رسوایی تن فروشی خانم مجری تر گل ور گل تلویزیون!
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، فهیمه، مجری 26 ساله تلویزیونی که در برنامههای خبری و سرگرمی، چهرهای ترگل ورگل از خود نشان میداد، حالا برای تأمین معاش خانواده مجبور به تنفروشی شده است. یکی دیگر از کسانی که حالا وادار به انجام این کار شده هم از هجوم رقبای خانوادههای متوسط به این وادی گفته است: «این کار حالا پرریسکتر و مخفیانهتر شده است… مخصوصاً که دیگر نمیشود به پلیس رشوه داد.»
در بخشهای روستایی، که 75 درصد مردم افغانستان را در خود جای داده و سالها به تبع خشکسالی آسیب دیده است، شرایط ازین هم دشوارتر است. محمدطاهر، دهقانی که با پیشروی طالبان جنگهای شدیدی را به چشم خویش دیده، میگوید: «دیگر مجبور نیستیم جان خود را به خطر بندازیم تا محصولاتمان به بازار برسد. موضوع اینجاست که دیگر نه قدرت خرید داریم و نه خوردوخوراکمان تأمین است.»
در سال 2019، 6.3 میلیون نفر افغان به کمکهای بشردوستانه نیاز داشتند. این رقم حالا به 28 میلیون نفر رسیده است. سازمانملل تخمین میزند که 97 درصد افغانها زیر خطفقر زندگی میکنند. برخی مناطق نیز در آستانه قحطی قرار دارند. و کمبود بودجه کنونی حالا باعث شده است که 4 میلیون نفر از فهرست کمکهای غذایی حذف بشوند.
مخالفت با سیاستهای ضدزن حالا در کابل و بخشهای دیگری در خارج از جنوب پشتوننشین، شکاف ایجاد کرده است. برخی سازمانهای غیردولتی و آژانسهای سازمانملل، به ویژه در بخش خدمات بهداشتی، توسط وزرا و فرمانداران معافیت دریافت کردهاند.
زنان از کارکردن در سازمانهای غیردولتی منع شدهاند؛ البته این اتفاق در مورد شرکتهای خصوصی مهم نظیر بانکها و شرکتهای مخابراتی نیفتاده است. آنها قرار است در فضاهای جداگانهای کار کنند؛ فرآیند تفکیک نیز معمولاً تحت نظارت و بازدید معاون پلیس به انجام میرسد.
هزاران دختر در اماکن زیرزمینی آموزش دریافت میکنند. یکی از فعالان زن، پژوهشگر اکونومیست را برای بازدید به یکی از مکاتب مخفی واقع در یکی از خیابانهای کابل برد. از آنجا که حضور زن و مردِ بیارتباط با یکدیگر در یک خودرو ممنوع بود، آنها توسط دو ماشین و به صورت جداگانه عازم محل مورد نظر شدند. او گفت: «نگران این هستیم که همین مجرا را هم بر ما ببندند. میدانیم که نهایتاً سراغ این اماکن هم خواهند آمد.»
مدرسه، اتاقی کمنور در یک خانه اجارهای بود. که سعی شده بود به شکل مدرسه دربیاید. وقتی طالبان در میزنند معلم درس را از ریاضی به قرآن تغییر میدهد.
ولی با وجود چنین هنجارشکنیهای شجاعانهای، دیدن آزادی میلیونها زنی که در حال خفقاناند وحشتناک است. طاهیرا (طاهره)، یک جوان 28 ساله کابلی است. او قبلاً به عنوان معلم و مربی شخصی در یک سالن ورزشی زنانه کار میکرد… سالنی که حالا تعطیل شده است. (لازم به ذکر است که زنان از رفتن به پارک و حتن فروشیمام عمومی زنانه منع شدهاند). زندگی طاهره حالا محدود میشود به انجام کارهای خانه و بازدید روزانه از یک مدرسه واقعی. او میگوید: «پدرومادرم حالا میگویند که باید مطیع قوانین تازه باشم. آنها قبلاً روشنفکرتر بودند… اما آنها هم تغییر کردهاند.»
این تغییرات برای مردان نیز ناامیدکننده بوده است. یک کارمند ارشد دولتی که برخلاف خیلی از همسالانش، تصمیم گرفته کماکان در سِمت خود بماند، میگوید: «من دو دختر دارم و همسرم نیز مهندسی خوانده است. اگر ممنوعیت تحصیل زنان تا پایان سال لغو نشود، ما هم به فکر مهاجرت خواهیم افتاد.»
مشکلات دیگری نیز برای طالبان وجود دارد. شاید امکان بالارفتن درآمدها وجود نداشته باشد. برخی بازرگانان میگویند که مالیاتهای تنبیهی برخی شرکتها را مجبور به تعطیلی کرده است. بسیاری از افغانها میگویند که علیرغم شهرت بالای این جنبش، ناامیدی اقتصادی به افزایش جنایات خیابانی انجامیده است.
ضمن آنکه مقاومتهایی نیز از جانب ISKP وجود دارد. در ماههای اخیر گروه وابسته به داعش به اهدافی برجسته در پایتخت، از جمله هتلی که بازدیدکنندگان چینی در آن رفتوآمد میکنند، حمله کرده. در ماه مارس یک بمبگذار، با حملهای انتحاری یکی از فرمانداران استانی را کشت. شناسایی عوامل ISKP نیز دشوار است… چون خیلیشان از طالبان جدا شدهاند.
اما با وجود همه اینها طالبان حالا با هیچ چالش جدی مواجه نیست. رقبای مسلح آنها کنترل هیچ عرصهای را در اختیار ندارد. اکثریت افغانها انگار دیگر از درگیری خسته شده و با حکومت طالبان کنار آمدهاند.