میل جنسی مردان بالاتر، ولی لذت جنسی زنان بیشتر است. شاید شما هم این را شنیده باشید، اما آیا واقعیت دارد؟ آیا واقعاً مردان نسبت به زنان میل و هوس جنسی قویتری دارند؟ در این مطلب با روانشناسی جنسی مردان و زنان آشنا می شوید.
داشتن یک شریک جنسی خوب و راضی کننده، شرط اصلی موفقیت یک رابطه عاطفی است. شاید این حرف به مذاق خیلی ها خوش نیاید. شاید بگویید مسائلی مهم تر از این در زندگی وجود دارند. رابطه جنسی فقط در سالهای اول زندگی اهمیت دارد. بله، در خیلی از رابطه ها این مساله صدق می کند. ولی در هیچ کدام از آنها از دید روانشناسی یک عشق عالی تجربه نمی شود.
رابطه جنسی به شدت از فرهنگ و جامعه تاثیر می پذیرد. تا یک قرن پیش همه جای دنیا میل جنسی یک میل شوم و شیطانی بود. گناهی بود که انسان را از رشد و تعالی باز می داشت و هه آدم های خوب و پاک آن را سرکوب می کردند و این در مورد زنان خیلی شدیدتر بود.
گفتم یک قرن پیش، ولی متاسفم که باید بگویم این نگرش قدیمی و اشتباه هنوز در جامعه ما هست و خیلی هم قویست. هر چند در ظاهر کمرنگ شده، ولی در اتاق های رواندرمانی اصلا کمرنگ نیست و بیشتر از آنچه فکرش را بکنید وجود دارد!رابطه جنسی قرار است دو نفر را به هم نزدیکتر کند. دو نفر می خواهند از وجود هم لذت ببرند. حسی خوشایند که با هیچ لذتی در دنیای سه بعدی برابری نمی کند.
زمانی که سعی میکنید روانشناسی جنسیتی مردان و زنان را درک کنید، باید بدانید که این موضوعی پیچیده است. روابط جنسی چیزی نیست که بتوان تنها از یک زاویه به آن نگاه کرد. اگر میخواهید درک درستی از روانشناسی رابطه جنسی داشته باشید، لازم است بدانید، انگیزهها و تمایلات روانشناسی بر اساس چندین عامل تغییر میکند. در اینجا نگاهی به برخی از نکات مهم روانشناسی جنسیتی میاندازیم.
مردها بیشتر از زنها رابطه جنسی می خواهند. مردها حتی تعداد بیشتری شریک جنسی طلب میکنند و علاقه بیشتری به رابطه جنسیهای اتفاقی دارند. حتی در مواقعی که رابطه جنسی ممنوع است یا موقعیت آن وجود ندارد، مردها خیلی بیشتر از زنان دنبال رابطه جنسی هستند. فحشا نیز نشان دهنده تمایل مردان به داشتن رابطه جنسی است نه برعکس آن.
خانمها حتی خودشان هم نمیدانند دقیقا چه چیز آنها را تحریک میکند. اما مردها درمورد اینکه با چه کسی تحریک میشوند، با چه کسی میخواهند رابطه جنسی داشته باشند یا عاشق چه کسی میشوند بسیار سخت و صریح هستند. اما در مقابل خانمها به خاطر میل جنسیشان که نسبت به آقایان چندان رک و راست نیست، تمایل بیشتری نسبت به داشتن رابطه با جنس خود دارند. البته لزوما اینکار را انجام نمیدهند اما ظرفیت آن را دارند و خیلی بیشتر از مردان خود را دو جنسی میدانند.
روانشناسی جنسی میگوید که گرایشات، رفتارها و تمایلات جنسی خانمها خیلی بیشتر از آقاین متاثر از عوامل اجتماعی و فرهنگی است. گرایش خانمها نسبت به آقایون در برابر رفتارهای جنسی مختلف با گذشت زمان بیشتر دستخوش تغییر میشود. مثلا خانمهایی که مرتبا کلیسا میروند گرایشات کمتری به رابطه جنسی دارند. اما در میان مردان رابطهای بین کلیسا رفتن و گرایشات جنسی یافت نشده است. خانمها همچنین خیلی بیشتر از آقایون در تصمیمات خود درمورد رابطه جنسی تحت تاثیر همسالان خود هستند. زنان نسبت به مردان تناقض بیشتری در اظهار ارزشهای خود درمورد رابطه جنسی قبل از ازدواج دارند.
در مردان این قابلیت وجود دارد که بدون این که با کسی رابطه عاطفی داشته باشند، بتوانند با او رابطه جنسی برقرار کنند. اما روانشناسی جنسی زنان نشان میدهد برای زنان رابطه جنسی و رابطه عاطفی کاملا درهم تنیده است. درواقع این شاید مهمترین تفاوت جنسی زنان و مردان در رابطه جنسی باشد. تفاوتی که باعث نظریهپردازیهای زیادی در روان شناسی شده است.
ازآنجاکه تمایل جنسی آقایون درمقایسه با خانمها مستقیمتر وابسته به بیولوژی است، جای تعجب نیست که کم بودن تمایل جنسی در آنها راحتتر با داروها درمان شود. مردها میتوانند برای اکثر مشکلات جنسی خود از دارو استفاده کنند و نتیجه بگیرند اما درمورد خانمها استفاده از دارو برای بالا بردن میل جنسی چندان موثر نیست.
اکثریت مردهای بالغ زیر 60 سال حداقل یکبار در روز به رابطه جنسی فکر میکنند. اما فقط یک چهارم خانم ها به این میزان روزانه درمورد رابطه جنسی فکر میکنند. با بالاتر رفتن سن در خانم و آقایون، این خیالپردازیها کمتر میشود اما همچنان خیالپردازیهای مردان در مورد رابطه جنسی دوبرابر خانمها باقی می ماند.
اگر زنان در طول روز مشکلی در محل کار یا در خانه با فرزندانشان داشته باشند، بعید است که بتوانند شب میل جنسی داشته باشند. اما برای مردان برعکس است. از نظر روانشناسی جنسی آنها میتوانند از سکس به عنوان راهی برای آرامش استفاده کنند. آنها تنش روزانه خودشان را در رابطه جنسی فرو مینشانند. همین تفاوت کوچک ممکن است باعث سرخوردگی مردان شود یا در زنان این احساس را به وجود بیاورد که فقط برای رابطه جنسی خواسته میشوند و حالت روانیشان برای مرد مهم نیست.
زنان برای برانگیخته شدن از نظر جنسی زمان بیشتری نیاز دارند. زنان برای رسیدن به اوج لذت جنسی احتیاج به پیش نوازش بیشتری دارند. برای همین شاید مردی بتواند بعد از یک دعوای اساسی همچنان طالب رابطه جنسی باشد، اما برای زنان بسیار بعید است که بدون رابطه عاشقانه، که نمودش پیش نوازش است، برانگیخته شوند. دلیل بسیاری از بیمیلیهای جنسی یا دردناکی رابطه جنسی در زنان، رعایت نکردن اصل ساده پیش نوازش در مردان است.
مردان بلافاصله بعد از اوج لذت تحریک ناپذیر میشوند و تا مدتی این دوره تحریک ناپذیری ادامه دارد، اما برای زنان این اتفاق آرام آرام میافتد. ضمن این که زنان بعد از اوج دوباره میتوانند تحریک شوند و دوره تحریک ناپذیری ندارند. برای همین است که زنان دوست دارند بعد از رابطه جنسی همچنان در آغوش همسرانشان بمانند، اما برعکس مردان آن قدر بیانرژی و تحریک ناپذیر میشوند که ترجیح میدهند بخوابند یا کار دیگری کنند. درواقع زنان هم به پیش نوازش و هم به پس نوازش احتیاج دارند.
از دیدگاه روانشناسی جنسی میل جنسی یک زن معمولا به تدریج بیشتر میشود و در سن 36 تا 38 سلاگی به اوج خود میرسد، اما در مردان از ابتدای بلوغ میل جنسی بالایی وجود دارد. عملکرد جنسی مرد در نوزده سالگی را میتوان با کارکرد جنسی زن سی تا چهل ساله مقایسه کرد. از طرف دیگر زنان بعد از میانسالی در سن خاصی یائسه میشوند و برای مردان این اتفاق به تدریج با کم شدن میل جنسی در سنین سالمندی اتفاق میافتد. پدیدهای که به آن یائسگی مردانه میگویند.
مردها هرکاری میکنند تا رابطه جنسی داشته باشند تا بتوانند تمایلات دستگاه تناسلی خود را برآورده کنند. درمقابل، خانمها درانتخاب شریک جنسی خود بسیار دقیق هستند چون این آنها هستند که در معرض باردار شدن قرار دارند و ممکن است مجبور شوند از یک بچه نگهداری کنند بنابراین کیفیت رابطه برای آنها بسیار مهمتر از مردان است.
سطوح بالای اضطراب یک مانع رایج برای عملکرد جنسی است و کاهش میل جنسی برای مردان و زنان. این ممکن است اضطراب ناشی از استرس زندگی یا اضطراب خاص مربوط به رابطه جنسی باشد. افرادی که دارای برنامه کاری شدید، مسئولیت های مراقبتی یا سایر استرس های زندگی هستند ممکن است احساس خستگی کنند و در نتیجه میل جنسی پایینی داشته باشند. اضطراب و استرس همچنین میتواند نعوظ را برای فرد دشوارتر کند یا نعوظ را حفظ کند و فرد را از داشتن رابطه جنسی باز دارد. نتایج تحقیقات و بررسی های مربوط به اختلال نعوظ در مردان جوان، نشان داده است که افسردگی و اضطراب می تواند منجر به کاهش میل جنسی در مردان و افزایش اختلال عملکرد جنسی شود.