دسته بندی ها

سیاست
جامعه
حوادث
اقتصاد
ورزش
دانشگاه
موسیقی
هنر و رسانه
علم و فناوری
بازار
مجله خانواده
ویدیو
عکس

جستجو در ساعدنیوز

جامعه /

مراسم عروسی فرزند رهبر معظم انقلاب در شب فینال جام جهانی؛ از برگزاری جشن در منزل پدری عروس تا معطل ماندن عروس و داماد در خانه برای فهمیدن نتیجه مسابقه! 

سه شنبه، 14 فروردین 1403
کد خبر: 382064
ساعدنیوز: امروزه در هیچ‌کجای دنیا و حتی مسئولان کشور خودمان نمی‌توان کسی را یافت که از نظر سبک زندگی اسلامی و ساده‌زیستی مشابه آیت الله العظمی امام خامنه‌ای و فرزندان و خانواده معظم‌له باشند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از جهان نیوز، مجله "پاسدار اسلام " در جدید‌ترین شماره خود طی گفت‌و‌گویی با دکتر غلامعلی حدادعادل به بیان ناگفته‌‌هایی از سیره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب پرداخته است.

یکی از مهمترین بخش های این مصاحبه در ادامه می آید:

خاطره ازدواج فرزند رهبرانقلاب با دختر حدادعادل

یک مورد مشخص ازدواج فرزند ایشان با دختر بنده بود. در این سالها،‌ راجع‌ به این موضوع مطالبی از قول من منتشر شده است. این مطالب غلط نیست، ولی من آنها را به قصد انتشار نگفته‌ام و تا امروز به قصد انتشار راجع به این موضوع صحبتی نکرده‌ام. ده دوازده سال پیش مطلبی در این باب از من منتشر شد و این اواخر هم دیدم که مجدداً آن را در یکی از سایتها منتشر کرده‌اند. اینها کم و بیش همان حرفهای من است،‌ منتهی حرفهایی که در یک جمع دانشجویی، به طور خصوصی و با اصرار از من پرسیده‌اند. من هم چون دیدم آگاهی از این مطالب برای آنها مفید است، روا ندیدم سکوت کنم. بعد از چند ماه دیدم آن مطالب را منتشر کرده‌اند. به هر حال حالا هم نه جزئیات، بلکه آن مقدار از این ماجرا را که می‌تواند برای جوانان و مردم مفید باشد، عرض می‌کنم.

وقتی خواستگاری انجام شد و خانمها با هم صحبت کردند و دختر و پسر هم نشستند و با هم حرف زدند و توافقهای کلی حاصل شد، نوبت این شد که من خدمت آقا برسم و درباره مراسم و مهریه و این جور چیزها صحبت کنیم. شبی خدمت ایشان رسیدم. فکر می‌کنم روز 15 شعبان 1376 و حوالی آذر بود. ایشان صحبت را شروع کردند و اظهار لطف و محبت کردند و گفتند: « آقای حداد! به شما صریح بگویم که من در دنیا هیچ چیز ندارم، بچه‌های من هم هیچ چیز ندارند! اگر مایلید این ازدواج سربگیرد. این حرف اول و آخر من است. البته این را هم بگویم که خدا هم هیچ وقت مرا در زندگی مستأصل نگذاشته و در نمانده‌ام و زندگی من در هر حال گذشته است. همه زندگی من، غیر از کتابهایم، در یک وانت بزرگ جا می‌شود!» در باب مهریه گفتند: «اگر می‌خواهید من عقد کنم، بیشتر از 14سکه عقد نمی‌کنم چون می‌خواهم میزان مهریه در جامعه بالا نرود. اگر نمی‌خواهید من عقد کنم،‌هرچه شما و داماد توافق کردید، یک کسی بیاید و عقد کند.» گفتم: «آقا! این چه حرفی است که شما می‌زنید؟ من اولاً معتقد به این هستم که باید تلاش کنیم مهریه در جامعه بالا نرود. بعد هم همه آرزو می‌کنند عقدشان را شما بخوانید، آن وقت عقد پسر و عروستان را کس دیگری بخواند؟»

در باب مراسم هم فرمودند: «اگر بخواهید مجلسی بگیرید،‌من که نمی‌توانم در تالارهای بیرون بیایم،‌ناچاریم در همین منزل و دفتر خودمان مجلس را برگزار کنیم. ظرفیت اینجا هم محدود است و باید با توجه به این محدودیت جا،‌ مهمان دعوت کنید.» گفتم: «این حرف هم صحیح و منطقی است.» در نتیجه خانواده عروس و داماد به‌طور مساوی هر کدام 150 نفر را دعوت کردیم، 75 نفر زن و 75نفر مرد، مراسم خیلی ساده برگزار شد.

می‌دانید که در خرید برای داماد هم رسم و رسومی هست و خانواده عروس دوست دارند آن رسمها را به جا بیاورند، مثلاً رسم است که خانواده عروس برای داماد ساعت و کفش می‌خرند. آقا مجتبی حاضر نبود با خانمها به خیابان و از این مغازه به آن مغازه برود. بالاخره به ایشان گفتم، بیایید من و شما با هم برویم و خرید کنیم. در تقاطع کریمخان و خیابان آبان، ساعت فروشی بزرگی بود و انواع و اقسام ساعتها را داشتند. صاحب مغازه هم از سن و سال ایشان فهمید که قاعدتاً باید داماد باشد. عکس من را هم در تلویزیون و روزنامه‌ها دیده بود. سلام و علیک کردند و ساعتها را آوردند. آقای داماد رو کرد به فروشنده و گفت: «آقا! ارزان‌ترین ساعتی را که دارید بیاورید من ببینم.» آن آقا خیلی تعجب کرد که این چه جور مشتری است و این چه حرفی است که می‌زند؟ او یک کمی ساعتها را بالا و پایین کرد و متوجه شد که این خریدار از چه سنخی است. بالاخره یک ساعت بسیار معمولی آورد و آقا مجتبی با اصرار من با خرید آن موافقت کرد.

بعد هم با ایشان به مغازه کفش فروشی رفتیم و یک کفش بسیار ساده و معمولی خریدیم و این شد کل خرید ما برای داماد! ایشان آن کفش را چندسالی به پا می‌کرد. من چون خودم آن کفش را خریده بودم، نسبت به سرنوشت آن حساس بودم که ایشان تا کی می‌خواهد بپوشد! هروقت به منزل برمی‌گشتم و می‌دیدم یک کفش کهنه پشت در است، متوجه می‌شدم که آقا مجتبی به منزل آمده. شاید به جرأت بتوانم بگویم ایشان تا 4سال آن کفش را می‌پوشید.

ازجمله نکاتی که مربوط به عروسی می‌شد این بود که می خواستند برای داماد انگشتر بخرند. معمولاً خانواده عروس برای داماد انگشتر گران‌قیمت می‌خرند. متدینین پلاتین و برلیان می‌خرند که حرام نباشد. ایشان به ما و به خانمش گفت که من طلبه هستم و دو تا انگشتر نقره هم دارم که به دستم هست. انگشتر اضافی برای چیست؟ از این طرف اصرار بود که شما می‌خواهید داماد بشوید و خانواده عروس باید برای شما انگشتر بخرد. و از آن طرف انکار، این بحث به نتیجه نرسید و موضوع به گوش آقا رسید. آقا به من زنگ زد و فرمودند: «آقای حداد! من در میان لوازم خودم یک انگشتره نقره با نگین عقیق دارم که کسی آن را به من هدیه داده است. این را به عروس خانم هبه می‌کنم و ایشان به داماد بدهد.» ما دیدیم این پیشنهاد، مشکل را حل می‌کند. طرفین قبول کردند. یک انگشتر معمولی بود،‌البته عقیق خوبی داشت. تنها اشکالش این بود که برای دست آقا مجتبی گشاد بود. خرجی که ما کردیم این بود که 600 تومن دادیم تا انگشتر را اندازه کنند و این هم شد قیمت انگشتر دامادی!

عقد و عروسی برگزار شد و قرار شد پنج، شش تا ماشین دنبال ماشین عروس و داماد راه بیفتند و از منزل ما به منزل آقا بروند. اتفاقاً شبی بود که مسابقه نهایی جام جهانی فوتبال پخش می‌شد. عروس و داماد هر دو منتظر بودند و مهمان‌ها می‌گفتند بگذارید ببینیم نتیجه بازی چه می‌شود، بعد حرکت می‌کنیم! آقا هم در خانه خودشان منتظر بودند. آقا وقتی دیده بودند کاروان عروسی نیامده، آنچه را که در خانه داشتند خورده بودند. ما هم حواسمان نبود که یک ظرف غذا برای ایشان بفرستیم. اصلاً متوجه نشدیم و بعد این موضوع را فهمیدیم. شما ببینید کسی رهبر مملکت باشد، عروسی پسرش هم باشد، در خانه هم شام نپخته باشند و ایشان آن شب حاضری خورده باشند. برای ایشان اصلاً این چیزها اهمیتی ندارد.

بعد به منزلشان رفتیم و ایشان عروس و داماد را دست در دست دادند و دعا کردند و آندو زندگی‌شان را در آپارتمان ساده‌ای شروع کردند. در این 13 سالی که اینها با هم زندگی کرده‌اند، هیچ وقت مساحت آپارتمان‌هایشان 100 متر نشده! خانه‌ای که الان در آن زندگی می‌کنند، حول و حوش 70 متر است. آقا چهار تا پسر دارند که با ایشان زندگی می‌کنند و آنها هم زندگی‌هایی مشابه مادر و پدرشان دارند. جای آنها هم محدود است. داماد بنده یک وقت که می‌خواهد ما را دعوت کند، باید حواسمان باشد که بیشتر از ده دوازده‌ نفر نشویم، چون برای پذیرایی مشکل جا پیدا می‌کنند.


54 پسندیدم 50 دیدگاه

استخاره آنلاین
فال حافظ آنلاین
فال امروز سه شنبه 15 آبان
از سراسر وب
دیدگاه ها
بازدیدکننده
7 ماه پیش

جانم فدایت آقا.. از رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران باید درس گرفت
پاسخ
مهدی کساری
7 ماه پیش

سلام و صلوات بر امام خامنه ای که یک تنه در مقابل زورگویان داخلی و خارجی ایستاده اند.ما هم مطیع رهبری هستیم تا شهادت
پاسخ
بازدیدکننده
7 ماه پیش

از زندگی بسیار ساده و زیبای بالاترین مقام جمهوری اسلامی ایران و فرزندانش باید درس زندگی گرفت.جانم فدای رهبر
پاسخ
وحید اراک
7 ماه پیش

فدای رهبر ساده زیست شیعیان جهان بشیم بگو یا علی
پاسخ
اهوازی
7 ماه پیش

سایشون مستدام درد و بلاشون به سر آمریکا و اسرائیل
پاسخ
بازدید کننده کاظمی
7 ماه پیش

جانم فدای رهبر مظلوم انشاءالله عمر عالی مستدام
پاسخ
مجتبی
7 ماه پیش

آقا جانممممم آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری ♥️ یه دونه ای آقاجان
پاسخ
مهدی
7 ماه پیش

سلام به رهبر عزیزم ان شاءالله سایه شما همیشه بر سر ما و ایران عزیزمان مستدام باشد درد و بلات به سر بدخواهان
پاسخ
یاراحمدی
7 ماه پیش

سایه ات مستدام آقا سید علی خامنه ای رهبر عزیزم..
پاسخ
بازدیدکننده
7 ماه پیش

عشقم رهبرم
پاسخ
عطیه
7 ماه پیش

جانم فدای رهبر
پاسخ
ایرانیم
7 ماه پیش

زنده باد رهبر عزیزم تا انقلاب مهدی( جان فداتم)
پاسخ
حمید
7 ماه پیش

سلام جانم فدای رهبر .
پاسخ
سعید
7 ماه پیش

سایه آقا مستدام
پاسخ
حسن
7 ماه پیش

جانم فدای رهبر و مبارک عزیزانش باد
پاسخ
leila
7 ماه پیش

شما پدر همه ما هستین سایتون مستدام انشالله
پاسخ
بیات اسفندیاری
7 ماه پیش

ای جان جانان
پاسخ
بیات اسفندیاری
7 ماه پیش

ای جانان من
پاسخ
آقای رنگ
7 ماه پیش

جانم به فدای رهبرمون حضرت آقا مثل همه امت آرزوی دیدارتتون دارم آقاجان❤️❤️❤️❤️❤️
پاسخ
مطیع رهبر
7 ماه پیش

جانم فدای رهبرم
پاسخ
مشاهده همه دیدگاه ها دیدگاه خود را ثبت نمایید
خلاقیت چندش‌آور یک ناخن‌کار برای طرح زدن وحشتناکترین ناخن‌های هالووینی/ 6 طرح هالووینی خاص ولی چندشناک
استعداد باورنکردنی عمو رشید در خوانندگی / کی فکرشو میکرد رشید همچین صدای محشری داشته باشه! + ویدئو
تمرینات فوق حرفه ای بهروز تابانی با میلوس سارچف افسانه ای برای حضور در آرنولد کلاسیک شروع شد +فیلم/ شیرشاه ایرانی جای گرگ پارسی را در لندن خالی خواهد کرد
(ویدئو) امین حیایی: به خاطر سیب بهشت را از دست داده‌ایم، به خاطر خیار همه کار، خواهیم کرد/ سکانسی فوق خنده‌دار از کشاورزی و کاشت خیار در جوکر/ رضا نیکخواه: پیغام مرا به پادشاه یونان ببر
پذیرش و چاپ مقاله در مجلات علمی پژوهشی داخلی
مهمان نوازی خنده دار الیکا عبدالرزاقی از مونا کرمی: هرکی هرچی لازم داره تو آشپزخونه هست، همینه که هست! به جای آب میوه بخور😂+فیلم
تبدیل پایان نامه به مقاله
استخراج فوری مقاله از پایان نامه برای مجلات ISI با بهترین کیفیت
پذیرش تضمینی مقاله علمی پژوهشی
خلاقیت مهندس تنبل و باهوش برای شکستن تخم مرغ / انقد که روی این کار کرد روی اعصابش کار میکرد بهتر نتیجه میگرفت + ویدئو