ساعدنیوز
ساعدنیوز

روایتی از آقازاده ای خاص که در شش سالگی زبان باز کرد و سرانجامش به شهادت ختم شد

  دوشنبه، 23 بهمن 1402 ID  کد خبر 375086
روایتی از آقازاده ای خاص که در شش سالگی زبان باز کرد و سرانجامش به شهادت ختم شد
ساعدنیوز: محمد ملقب به مصطفی دیرتر از سن معمولِ بچه‌ها زبان باز کرد. او تا چهار سالگی بیشتر از چند کلمه نتوانست حرف بزند و از شش سالگی که به مکتبخانه محل رفت زبانش کم کم باز شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، اولین فرزند سیدروح الله موسوی خمینی سید محمد نام گرفت، اما به دلیل عشق او و همسرش به پدر سید روح الله که در جوانی به دست خان‌های خمین به قتل رسید، سید مصطفی لقبش دادند و با همین نام در خانواده و دوستان و اقوام صدایش زدند.

دیرتر از سن معمول بچه ها، زبان باز کرد و تا چهار سالگی، بیشتر از چند کلمه محدود نتوانست حرف بزند. از شش سالگی به مکتبخانه‌ای که در نزدیکی منزلشان بود فرستاده شد و همین مسئله موجب بهتر شدن تدریجی حرف زدن او شد.

هر چند که نتوانست تا شش سالگی مثل بقیه بچه‌های هم سن و سالش صحبت کند، اما نبوغ منحصر به فردش از سنین جوانی به تدریج در او تجلی کرد. استعداد و حافظه قوی، خوش فهم و خوشفکر و درک عمیق و دقیق نسبت به علوم پیچیده فلسفی، سیاسی، عرفانی و دینی از ویژگی‌هایی بود که او را از سایر همسالانش متمایز کرد.

فرزند امام خمینی

سید محمد

سید محمد در 30 آذر 1309 از سیدروح الله و خدیجه در خانه‌ای اجاره‌ای در محله الوندیه نزدیک محله عشقعلی شهر قم متولد شد.

خدیجه خانم بعد خوابی را که قبل از به دنیا آمدن سید مصطفی دیده بود، اینگونه تعریف کرد: «چند ماهی از ازدواجمان گذشته بود و من مطلع بودم که باردارم، شبی خوابی دیدم که دیگران تعبیر کردند بچه پسر است. در خواب پیرزنی را دیدم که قبل از ازدواج هم او را به خواب دیده بودم و می‌شناختم. در همان عالم خواب بعد از سلام و تعارفات به او گفتم: کجا می‌روی؟ گفت: پیش حضرت زهرا (س) می‌روم. گفتم: من هم می‌آیم و با هم رفتیم تا به یک در باغ رسیدیم شبیه دری که باغ قلعه در قم داشت.

در آن باغ درختان تبریزی زیادی بود و نیز قطعه فرشی افتاده بود که روی آن یک ملحفه مثل پتو چهارلا شده بود و خانمی با لباس اطلس آبی با گلهای بزرگ مخملی شسته بود، کت تنشان بود و مثل آن کت را مادربزرگم داشت. خانم گیس داشتند و موهایشان تا پایین صورتشان بود، با صورتی کشیده و سبزه. من سلام کردم و خیلی مؤدبانه با آن پیرزن کنار فرش نشستیم، بعد از مدتی خانم بلند شد و رفت. چند دقیقه‌ای طول کشید، بچه‌ای که در کنار فرش توی گهواره پارچه‌ای بود به گریه افتاد. من بلند شدم و رفتم پیش بچه و عقیده‌ام شد که آن بچه، امام حسین (ع) است. بچه را بلند کردم، یعنی زیر بازوهایش را گرفتم و با احترام بلند کردم. بچه چاقی که حدود هشت ماه داشت، بود.

همین موقع خانم آمد و یک کاسه بلور و بشقاب هم زیر آن بود و آبی هم توی کاسه بود که به نظرم آمد که شربت است و برای پذیرایی از ما آورده بودند، کاسه و بشقاب را به دست من دادند و بچه را از من گرفتند و نشستند. من هم کاسه را آوردم و گذاشتم جلوی پیرزن تا احترام کرده باشم و او هم با دست کاسه را به طرف من داد. دقیقه‌ای گذشت و بیدار شدم و همه گفتند که فرزندم پسر است و نام آن را حسین بگذاریم.

من خیلی دوست داشتم که نامش مصطفی باشد و نمی‌دانم آقا چه دوست داشتند ولی ایشان را راضی کردم و گفتم که چون نام پدرتان مصطفی بوده بسیار مناسب است و آقا هم راضی شدند و اسمش را محمد، لقبش را مصطفی و کنیه‌اش را ابوالحسن گذاشتیم، ابوالقاسم نگذاشتیم که هر سه مانند حضرت رسول صلی الله علیه و آله نشود.»

رشد سید مصطفی

سید محمد یا همان سید مصطفی درس را که آن زمان با خواندن قرآن شروع می‌شد در مکتبخانه محل، آغاز کرد و در هفت سالگی به دبستان باقریه و بعد از آن به مدرسه سنایی رفت.

در آن زمان خانواده‌های روحانی ترجیح می‌دادند فرزندانشان به جای ادامه تحصیل در مدارس دولتی و دانشگاه، به تحصیل علوم حوزوی بپردازند به همین دلیل سید مصطفی نیز در سن 15 سالگی وارد حوزه علمیه قم شد.

او در این سن به تشویق پدرش سید روح الله به تحصیل علوم دینی پرداخت و موفقیت‌های چشمگیری یافت تا جایی که در 17 سالگی دوره مقدماتی را به پایان رساند و اواخر سال 1329 بعد از دو سال و نیم به مرحله سطح وارد و معمم شد. دو سال و نیم بعد در حدود 22 سالگی توانست دوره سطح را پشت سر بگذارد و در درس خارج پدرش سیدروح الله، آیت الله العظمی بروجردی، میرزا حسن موسوی بجنوردی و سید محمدحسین طباطبایی حاضر شود.

او رسما در 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید اما به اذعان پدر و سایر اساتیدش سیدمصطفی در 25 سالگی به درجه اجتهاد رسیده بود. او علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول در علوم معقول و منقول نیز مهارتی خاص داشت.

او در 25 سالگی به تدریس علوم عقلی و نقلی مشغول شد و در این رشته مهارت خاصی داشت. سیدمصطفی از این سن به بعد کتب متعددی نوشت.

البته این موضوع از چشم تیزبین ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ساواک – مخفی نماند. در یکی از گزارشات ساواک سید مصطفی مصطفوی در 34 سالگی در سال 1343.12 جلد کتاب نوشته بود. او طی دوره 9 ماهه تبعید به شهرستان بورسای ترکیه دو جلد کتاب دیگر نوشت همچنین طی دوران تبعید به نجف اشرف علاوه بر تدریس، کتب بسیاری در زمینه فقه، اصول، فلسفه و تفسیر تحریر کرد.

آیت اللّه جعفر سبحانی درباره نبوغ سید مصطفی این چنین گفت: «از جمله خصوصیات ایشان در درس، در درجۀ اول استعداد قویشان بود؛ حافظه‌ای قوی هم داشت. بیشتر اشخاص خوش فهم و خوش فکر، از حافظه‌ای قوی برخوردار نیستند؛ ولی ایشان در عین حال که فهمی خوب و دقتی بسیار داشت، دارای حافظه خوبی هم بود؛ به همین دلیل با اصرار من؛ ایشان همۀ الفیۀ ابن مالک را حفظ کرد و نه تنها حفظ می‌کرد، بلکه خوب هم می‌خواند. گاهی که من مطلبی درباره زندگی علما نقل می‌کردم، ایشان علاقه‌مند می‌شد که آن بخش از کتاب نخبه المقال را (کتابی در موضوع تراجم و رجال) که راجع به علما بود، حفظ کند. بعدها که معقول را نزد دیگران می‌خواند، قسمتی از اشعار منظومه را هم حفظ کرده بود و می‌خواند. هم عمق فکری و هم ذکاوت داشت و در کنار این دو، دارای حافظه‌ای قوی بود.»

سید مصطفی در سال 1335 در 26 سالگی با معصومه حائری دختر 16ساله آیت اللّه شیخ مرتضی حائری یزدی ازدواج کرد. بین سید روح الله و شیخ مرتضی از جوانی به دلیل هم درس و بحث بودن در حوزه علمیه، دوستی عمیقی شکل گرفته بود و همین مسئله باعث شناخت خانواده‌ها از یکدیگر و موافقت با ازدواج آنان شد.

مرحوم خدیجه ثقفی در خاطره‌ای از وصلت پسر بزرگش با خانواده حائری یزدی، گفت: «یک وقت شایع شد که ما با آقا مرتضی حائری وصلت کرده ایم، به طوری که مصطفی می‌گفت: «وقتی آقای حائری از صحن حرم بیرون می‌آید، رفقا می‌گویند که پدر زنت آمد.» این شایعه به گوش آقا رسیده بود. یک شب آقا از من پرسید که دختر آقای حائری را دیده ای؟ من هم کمی توضیح دادم. آقا گفت: «چطور است این دروغ را راست کنیم؟» گفتم که هر طوری صلاح می‌دانید. فردا صبح هم آقا پیغام فرستاده بود و ظهر، آن‌ها جواب داده بودند و باز آقا پیغام داده بود که همان شب بروند برای صحبت بعد به ما خبر دادند که مردها رفته‌اند و ما زنها هم بعدا رفتیم و قرار عقد گذاشته شد.

وقتی موضوع خواستگاری با سید مصطفی در میان گذاشته شد، او گفتد: «من خواب معصومه را دیده ام».

اولین فرزند آنان محبوبه بود که به بیماری مننژیت درگذشت. دومین و سومین فرزندشان حسین و مریم نام گرفتند. چهارمین فرزند ایشان نیز در جریان حمله کماندوهای رژیم پهلوی در نیمه‌های 13 آبان 1343 به منزل امام در قم و حول و تکانِ معصومه خانم، پیش از تولد از بین رفت.

مصطفی خمینی

زندگی سیاسی

اوج مبارزات سیاسی روحانیون کشور در دهه 1340 به پیشگامی سید روح الله خمینی و سایر مراجع عظام تقلید شیعه آغاز شد. هر چند که این قیام سرکوب شد و رهبر آن بازداشت و 14 سال به تعبید فرستاده شد، اما انتقاد و مخالفت مبارزان از رژیم سیاسی حاکم به چاشنی هر روزه فعالان سیاسی و اجتماعی ایران مبدل شد.

رژیم پهلوی بر این باور بود که وجود یک رهبر مذهبیِ با نفوذ در کشور حتی با وجود بازداشت و حبس و حصر و مراقبت شدید دستگاه اطلاعاتی کشور موجب به خروش آمدن اقشار مختلف جامعه می‌شود به همین دلیل در پی مخالفت امام (ره) با لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه یا همان مجموعه اصلاحات اقتصادی معروف محمدرضا شاه، بهانه را برای تبعید این رهبر مبارز دینی به ترکیه دست ساواک داد.

به همین دلیل در دوره ریاست سرلشکر حسن پاکروان بر ساواک زمینه تبعید سیدروح الله موسوی خمینی به وجود آمد. پاکروان حضور امام در داخل کشور را ضد امنیت ملی و خطرناک می‌دانست به همین دلیل با همکاری مشترک سه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سیا، میت و ساواک ایشان را در منزلش در قم در سحرگاه 13 آبان 1343 محاصره و بازداشت کردند و تحت الحفظِ مأموران امنیتی و نظامی از فرودگاه مهرآباد به آنکارا تبعید کردند و تحت محاصره شدیدترین پروتکل‌های امنیتی قرار دادند.

رژیم عثمانی ترکیه برای هر چه منزوی‌تر کردن ایشان و قطع هرگونه ارتباط با مبارزان کشور، محل تبعید امام را به شهر بورسا واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا انتقال داد. فاصله بورسا تا استانبول 3 ساعت و 45 دقیقه بود.

بعد از بازداشت امام خمینی در 15 خرداد سال 1342 مصطفی خمینی به صدای رسای امام در بیرون زندان تبدیل شد. او امور جاریه امام را تمام و کمال به عهده گرفت و ارتباطات گسترده‌ای را با مبارزان در سراسر کشور برقرار کرد و البته مبارزات وی از چشم نیروهای امنیتی به دور نماند و در نهایت بازداشت شد.

مأمور ویژه ساواک در گزارشی که 17 تیرماه 1342 به مقام مافوق نوشت، گفت: «در شهرستان قم، پسر آیت‌الله خمینی که معمم می‌باشد به جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا می‌گذارد و اعلامیه‌هایی تهیه و برای روحانیون می‌فرستند.»

رییس ساواک تهران نیز یک روز بعد، ضمن تکمیل گزارش مراتب را این گونه به اطلاع رییس ساواک کشور رساند: «بعد از دستگیری و بازداشت آیت‌الله خمینی پسر وی به نام سیدمصطفی که معمم نیز می‌باشد، امور جاریه را انجام می‌دهد و پول‌هایی هم توسط بازاریان تهران جهت شهریه طلاب رسیده که شهریه ماه جاری طلاب حوزه علمیه قم، به وسیله نامبرده پرداخت گردیده است.»

ارتباط مبارزان و مخالفان رژیم پهلوی و تبادل اخبار و پیام‌ها بین آنان و رهبر فقید انقلاب اسلامی از جمله فعالیت‌های روزانه سید مصطفی بود. حبس و حصر امکان هر نوع ارتباط مستقیم با مردم و انقلابیون را از امام سلب کرده بود به همین دلیل فرزند ارشد ایشان که از معدود افرادی بود که اجازه ملاقات با پدر را داشت، وظیفه سنگین و حساس ارتباط بین رهبر و انقلابیون را عهده دار شد.

رفت و آمد بین تهران و قم و نیز مسافرت به مشهد برای ملاقات با آیت‌الله میلانی از دیگر فعالیت‌های سیدمصطفی در دوره حصر امام بود.

مامور نفوذی ساواک درباره سفر سید مصطفی به مشهد چنین نوشت: «مصطفی پسر آقای خمینی روز جمعه 18 مرداد 1342 به مشهد مسافرت نموده است. ظاهراً این مسافرت به منظور ادای نذری بوده که برای استخلاص پدرش نموده است و به طوری که ظاهراً نشان می‌دهد پدرش چندان رغبتی به انجام این مسافرت نداشته است.»

بر اساس اسناد ساواک، مسافرت به مشهد یک بار دیگر هم تکرار شد و آن زمانی بود که گروهی از علمای تبریز بازداشت شدند. در آن مقطع سید مصطفی برای دیدار با آیت‌الله میلانی راهی مشهد شد.

در گزارش ساواک تصریح شده بود: «سیدمصطفی خمینی، فرزند آیت‌الله خمینی شدیدا علیه دولت فعالیت می‌نماید.»

فعالیت شدید سید مصطفی سرانجام به احضار وی توسط سپهبد نصیری، رییس وقت شهربانی کشور و فرماندار نظامی تهران و اخطار و تهدید او منجر شد.

نصیری شنبه 16 شهریور 1342 پس از آنکه سیدمصطفی خمینی را به دفتر خود احضار کرد، با اشاره به فعالیت‌ها و ارتباطات وی به فرزند امام اخطار داد که «چنانچه مشارالیه در رویه خویش تجدیدنظری به عمل نیاورد و مراوده خود را با روحانیون مزبور و افراد ناراحت قطع نکند با عکس‌العمل شدیدی از طرف مقامات و مراجع مربوطه روبه‌رو خواهد شد.»

با وجود این اخطار، مرور برخی از اسناد ساواک خبر از مسافرت‌های آقا مصطفی به برخی شهرها مانند مشهد، اصفهان و خمین در نیمه اول سال 1343 برای انجام برخی هماهنگی‌ها در امر مبارزه می‌دهد. در همان سال در حالی که امام خمینی در پی سخنرانی اعتراض‌آمیز علیه کاپیتولاسیون بازداشت و بلافاصله از ایران تبعید شد، ایشان بیکار ننشست و دست به اقداماتی زد که البته چون خوشایند رژیم نبود با واکنش قهری دستگاه امنیتی مواجه شد.

این ماجرا در گزارش مورخ 13 آبان 1343 به امضای سرهنگ پرتو رییس شهربانی قم چنین منعکس شد: «چون پس از دستگیری آیت‌الله خمینی، سیدمصطفی فرزند وی به روحانیون مراجعه و مشغول تحریک و صاحبان دکاکین را ترغیب به بستن می‌نمود، لذا نامبرده ساعت 10:15 دقیقه صبح با کمک ماموران ساواک دستگیر و به ساواک قم تحویل داده شد.»

سرهنگ پرتو در گزارش بعدی خود خطاب به اداره اطلاعات شهربانی چنین نوشت: «پس از دستگیری پسر خمینی وضع آرام‌تر و عده‌ای دکاکین خیابان‌ها را باز و مشغول کسب شدند. ولی بازار کماکان تعطیل است.»

پس از این اتفاق رییس شهربانی قم به پیشکار آیت‌الله گلپایگانی که از طرف ایشان و آیت‌الله شیخ هاشم آملی درخواست آزادی سیدمصطفی را مطرح کرد، چنین پاسخ داد: «چون نامبرده تحریکاتی می‌نمود ممکن بود در اثر تحریکات وی زد و خوردی روی دهد، لذا به وسیله ماموران دستگیر و به تهران اعزام شده است.»

سید مصطفی پس از بازداشت و انتقال به تهران در ساعت 9 شب 13 آبان تحویل زندان قزل‌قلعه شد و روز بعد رییس شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش برای وی به اتهام «اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت» قرار بازداشت موقت صادر کرد. این قرار در تاریخ 20 آذرماه 1343 توسط رییس دادگاه عادی شماره یک اداره دادرسی ارتش مورد تأیید واقع شد و وی کماکان در زندان قزل‌قلعه محبوس ماند.

سید مصطفی حدود دو ماه حبس در قزل‌قلعه در ساعت 18 روز هشتم دی 1343 از زندان آزاد شد.

ساواک تصمیم به تبعید او گرفت اما نحوه ابلاغ این موضوع به خودش چنان دو پهلو بود که وی تصور می‌کرد منظور آن‌ها سفری داوطلبانه به ترکیه است تا از پدرش دیدار کند. این چنین بود که وقتی وی پس از آزادی به قم بازگشت از این سفر اعلام انصراف کرد. ساواک که ماجرا را طور دیگری پیش‌بینی می‌کرد به ناچار ساعت 11:45 دقیقه صبح روز 13 دی 1343 مجددا ایشان را بازداشت و راهی تهران کرد.

ساواک که وجود سیدمصطفی را در داخل کشور به ضرر رژیم پهلوی می‌دید در نهایت تصمیم گرفت در ساعت 5:30 دقیقه بامداد روز 13 دی ماه او را به اجبار از کشور اخراج کند تا وی نزد پدرش زندگی در تبعید را آغاز کند. بدین ترتیب سیدمصطفی خمینی در بامداد روز 14 دی 1343 در پی دومین نوبت بازداشت توسط ساواک، مجبور به ترک اجباری وطن و آغاز تبعید بی‌بازگشت به کشور شد.

1 دیدگاه

  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
رهبر معظم انقلاب: از وقتی که رهبر شده‌ام آجیل نخوردم؛ چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند! (500 نظر) 10 اقدامِ منجر به گرانی در 100 روز (254 نظر) 10 ایده تبلیغات مؤثر برای کسب‌وکارهای کوچک (246 نظر) (تصاویر) سفر به عصر قاجار؛ منظره‌های «کلاردشت»، 158 سال قبل (244 نظر) داریوش ارجمند: زنی که وزنه برداری می کند نه رَحِم دارد و نه تخمدان ریش درآورده نه می‌تواند شوهر کند و نه می‌تواند بچه داشته باشد! (243 نظر) مهران مدیری: من رفتم مسافرت و بهترین هتل اون شهر رو پیدا کردم ولی من رو نشناخت و گفت اتاقامون پُره، من هنوزم که هنوزه فکر میکنم دارم خواب میبینم+ویدیو (191 نظر) آخرین جشن تولد ساده و خلوت بهاره سرگل زایی، یکی از استعدادهای برتر کشورمان/ روحت شاد بانوی کرمانی+عکس (99 نظر) مهراب قاسم خانی: معرفی میکنم عضو جدید خانواده/ چه پشمالو و گوگولی هم هست+عکس (77 نظر) شهرام قائدی: دنیا دیگه نمیزاد مادرهای مارو، مادر من هیچوقت کرم به دستش نزد، نفهمید مو رنگ کردن چیه لباس خونه با مهمونی چه فرقی داره...+ویدیو (65 نظر) بهاره رهنما: من کاهل نماز بودم که بعد از شرط گذاشتن همسر دومم درباره نماز خواندن الان نمازم را میخوانم و دیگه کاهل نماز نیستم (61 نظر) رونالدو: برای اولین بار جورجینا را برای شام دعوت کردم متعجب بود چون باورش نمی شد که به جای اتوبوس با بوگاتی به خانه برمی گردد+فیلم (47 نظر) مازیار لرستانی: ای کاش به جای روز زن و روز مرد، روز شرف و انسانیت داشتیم+عکس (41 نظر) خلاقیت خنده دار پدر ایرانی با طراحی سینما در توالت خانه اش حماسه آفرید+عکس/ هنر نزد ایرانیان است و بس😂 (41 نظر) پریناز ایزدیار؛ هرچقدر هم شلوغ باشم بازم وقت دارم که به ازدواج فکر کنم، شرایط خانواده‌مون این مدلی نیست که ازدواج حتما باید سنتی باشه یا نباشه، ولی خودم دوست دارم همسرم رو انتخاب کنم (39 نظر) مهران مدیری: شایعه نیست؛ هواپیمای شخصی دارم سوئیچ رو هم دادم به بچه‌های پشت صحنه! / برشی از برنامه تلویزیونی جذاب «دورهمی» با اجرای بی‌نظیر مهران مدیری (39 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
یک فیلم ایرانی نداریم که مردها در آن نرقصند!
بشار اسد و نبیه بری به پیام رهبر انقلاب چه جوابی دادند؟
واکنش ایران به قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام چیست؟
تصویب قطعنامه ضدایرانی کشورهای غربی در آژانس اتمی
ابلاغیۀ رئیس جمهور مبنی بر اصلاح مصوبۀ ماده واحدۀ تأسیس سازمان ملی هوش مصنوعی
ویدیو | فلسفۀ زندگی از نگاه حسین پناهی: عشق یک جفت النگو، عدالت نیم کیلو سیب‌زمینی!
معنا و مفهوم ضرب المثل «هر چی سنگه، مال پای لنگه» در ادبیات فارسی / ضرب المثل در حقیقت یک باور هست، و هر باور یک ماتریکس!
اجاره خانواده برای ازدواج مجدد پنهانی / مواظب باشید سرتان کلاه نرود!
ویدیو/ شعر مفهومی و فی‌البداهۀ مهران مدیری برای سربازان/ تمجید و تحسین سروش صحت و نادر سلیمانی
بهترین سن یادگیری زبان انگلیسی در کودکان چه سنی است؟ / این یک هشدار است؛ قبل از 18 سالگی یک زبان جدید بیاموزید!
شوخی با تاریخ/ وقتی «خشایارشا» اینستاگرامی می‌شود؛ شاهنشاه هخامنشی در جستجوی فالوور + عکس
ویدیو| دکلمه‌ای که به عمق روح می‌نشیند؛ دکلمه شعر زیبا و حزن‌انگیز "خوار گشتم" از استاد شهریار / من از بازار دنیا زار گشتم ...
قبل از دیر شدن، این 5 ارز دیجیتال را به سبد سرمایه‌گذاری خود اضافه کنید
ویدئو| معماری شگفت‌انگیز هخامنشی‌ها؛ شیرهای خشمگین یا خندان؟ راز چهره‌های دوگانه مجسمه‌های سنگی تخت‌جمشید
قلعه قجرها چگونه روسپی‌خانه شد؟/ پایان سبز یک داستان سیاه و غم‌انگیز
منتخب روز   
هدیه‌ دست‌ساز مادران سرزمین آفتاب، سیستان و بلوچستان به مسعود پزشکیان+ویدیو استفاده از ویروس کووید 19 برای مبارزه با سرطان! تب دنگی خطرناک شد؛ شیوع در جنوب شرقی ایران! سردار آزمون: وقتی دو تا گل میزنیم فکر میکنیم بازی رو بردیم و این ایراد بزرگ ماست/ناراحتی سردار آزمون بعد از بازی با قرقیزستان جزئیات پرونده آزار و اذیت دختر 16 ساله مشهدی از طرف 2 برادر ناتنی و پناه بردن او به کلانتری / از چند سال قبل که 2 برادر ناتنی ام به مصرف شیشه اعتیاد پیدا کردند مدام مرا کتک می زدند... مرگ پسر جوان بعد از خوردن الکل ضدعفونی اولین تمرین تیم ملی در استادیوم شهر بیشکک/ماشالله به این انرژی گروگانگیری افغان‌ها در تهران توسط 3 پاکستانی اخاذ اندروید 15 برای شیائومی و سامسونگ کی میاد؟ /لیست کامل تبلت‌هایی که اندروید15 سامسونگ را دریافت می‌کنند سلیقه‌ی خاص همسر پوریا پورسرخ برای سوپرایز تولد شوهر خوش‌تیپش با دیزاین شیک و کیک روکش طلا/ چه تیپ خفنی زده شادوماد! تصاویری از اولین تمرین ستاره های همیشه درخشان تیم ملی ایران، از طارمی گرفته تا بیرانوند و... در بیشکک قبل از بازی با قرقیزستان/به امید پیروزی✌ قتل خانمی جوان به دست یک مرد 43 ساله در تبریز/ پول و جواهرات انگیزه متهم از قتل بود