه آیتالله رئیسی سرباز رهبری بود. من در طول مدتی که در آستان قدس به عنوان قائم مقام ایشان فعالیت میکردم یا در زمانی که در قوهقضائیه خدمتشان بودم، پیش میآمد که گزارشاتی به آیتالله رئیسی ارائه میکردم و ایشان میگفت این با نظر مقام معظم رهبری همخوانی ندارد و باید اصلاح شود! واقعا سرباز ولی بود.»
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش
6 ماه پیش