دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

روایت جالب همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی از ترور ایشان/ پریدم جلو، آقای هاشمی را پرت کردم روی زمین...+عکس 

یکشنبه، 23 اردیبهشت 1403
کد خبر: 388386
ساعدنیوز: روایت عفت مرعشی از ترور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و نحوه انتقال ایشان به بیمارستان را ملاحظه بفرمایید.

به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی ساعدینوز به نقل از خبرآنلاین، شب 4 خرداد 1358، هنگامی که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از اعضای اصلی شورای انقلاب در خانه بود، دو نفر از اعضای گروهک تروریستی «فرقان» به قصد ملاقات وی و با ادعای این که حامل نامه‌ای از جانب یکی از مقامات مملکتی هستند، اجازه حضور خواسته و داخل منزل شدند.

در آن روز بر حسب اتفاق، پاسدار محافظ هاشمی در منزل نبود و جوان ضارب با سوء استفاده از این موقعیت، قصد ترور داشت که بر اثر درگیر شدن با آقای هاشمی، موفق به انجام نقشه‌اش نشد و گلوله به جای حساسی از وی اصابت نکرد. در اثر این سوء قصد، آقای هاشمی از پشت هدف اصابت گلوله واقع و برای مداوا به بیمارستان منتقل شد.

عفت مرعشی، همسر آیت الله در روایت خاطرات آن روز می گوید؛ «پاسدار ما نیز در حیاط بود کنار حوض. غروب بود و هوا تاریک شده بود. پاسدار از پشت شیشه می‌بیند که آقای هاشمی با یک نفر دیگر گلاویز شده‌اند. من در را که باز کردم و این صحنه را دیدم. رفتم داخل. آن مرد چند بار به صورت آقای هاشمی زده بود و صورت او سیاه شده بود. بعد نفر دوم منافقین با اسلحه وارد اتاق شد. اول فکر کردم که یکی از پاسدارها برای کمک آمده. اما دیدم نه، این آدم غریبه است. پریدم جلو. آقای هاشمی را پرت کردم روی زمین. یادم آمد که منافقین به سر آقای مطهری شلیک کرده بودند. خودم را انداختم روی آقای هاشمی و دست‌هایم را دور سر او گرفتم. این پدرسوخته نیز هیچ ابا نکرد. دستش را زیر دست من آورد و دو تا تیر پشت سر هم خالی کرد. یک تیر هم زد به دیوار اتاق و از دررفت. احتمال داد که آقای هاشمی کشته شده است. او که رفت، من بلند شدم. دیدم خون از شکم آقای هاشمی بیرون زده. چادری را که برای نماز برداشته بودم، دور بدن آقای هاشمی بستم.

فاطمه شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن. گفتم: جیغ نزن، برو ماشین خبر کن. او رفت. خودم هم دویدم داخل کوچه و داد زدم: همسایه‌ها یک ماشین. همسایه‌ها یک ماشین. در حالی که دو تا ماشین در خانه داشتیم، اما راننده نبود که بتواند ماشین‌ها را ببرد. آقایی وارد خانه ما شد، گفت: ماشین آماده است. من اول وحشت داشتم. گفتم نکند این آقا از منافقین باشد. حالم خوب نبود، گفتم: شما منافق نیستید؟ گفت: نه، خانم من همسایهٔ شما هستم.

آقای هاشمی را بغل کردیم و گذاشتیم توی ماشین. مهدی هم پرید داخل ماشین. من بدون جوراب و کفش سوار ماشین شدم تا برویم به بیمارستان. رفتیم بیمارستان شهدا. تا ما به بیمارستان برسیم، فاطمه از خانه با بیمارستان تماس گرفته و گفته بود که پدرم تیر خورده، بیمارستان را آماده کنید. در خیابان ما به یک چراغ قرمز طولانی برخوردیم. من سرم را از ماشین بیرون آوردم و به پلیسی که سر چهارراه بود، گفتم: چراغ را سبز کن. آقای هاشمی در این ماشین است. تیر خورده. پلیس سریع چراغ را سبز کرد. رسیدیم دم بیمارستان. دیدیم که منتظرند. همسایه ما، آقای هاشمی را بغل کرد و خودش برد به داخل آسانسور. من هم همراهش رفتم. وارد بخش که شدیم، دیدیم همه چیز آماده است.»


پسندیدم دیدگاه ها

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز جمعه 02 آذر
از سراسر وب
دیدگاه خود را ثبت نمایید
زنان موفق تاریخ ایران/ بیوگرافی و زندگینامۀ «رویا بهشتی زواره»، ریاضی‌دان برجسته ایرانی دوست صمیمی مریم میرزاخانی
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی
اصول مهم ویراستاری تخصصی کتاب چیست؟
اکسپت فوری مقاله علمی پژوهشی
گلایه تند پوریا پورسرخ، آرش سریال کیمیا از موج گرانی‌ها در آنتن زنده تلویزیون: گرونی هم سقفی داره؛ رحم کنید به ما!+ویدیو
پایان نامه خود را چگونه به مقاله تبدیل کنیم؟
هزینه تبدیل پایان نامه به کتاب + ویدئو آموزشی
دارا حیایی و فاطیما بهارمست با لباس سبز و اشرافی در کنار تیپ دزد دریایی کیسان دیباج +عکس/چقدر لباس لُردی به هاشم و نغمه سریال از سرنوشت میاد😍
شهره سلطانی، عمه خانم المیرا دهقانی در لحظه گرگ و میش: به خدا من تغییر جنسیت نداده‌ام؛ تا آخر عمرم همین هستم+عکس
مروری بر بازیگران و ورزشکارانی که همسر غیرایرانی دارند؛ از رضا صادقی و همسر آلمانی‌اش تا کریم انصاری فرد با همسری اهل یونان+عکس